پوتین گرفتار در دام خود ساخته!

توضیح دنیای تحلیل:
کی‌یف شهری است که اولین دولت روس در آن ایجاد شد. این شهر زادگاه مذهب ارتدکس است. مردم در اوکراین به دو زبان روسی و اوکراینی صحبت می‌کنند. گروهی از اسلاوها در شرق این کشور سکونت دارند. این کشور تنها بخشی است که در دوران شوروی علاوه‌بر روسیه زرادخانه هسته‌ای داشت و اوکراین اولین جمهوری بود که پیش از فروپاشی شوروی از این اتحادیه جدا شد. درست است که اتحادیه شوروی در سال 1991 فروپاشید، اما کشورهای حوزه قفقاز و اتحادیه شوروی پس از فروپاشی برای تامین خواست‌های خود به حمایت مرجعی نیاز داشتند؛ رهبران اتحادیه شوروی با سیاست‌گذاری نادرست وابستگی این کشورها را به روسیه افزایش دادند. آن‌ها حتی به ج.ن.گ طبیعت هم رفتند. سیستم اقتصادی، کشاورزی و… که اتحادیه شوروی پایه‌گذاری کرده بود این وابستگی را نهادیه کرد. در نتیجه روسیه کشورهای این منطقه را حوزه نفوذ خود می‌داند و برای این اعمال نفوذ سازمان‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و …. تشکیل داده تا سلطه خود را حفظ کند. اما گسترش ناتو در شرق این رژیم امنیتی که روسیه خواهان ایجاد آن است را تغییر می‌دهد و همین موضوع باعث شده تا پوتین احساس خطر کند.
یولیا لاتینینا از نویسندگان و روزنامه‌نگاران منتقد ولادیمیر پوتین است. او در حوزه سیاست خارجه پوتین را شکست خورده می‌داند. در متن پیش‌رو هم تنها به شکست‌های سیاست خارجه روسیه اشاره می‌کند درحالی که روسیه به اوکراین ح.م.له نخواهد کرد زیرا در چند سال اخیر این کشور در اوکراین دست برتر را داشته است. این کشور می‌خواهد رژیم امنیتی حاکم بر منطقه را به نفع خود تغییر دهد.
سوالی که در ذهن همه نقش بسته این است که ولادیمیر پوتین به اوکراین حمله خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوال باید ماشین تبلیغاتی روسیه را بررسی کنیم؛ غول‌های رسانه‌ای پیروزی 48 ساعته را برای روسیه پیش‌بینی می‌کنند. پاسخ قطعاً مثبت است.
این یک حقیقت چندوجهی است. پوتین مسلماً اوکراین را تنها استان کوچکی از روسیه نمی‌داند؛ همان‌طور که بر اساس یک رساله طولانی شبه‌تاریخی در ماه ژوئیه استدلال کرد؛ هدف او روشن نیست؛ مشخص نیست هدف او ج.ن.گ بوده است یا خیر. نبرد آشکار -برخلاف عملیات ح.ملات ناگهانی، عملیات مخفیانه یا ج.ن.گ ترکیبی- شیوه‌ی آقای پوتین نیست. این امکان وجود دارد که تجمیع نیروها در ماه نوامبر باهدف اجبار نیروهای غربی برای عقب‌نشینی از هر ادعایی بر اوکراین باشد. این پیروزی بزرگی با صرف حداقل هزینه است.
اما غرب این را بلوف او دانسته. به خصوص در هفته گذشته که ایالات‌متحده و ناتو لحن تندتری را علیه روسیه اتخاذ و مهم‌تر از آن، تجهیزات ن.ظامی به سراسر اروپای غربی ارسال کردند و نیروها به حالت آماده باش درآمدند. پیام روشن است: اگر روسیه تنش‌زدایی نکند اروپا نیز تنش‌زدایی نخواهد کرد.
آقای پوتین به‌جای به دام انداختن ا.م.ریکا خود را به دام انداخته است. او میان دو گزینه درگیری م.س.لحانه و عقب‌نشینی خفت‌بار گرفتار شده است؛ اکنون می‌بینید که محدوده مانورش رفته‌رفته کاهش یافته است. او می‌تواند به اوکراین هجوم ببرد و ریسک شکست را بپذیرد یا بازگردد، درحالی که دستاوردی نداشته است. بعد چه اتفاقی خواهد افتاد مشخص نیست؛ ولی یک چیز مشخص است: قمار او شکست خورده است.
شاید هدف کرملین از آرایش ن.ظامی حدود 100000 سرباز در مرز با اوکراین از ماه نوامبر مشهود نباشد، اما این اقدامات باهدف آغاز ج.ن.گ نبوده است؛ دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد روسیه ح.م.له نخواهد کرد. دلیل اول: احتیاط ذاتی آقای پوتین است که من دو دهه از نزدیک شاهد آن بودم. او درگذشته با ظهور اولین نشانه‌ی نبرد حقیقی عقب‌نشینی کرده است؛ به‌عنوان مثال زمانی که سربازان روسیه در درگیری با سربازان امریکایی در سال 2018 کشته شدند. او بهترین فرصت را برای تلافی داشت؛ اما این کشتار را تکذیب کرد.
زمانی که هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه سربازان و تجهیزات روسیه را در لیبی و سوریه هدف قرار دادند، این کشور این اتفاق را تایید نکرد. در حقیقت به نظر می‌رسد که پوتین نسبت به توان ترکیه هوشیار بود و به همین دلیل در سپتامبر 2020 شهامت پیوستن به نیروهای ارمنی را نداشت تا با نیروهای آذریجانی تحت حمایت ترکیه مقابله کند. پس از ارسال فاتحانه سربازان خود به قزاقستان برای مدت نامعلوم، آقای پوتین پس از صحبت تلفنی وزیر امور خارجه روسیه با همتای چینی خود به سرعت نیروهای خود را از قزاقستان خارج کرد.
عملکرد ن.ظامی موفق روسیه در دوران پوتین شکست گرجستان در سال 2008 و الحاق کریمه در سال 2014 است؛ این پیروزی‌ها زمانی به دست آمد که غرب بر مناسبات منطقه تمرکز نداشت. در هر دو مورد جهان غافلگیر شد و روسیه توانست بدون تهدید مخالفان مسلح بین‌المللی طرح‌های خود را اجرا کند. اکنون دیگر این شرایط وجود ندارد.
علاوه‌بر این هیچ دلیل داخلی برای ادامه وجود ندارد؛ درست است که محبوبیت آقای پوتین کاهش و اجناس موجود در بازار افزایش یافته است؛ اما انتخابات دو سال دیگر است. آقای پوتین برای تقویت حکومت خود نیازی به فرار توسعه‌طلبانه یا انحراف افکار عمومی از مشکلات ندارد. ج.ن.گ دکمه قرمز بزرگی است که تنها یکبار فشار داده می‌شود. او درحال حاضر نیازمند آن نیست.
دلیل اصلی این است؛ روسیه از پیروزی مطمئن نیست. ار.ت.ش اوکراین بسیار پیشرفت کرده است، تجهیزات و تدارکات خود را برای ت.ه.اجم زمینی ارتقا داده است و نیروهای روسی مستقر در نزدیکی مرز به احتمال زیاد برای فتح کشور کافی نیستند؛ چون ار.ت.ش روسیه بسیار بزرگ است ممکن است بتواند پیشروی کند: همان‌طور که استالین گفت: کمیت، کیفیت را به همراه دارد؛ اما مطمئناً این رفتار خسران بزرگی برای زندگی بشر است.
اگر او قصد حمله ندارد چرا آقای پوتین با اقداماتش حساسیت این مسئله را بیش‌تر کرد؟ پاسخ ساده است: افغانستان. عقب‌نشینی فاجعه‌بار غرب از این کشور در ماه اوت نشانگر کاهش تمایل ا.م.ریکا برای حضور در خارج از کشور است. جسور شده است؛ روشن است که آقای پوتین می‌داند که زمان خوبی برای فشار است تا نظم پس از ج.ن.گ سرد بازسازی کند. بدون داشتن مزیت‌های معمول- بدون اقتصاد سالم، بدون سلاح برتر، بدون پیروان متعصب- او به وضعیت غیرقابل پیش‌بینی بودن بازگشته است. او گمان می‌کند که هرقدر بی‌منطق‌تر رفتار کند احتمالاً ا.م.ر.یکا به خواسته‌های او تن می‌دهد.
این درخواست‌ها در قالب معاهده ساختگی (مقصود نویسنده پیش‌نویسی است که وزارت خارجه روسیه باهدف کاهش تنش مرزی با اوکراین به کشورهای غربی ارائه کرده است.) و در ماه دسامبر منتشر شده است. بسیاری از موارد این معاهده نامعقول است. برای مثال درخواست روسیه برای خروج ناتو از اروپای شرقی هرگز برآورده نخواهد شد. درخواست اصلی که نپذیرفتن اوکراین در ناتو است به گونه‌ای دیگر احمقانه است. به زودی هیچ شانسی برای پیوستن اوکراین به ناتو وجود ندارد چه با اولتیماتوم چه بدون آن؛ اما هدف آقای پوتین این بود: با مطالبه چیزی که از پیش تعیین‌شده بود او قصد دارد ادعا کند بر غرب پیروز شده است.
اما ا.م.ریکا به جای تسلیم شدن راه دیگری را انتخاب کرد: اقدام به م.سلح کردن اوکراین. ما بر همه رخدادها واقف نیستیم اما، آن‌ها رسماً روز چهارشنبه به خواسته‌های پوتین واکنش نشان دادند؛ آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، به صراحت اعلام کرد که امتیازی اعطا نخواهد شد؛ پس آقای پوتین گرفتار شده است. گزینه‌های او محدود شده است. او ممکن است درخواست توقف حمایت‌های ن.ظامی را مطرح کند. شاید سرخوردگی خود را بر سر اپوزیسیون خالی کند؛ درحالی که تمام این مدت سعی کرده روسیه را به‌عنوان قربانی غرب شرور معرفی کند یا ممکن است با تحریک انکارناپذیر شهروندان خصوصی (شهروندانی که در موقعیت‌های خاص نقش رسمی یا حرفه‌ای ندارند.) روسیه بسنجد که چطور باید عمل کند؛ افرادی که پوتین آن‌ها را «معدنچیان ذغال سنگ و رانندگان تراکتور» خطاب کرده بود. این شاید اقدام کوچکی برای حفظ چهره او باشد، اما این شرایط خیلی زود می‌تواند از کنترل خارج شود. در چنین شرایطی خطر ج.ن.گ به اوج می‌رسد.
تنها مسئله مورد یقین این است که آقای پوتین وارد ج.ن.گی که احتمالاً بازنده باشد وارد نمی‌شود؛ پس تنها راه تضمین صلح این است که اطمینان حاصل کنیم پوتین هرگز در یک نبرد ن.ظامی پیروز نخواهد بود.

یولیا لاتینینا

دیدگاهتان را بنویسید