اتحاد ایران در عرصه مبارزه علیه اسرائیل: مبانی و چشم‌انداز

هفتاد و پنج سال پس از تأسیس دولت یهود، اسرائیل با یک بحران سیاسی شدید و بی‌سابقه با پیامدهای عمیق امنیت ملی که با تحولات منطقه‌ای جداگانه تشدید شده، مواجه شده است. در داخل، اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، موج‌های چند هفته‌ای اعتراضات خیابانی گسترده را برانگیخت، تا جایی که ایهود باراک، رئیس دولت پیشین، پیش نویس لایحه را «ترور اعلامیه استقلال و بدترین بحران از زمان شکل گیری این کشور» خواند.

در عین حال، در صحنه منطقه‌ای، ایران فعالیت های ضد اسرائیلی خود را تقویت کرده  و [همین امر] تلاش‌های اسرائیل در طول سال های22 -2020 برای ایجاد یک جبهه امنیتی مشترک با کشورهای عربی همسایه، علیه تهران و همچنین تشدید عملیات های نظامی مختلف علیه تهران را تضعیف کرده است. ایران توانسته است اختلافات با همسایگان عرب خود را کاهش داده و مدیریت کند و پس از پیگیری تنش‌زدایی با عربستان، اکنون گزارش‌هایی وجود دارد که ممکن است در ماه‌های آینده روابط با مصر را هم عادی کند. در عین حال، علیرغم فشارها و تهدیدهای غرب و اسرائیل، ایران عملیات غنی سازی اورانیوم و توسعه توان نظامی خود را گسترش داده است. هر یک از این اقدامات تاکتیکی را می توان پاسخ روشن ایران به اقدامات اسرائیل دانست. اما چالش اصلی اسرائیل ناشی از تصمیم ایران برای راه‌اندازی به اصطلاح « همبستگی همه جانبه» (unification of the arenas campaign) است که تقابل دوجانبه را تا سطح استراتژیک گسترش می‌دهد.

 

چرا تقابل؟

در حالی که ایران و اسرائیل در دوران حکومت سلطنت پهلوی در تهران روابط گرمی داشتند، اما در پی پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 به رهبری آیت‌الله روح‌الله خمینی به تدریج به دشمنان ایدئولوژیک و رقبای استراتژیک در خاورمیانه تبدیل شدند. از نظر ایدئولوژیک، خمینی تأسیس اسرائیل را بخشی از برنامه قدرت های استعمارگر برای نفوذ در خاورمیانه می دانست. بنابراین او آن را کشوری نامشروع می‌دانست که سرزمین یک کشور مسلمان یعنی فلسطین را اشغال کرده و به دنبال تضعیف وحدت جوامع اسلامی است. در این راستا، هرگونه روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی با اسرائیل، تقویت اسرائیل و خیانت به اسلام خواهد بود.

جلوگیری از رشد نفوذ منطقه‌ای اسرائیل در نهایت به هدف استراتژیک ایران تبدیل شد که به نوبه خود به خصومتی آشکار بدل شد . مخالفت تهران با روند صلح اسرائیل و فلسطین را می‌توان در این زمینه درک کرد. اگرچه چنین رویکردی محدود به یک طرف نبوده‌است. برخی از کارشناسان بر این باورند که اسرائیل به عنوان بخشی از مبارزه در سطح استراتژیک خود علیه ایران، نقشی در دامن زدن به جنگ ایران و عراق در دهه 1980 به عنوان راهی برای از بین بردن قدرت هر دو داشته و به تدریج، از دهه 1990 به ایران هراسی در سطح جهانی متهم شده است.

“همبستگی همه جانبه”چیست؟

ایران به عنوان بخشی از رویارویی خود با اسرائیل، سیاست بازدارندگی خود را مبتنی بر ایجاد یک حائل دفاعی در شرق مدیترانه با مشارکت تعدادی از متحدان غیردولتی منطقه ای توسعه داد. امروزه «یکپارچگی عرصه‌ها» کامل‌ترین و به‌روزترین نسخه این استراتژی است.

این کمپین که محصول بازنگری در تجربه 75 ساله رویارویی با اسرائیل است، قبل از هر چیز به دنبال بهبود هماهنگی عملیاتی بین گروه‌های مختلف شبه‌نظامی غیردولتی در ائتلافی موسوم به “محور مقاومت” است که تهران به دنبال آن بوده است. و با “رهبری از پشت پرده” علیه مهمترین دشمن خود آن را هدایت می‌کند. هدف دوم این کمپین، گسترش جغرافیای فضای نبرد برای محاصره ژئوپلیتیکی دولت یهود، تقویت قابلیت بازدارندگی و اثربخشی نیروهای ضد اسرائیلی متحد در نبردهای احتمالی آینده و به دست گرفتن ابتکار عمل نظامی بر اسرائیل است.

از نظر سیاسی، این کمپین ریشه در ایدئولوژی رهبران ایران دارد که به شدت بر ضرورت مقابله با اسرائیل تاکید دارند. برخلاف تلاش جمال عبدالناصر، رئیس جمهور فقید مصر برای بهره برداری از قومیت مشترک – یعنی پان عربیسم – برای رویارویی با اسرائیل، رهبران ایران ترجیح دادند برای افزایش اثربخشی استراتژی خود بر ایده “وحدت جهان اسلام” تمرکز کنند. انتخاب آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، ماه مبارک مسلمانان، به عنوان روز قدس – رویدادی سالانه طرفدار فلسطین و محکومیت اشغال سرزمین‌های فلسطینی – اولین و مهمترین نماد سیاسی تلاش‌های ایران برای اتحاد مسلمانان علیه اسرائیل بود.

از نظر استراتژیک، متحد کردن مبارزات میدانی را می توان پاسخی به دکترین جنگ پیشگیرانه اسرائیل دانست که برای حفظ برتری نظامی اسرائیل در موازنه قدرت منطقه ای طراحی شده است. این دکترین نتیجه بازاندیشی امنیتی اسرائیل پس از تجربه یک حمله غافلگیرانه توسط یک ائتلاف چند دولتی عربی در اکتبر 1973 (که در غرب به عنوان جنگ یوم کیپور شناخته می شود) است و همچنان به عنوان “کمپین بین جنگ ها” تجلی یافته است. رویکردی که ایران  به ویژه پس از افزایش حضور ایران در داخل سوریه پیش گرفته‌است. از نظر عملیاتی، ریشه در جنگ 2021 سیف القدس دارد که طی آن، برای اولین بار، یک ساختار فرماندهی مشترک برای هماهنگ کردن تبادل اطلاعات و عملیات بین گروه های فلسطینی تحت نظارت ایران از یک سو و حزب الله لبنان  از سوی دیگر، تشکیل شد. این نبرد نشان داد که تهران لزوماً به اقدامات تهاجمی اسرائیل از همان جبهه یا یک جبهه خاص پاسخ نخواهد داد. در عوض، ایران مطمئن می‌شود که می تواند جغرافیای نبرد را تعیین کند وحمله غافلگیرانه احتمالی را علیه اسرائیل انجام دهد. این روند در سال 2023 با دو حادثه قابل توجه وارد مرحله جدیدی شد: انفجار در تقاطع مجدو و پرتاب موشک از جنوب لبنان در پاسخ به حملات اسرائیل به فلسطینیان در مسجد الاقصی که این اقدام سیگنال روشنی برای اسرائیل بود [و دوم]؛اعلام آمادگی محور مقاومت برای جنگ در چند جبهه در صورت بی توجهی اسرائیل به خطوط قرمز ایران و متحدانش.

ارکان همبستگی عرصه‌ها

اتحاد عرصه‌ها بر چهار ستون اصلی استوار است که با هم خط مقدم علیه اسرائیل و توانایی محاصره آن را تشکیل می‌دهند.

نوار غزه جبهه جنوبی و موتور اصلی مبارزات منطقه ای ایران علیه اسرائیل است. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به «مرکز مقاومت» از آن یاد می کنند. دو بازیگر اصلی که تهران در آنجا از آنها حمایت می کند، حماس و جهاد اسلامی هستند که نقش آن‌ها زمانی برجسته شد که آن‌ها عزم خود را برای ادامه مبارزه، حفظ فشار مداوم علیه دولت یهود، ایجاد اختلال در امنیت، و در نتیجه افزایش هزینه های امنیتی اسرائیل نشان دادند. نمونه نسبتاً جدید آن در جنگ مه 2023 مشهود بود، زمانی که علیرغم تلفات زیادی که گروه جهاد اسلامی متحمل شد، بیش از 1100 موشک و خمپاره از نوار غزه به اسرائیل شلیک شد و نیروهای اسرائیلی را بر آن داشت تا فلاخن داوود را فعال کنند و سیستم پدافند هوایی برای اولین بار در سال های اخیر فعال شد.

کرانه باختری جبهه مرکزی و پاشنه آشیل امنیت ملی اسرائیل است. نه تنها کرانه باختری به سه شهر کلیدی و مرکز نظامی-اقتصادی – بیت المقدس، تل آویو و حیفا – نزدیک است، بلکه حضور شهرک نشینان یهودی و بیش از دو میلیون فلسطینی محیطی غنی را برای ایران فراهم می کند تا جبهه جدیدی را بگشاید. به خصوص در دو سال اخیر، اسرائیل با افزایش مبارزات مسلحانه انفرادی توسط گروه های جوان فلسطینی کرانه باختری مانند لانه شیرها، تیپ جنین و تیپ بالاتا مواجه شده است. بنابراین، محاسبات تهران در مورد آسیب‌پذیری اسرائیل در این منطقه، به سیاست تسلیح نیروهای شبه‌نظامی دلسوز در آنجا منجر شده است، که خامنه‌ای آن را «کلید به زانو درآوردن اسرائیل» معرفی کرده است. آنچه می تواند موفقیت نسبی ایران را در کرانه باختری افزایش دهد، نارضایتی شدید فلسطینی ها از عملکرد تشکیلات خودگردان ملی فلسطین، افزایش محبوبیت حماس و جهاد اسلامی، و ترجیح بیشتر برای جنگ با اسرائیل در مقابل مذاکره است.

جنوب لبنان جبهه شمالی را تشکیل می دهد و از نظر نظامی قدرتمندترین بخش مبارزه با اسرائیل است. محوریت آن حزب الله لبنان، مهم ترین متحد غیردولتی ایران است. توانایی‌های نظامی قابل توجه و تجربه جبهه جنگ این گروه شبه‌نظامی، مانند درگیری مسلحانه با اسرائیل و جنگ داخلی سوریه در سال 2006، حزب‌الله را به فرمانده اصلی خط مقدم متحد کردن مبارزات میدانی علیه اسرائیل تبدیل کرده است. مدیریت جبهه شمالی توسط یگان رضوان، نیروی زبده حزب الله انجام می شود که چندین رزمایش کماندویی را در چارچوب «طرح راهبردی و عملیاتی فتح الجلیل» انجام داده است. در ویدئویی که این واحد در فوریه 2023 منتشر کرد و حمله به شمال اسرائیل را شبیه‌سازی کرد، با استناد به آیه‌ای از کتاب مقدس پیام روشنی را به دولت یهود فرستاد: «ای فرزندان بنیامین، خود را جمع کنید تا از اسرائیل فرار کنید. در میان اورشلیم، زیرا شر از شمال ظاهرخواهد شد .» اقدام تابستانی نیروی رضوان مبنی بر، برپایی دو خیمه در منطقه مرزی کفر شعبه و مزارع شبعا و همچنین تهدید هاشم صفی الدین، رئیس شورای مرکزی حزب الله علیه اسرائیل، در خصوص آمادگی این گروه شبه نظامی برای ورود به جلیل، همگی باید در این زمینه ارزیابی شود. این زمینه علاوه بر جنوب لبنان، بلندی‌های جولان – جبهه شرقی و شمال شرقی مبارزات انتخاباتی – نیز وجود دارد.

چشم انداز

همانطور که گفته شد، خط مقدم رویارویی با اسرائیل در حال حاضر در چهار منطقه اصلی قرار دارد. با این حال، آنچه می‌تواند به چالش های اسرائیل در مواجهه با این کارزار بیفزاید، اضافه شدن احتمالی حداقل دو جبهه دیگر است. نخست، شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران در عراق، به ویژه کتائب حزب‌الله و جنبش نُجَباء، مدت‌هاست که آمادگی خود را برای پیوستن به جنگ علیه اسرائیل اعلام کرده‌اند. با توجه به تجربه آن‌ها در جنگ سوریه و روابط نزدیک آن‌ها با حزب الله لبنان، می توان انتظار داشت که در صورت جنگ همه جانبه ایران و اسرائیل، این دو گروه در جبهه جولان مستقر شوند. دوم، با توجه به اعلام آمادگی رهبر حوثی های یمن در بهار 2018 برای مبارزه با اسرائیل و نزدیکی مشابه این گروه به حزب الله لبنان، نباید احتمال استقرار جنگجویان حوثی در جنوب لبنان و در نتیجه تقویت ایران را نادیده گرفت. قدرت آتش پراکسی در جبهه شمالی و دو برابر شدن چالش‌های اسرائیل ناشی از حوثی‌ها، حملات احتمالی آنها به شهر ایلات در جنوب اسرائیل و منافع تجاری این کشور در دریای سرخ است. در این زمینه، نیم قرن پس از اکتبر 1973، ایران تلاش می کند تا بار دیگر سایه یک جنگ احتمالی چندجانبه را بر سر اسرائیل بیندازد.

در حالی که در گذشته برخی از سیاستمداران ایرانی مانند محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق، امید خود را به راه حل دو کشوری پنهان نمی کردند، این گونه صداها دیگر در تهران شنیده نمی شود. بلکه طی دو دهه گذشته، جمهوری اسلامی عزم خود را برای رویارویی با اسرائیل افزایش داده است، زیرا سه دهه پس از امضای توافقنامه اسلو و گسترش سیاست شهرک سازی اسرائیل در غرب، وضعیت فلسطینی ها تغییر محسوسی نداشته است. علاوه بر این، چشم‌انداز تضعیف راه‌حل دو دولتی، افزایش شکاف‌های اجتماعی اسرائیل پس از انتخاب مجدد نتانیاهو، و موفقیت نسبی مبارزات انتخاباتی ایران، به‌ویژه در کرانه باختری، همگی به انتظارات مقامات ارشد ایران از افول اسرائیل دامن زده است. همانطور که خامنه‌ای در اوایل سال جاری خاطرنشان کرد، «قدرت بازدارندگی اسرائیل رو به پایان است.» این همان چیزی است که بن گوریون، [نخست وزیر اسبق اسرائیل دیوید]  هشدار داد: اگر این اتفاق بیفتد، رژیم ما – اسرائیل – با مشکل مواجه خواهد شد. به نظر می رسد طولانی ترین جنگ سرد خاورمیانه یعنی درگیری ایران و اسرائیل در دهه سوم قرن بیست و یکم ادامه داشته باشد. با این حال، می توان امیدوار بود که با میانجیگری کشورهایی که روابط خوبی با هر دو طرف دارند، از جمله چین، روسیه، امارات متحده عربی و حتی عربستان سعودی (در صورت ادامه عادی سازی عربستان و اسرائیل)، منازعه گرگ و میش منطقه ای بین ایران و اسرائیل به یک رویارویی مستقیم نظامی تمام عیار تبدیل نشود. ایجاد خط تلفن برای کاهش خطر اشتباه محاسباتی بین ایران و اسرائیل و جلوگیری از وقوع یک جنگ گسترده حداقل کاری است که می توان در این زمینه انجام داد.

این تحلیل میدل ایست درباره تحولات اخیر منطقه توسط یک نویسنده ایرانی به نام امیر حسین وزیریان، در تلاش است تا به ریشه‌یابی منازعات منطقه‌ای بپردازد و اساسا منازعه اصلی منطقه‌ای ر ا میان ایران و اسرائیل به عنوان قطب مخالف یکدیگر ترسیم می‌کند و اساسا آنچه درحال رخ دادن است را ناشی از برنامه‌ریزی و سیاست‌های ایران می‌داند و وضعیت اسرائیل را وضعیت ناپایدار و رو به زوالی تصویر می‌کند. ترسیم یک نقشه و نگاه از بالا به فعالیت‌خای ایران در منطقه این تحلیل را بسیار جدی و خواندنی کرده‌است.

 

نویسنده: امیرحسین وزیریان، پژوهشگر سیاست خارجی و امنیتی ایران و مطالعات خاورمیانه

ترجمه: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید