هنگامی که به فضای رسانهای داخل کشور نگاه میکنیم اکثرا صحبت از اینست که «اکثریت ملت توافق میخواهد»، بدون اینکه آن روزنامهنگاران، تحلیلگران، یا فعالان رسانهای کمترین توضیحی دهند که چه نوع توافقی و با رعایت چه اصول و اولویتهایی که منافع ملی حفظ شود.
اما هنگامی که به فضای رسانهای و بویژه فضای اندیشکدههای سیاست خارجی و امنیتی آمریکایی نگاه میکنیم حتی یکبار هم با این سخن که اکثریت ملت آمریکا توافق میخواهد مواجه نمیشویم! به عوض، آنها مدام اوضاع خاورمیانه و چگونگی حفظ و گسترش امنیت و سیطره آمریکا در منطقه را بحث و تحلیل میکنند. آنها مستمرا از تضمین امنیت همدست راهبردی خود، اسرائیل، و رژیمهای تحتالحمایه خود از قبیل عربستان و امارات سخن میگویند که توافق باید چه مولّفهها و محتوایی پیدا کند تا امنیت و منافع آنها را تضمین کند. و توافقی که این مولّفهها را تامین نکند ارزشی ندارد.
در کمال شگفتی و تاسف، در فضای رسانهای ایران، اعم از مجازی یا مکتوب، عموما سخن بر سر بایستی و توافق کردن با آمریکاست و نه رفع و لغو تحریمها! در حالیکه پرواضح است که توافق برای توافق، بدون اینکه نظام تحریمها و دستکم تمام تحریمهای هستهای و تحریمهای بعد از دبّهکردن ترامپ رفع و لغو شود، هیچ ارزشی نخواهد داشت. این در حالیست که پس از مدتها رصد اندیشکدههای تاثیرگذار آمریکایی و مرور بر تحلیلهای بسیاری از مقامات سیاسی، اطلاعاتی، و نظامی آمریکایی به روشنی خیرهکنندهای آشکار میشود که لغو تحریمها اصلا و ابدا موضوع بحث و تحلیلهای آنها نیست.
نیازی به تحلیل نیست که این دو فضای رسانهایِ بسیار متفاوت چه تاثیری بر هر یک از دو هیئت مذاکرهکننده میگذارد. فضاسازی رسانههای ایرانی با تاکید بلاشرط بر ضرورت توافقکردن، بدون کمترین بحث و تحلیلی درباره مواضع اظهارشده آمریکاییان در عرصه سیاست خود، مذاکره برای هیئت ایرانی را بسیار دشوار میکند. در مقابل، تحلیلهای رسانهای تحلیلگران آمریکایی نه تنها هیچ فشار افکار عمومی و روانی بر هیئت مذاکرهکننده آمریکایی وارد نمیکند بلکه کمک میکند تا آنها مسائل و گزینهها را روشنتر ببینند.
اینک با این سوال ناگوار مواجه میشویم که آیا کسانی که در ایران دست بدین فضاسازیِ التهابیِ غیرسنجیده احساسی و روانی میزنند میدانند چقدر با این شیوه کار آب گلآلود و مسموم به آسیاب میهنمان و منافع ملیمان میریزند؟
«هر نفسی در گرو مکتسبات خویش است»