آلمان چه نوع متحدی است؟

کارشناس ارشد مسائل سیاست خارجی نوشت: از زمان شروع بحران کنونی اوکراین، آلمان به مفت خوری متهم شده است چراکه این کشور تمایلی به اتخاذ موضع قوی و صریح در مورد اوکراین نداشته است.

ماه گذشته، آلمان قول داد که 5000 کلاه ایمنی به اوکراین بفرستد – تعهدی که ظاهراً نشان دهنده همبستگی خود با این کشور است اما این اقدام در زمانی انجام می شود که حدود 130000 سرباز روسی در مرز اوکراین جمع شده اند و این موضوع با تمسخر جهانی مواجه شده است.

آلمان هفته ها به دلیل واکنش ضعیف خود بین روسیه و ناتو بر سر اوکراین مورد انتقاد قرار گرفته بود و برخی حتی اعتبار آن را به عنوان متحد زیر سوال می بردند.

از زمان شروع بحران، آلمان به بدبینی و مفت خوری متهم شده است، به طوری که برخی حتی احتمال همدردی پنهان آلمان با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را دادند؛ در هر صورت، به نظر واضح است که دولت ائتلافی به رهبری صدراعظم اولاف شولتز برای یک بحران بزرگ فعلا آماده نبود.

آلمان‌ها که در فرهنگ یادآوری و کفاره بزرگ شده‌اند، کاملاً از جنایاتی که ارتش‌هایشان در اروپا (از جمله روسیه و اوکراین) و جاهای دیگر مرتکب شده‌اند – برای مثال، کشتار هررو و ناما در آفریقا – آگاه هستند. آلمانی ها شعار «دیگر هرگز» را جدی می گیرند.

آلمان چه نوع متحدی است؟

فراتر از گناه تاریخی خود، آلمانی ها می دانند که هرگونه نمایش قدرت نظامی می تواند همسایگان اروپایی آنها را نگران کند. آنها ممکن است متحدان و شرکای نزدیک باشند، اما رنجش ها و سوء ظن ها همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال، دولت لهستان همچنان اصرار دارد که آلمان غرامت جنگی را مدیون آن است، و ضدیت های تاریخی احتمالاً احساسات ضد آلمانی را در یونان در طول بحران منطقه یورو تشدید کرده است.

در مقابل این پس‌زمینه، جای تعجب نیست که آلمان کشوری به شدت صلح‌طلب است که به‌طور جدی متعهد به راه‌حل‌های دیپلماتیک و نه نظامی برای درگیری‌ها است. در واقع در مسائل امنیتی و دفاعی ترجیح می دهد تعامل خود را به حداقل برساند. در حالی که آلمان یکی از صادرکنندگان پیشرو سخت افزار نظامی در جهان است، فروش تسلیحات را به شدت تنظیم می کند، و مدت هاست که این سیاست عدم ارسال سلاح به مناطق احتمالی درگیری را در نظر گرفته است.

با این حال آلمان تنها به دلیل مخالفت با جنگ به دیپلماسی متعهد نیست.

دیپلماسی کار می کند؛ این یک درس کلیدی از جنگ سرد بود – یا به طور خاص، «Ostpolitik» ویلی برانت و توافقنامه هلسینکی 1975. هر قدمی ممکن است کوچک باشد، اما قدم های کوچک در نهایت منجر به پیشرفت می شود. چنین استقامت دیپلماتیکی نسبت به تقویت نظامی به سبک رونالد ریگان، هزینه و خطر کمتری دارد.

این تا حد زیادی توضیح می دهد که چرا ارتش آلمان به طور مزمن کمبود کارکنان و کمبود بودجه داشته است، با وجود اینکه این کشور متعهد به افزایش هزینه‌های دفاعی خود می‌شود.

با این حال، وقتی نوبت به بحران اوکراین می‌شود، عامل سومی وجود دارد که باید در نظر گرفت: تصمیم آلمان برای حذف تدریجی انرژی هسته‌ای و زغال‌سنگ، که به معنای افزایش اتکا به گاز وارداتی – عمدتاً روسیه – است. خط لوله نورد استریم 2 که قرار است گاز روسیه را مستقیماً از طریق دریای بالتیک به آلمان منتقل کند، وضعیت موجود را بیشتر تقویت خواهد کرد.

و این فقط گاز نیست. آلمان بیش از هر اقتصاد اروپایی دیگری با روسیه تجارت می کند. بنابراین، آلمان از موضع گیری قوی در مورد اوکراین خودداری میکند چراکه فراتر از سخن گفتن، چیزهای زیادی در خطر است.

با این حال، اگر درگیری تشدید شود، موضع مبهم آلمان – که هوای آزادانه و حتی خودپسندی دارد – به سرعت غیرقابل دفاع خواهد شد. این بدان معنا نیست که آلمان سربازان خود را متعهد می‌کند یا سخت‌افزار نظامی را به اوکراین یا سایر طرف‌هایی که می‌توانند درگیر درگیری باشند صادر کند. احتمالاً این کار را فقط تحت برخی از دستورات ناتو، اتحادیه اروپا یا سازمان ملل انجام می دهد.

اما این به معنای مقابله با خطرات ذاتی وابستگی آلمان به انرژی روسیه و بررسی پایدار روابط تجاری آن با این کشور است و اگر روسیه به اوکراین حمله کند، این به معنای اعمال تحریم‌های سخت است، از جمله فشار بر منافع تجاری روسیه، محدود کردن سفر نخبگان روسیه و تعلیق همکاری با نهادهای روسی. در واقع، آلمان باید تحریم های سخت را در کنار ایالات متحده رهبری کند، دقیقاً به همان صورتی که بریتانیا در زمینه بازدارندگی نظامی به ایالات متحده می پیوندد.

آلمان همچنین باید آماده باشد تا نورد استریم 2 را که کامل شده است، اما هنوز توسط مقامات آلمانی و اتحادیه اروپا تایید نشده است، کنار بگذارد و واردات گاز روسیه را در اسرع وقت به میزان قابل توجهی کاهش دهد. هر گونه عواقبی که چنین اقداماتی برای تامین انرژی و تجارت آلمان داشته باشد، این کشور باید خود را وفق دهد.

در حال حاضر، دولت آلمان باید تمایل خود را برای برداشتن این گام‌ها آشکار سازد. این کشور باید به روسیه و متحدان ناتویش، فراتر از هیچ شکی، بفهماند که اگرچه قهرمان قدرت سخت نیست، اما مایل است هزینه های بالای مقابله با تجاوز به اوکراین را متحمل شود.

اظهارات اخیر آنالنا باربوک، وزیر امور خارجه آلمان در کیف، نشانه دلگرم کننده ای است که دولت ائتلافی این موضوع را درک می کند و امید است به تعهداتی که اعلام کرده است، پایبند باشد.

به ویژه، دولت باید عموم مردم آلمان را برای چنین نتیجه ای آماده کند و در ابتدا از شفاف سازی در مورد میزان روابط تجاری آلمان با روسیه شروع کند.

در نهایت، شولز پس از مشورت با جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، باید اعلام کند که از اوکراین در هر شکل غیرنظامی حمایت خواهد کرد و آماده اقدام فوری باشد. ممکن است عضویت در ناتو از روی میز خارج شود، اما آلمان قطعا باید از تلاش اوکراین برای رابطه نزدیک‌تر با اتحادیه اروپا حمایت کند.

سیدرحمان موسوی

دیدگاهتان را بنویسید