با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
جاش روگین؛ ستون نویس واشنگتن پست و تحلیلگر سیاسی شبکه خبری سی ان ان؛ او نویسنده کتاب “آشوب زیر بهشت: ترامپ، شی و نبرد قرن بیست و یکم” است. او در سال ۲۰۱۱ میلادی فینالیست و نامزد دریافت جایزه لیوینگستون برای روزنامه نگاران جوان و دریافت کننده جایزه تعامل برای تعالی در گزارش بین المللی در سال ۲۰۱۱ میلادی شد.
در آوریل ۲۰۲۰ میلادی، روگین در ستونی به اسناد دیپلماتیک نوشته شده توسط دیپلماتهای امریکایی در سال ۲۰۱۸ میلادی اشاره کرد که در آن اسناد آنان نگرانیهای خود مربوط به ایمنی موسسه ویروس شناسی ووهان را در جریان بازدیدهای شان از آن موسسه در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل سال ۲۰۱۸ میلادی ابراز کرده بودند.
مقاله او و اسناد منتشر شده در آن به مبنایی برای طرح این فرضیه تبدیل شد که تحقیقات موسسه ویروس شناسی ووهان ممکن است منجر به حادثهای آزمایشگاهی شده باشد که در نتیجه آن ویروس کرونا به بیرون درز کرده و باعث ظهور پاندمی جهانی شده است.
ترامپ در طول چهار سال ریاست جمهوری خود تلاش کرد چرخش شدیدی را در سیاست ایالات متحده در قبال چین انجام دهد. او اجماع ۴۵ ساله سیاست خارجی را با هدف متقاعد کردن چین برای شبیهتر شدن به غرب کنار گذاشت.
استراتژی دولت او برای کنترل توسعه نظامی و اقتصادی چین از طریق تحریمها و تعرفه ها، پاسخی معقول به رژیم “شی جین پینگ” بود.
با این وجود، اجرای نامنظم و گاه ناشیانه ترکیب ناکارآمد تیم ترامپ متشکل از تندروهای جمهوریخواه و دستیاران ترامپ که از شعار “دوباره عظمت را به امریکا خواهیم گرداند” مانع از آن شد که استراتژی ترامپ مقبولیت گستردهای در واشنگتن یا سراسر جهان کسب کند.
در کمال شگفتی بسیاری در واشنگتن و پکن معتقدند که دولت بایدن تا حد زیادی از سیاست ترامپ در قبال چین پیروی کرده و سیاست ایالات متحده در مورد آن کشور را مبتنی بر رویکردی رقابتی (اگر نگوییم تقابلی) حفظ کرده است رویکردی که اکنون به درجات مختلف مورد علاقه قانونگذاران هر دو حزب و طرفین است. احتمالا تا زمانی که چین به جهش بزرگ خود رو به جلو ادامه دهد و حاضر به عقب نشینی نشود این رویکرد ادامه خواهد یافت.
محدود کردن چین اکنون یک استراتژی دو حزبی است که در زمره مهمترین تعدیلهای سیاست خارجی از زمان پایان جنگ سرد قرار دارد.
اگر دستهای ترامپ در چین تیمی از رقبای نامحتمل بود اعضای تیم بایدن بین الملل گرایان چپ میانهای هستند که سالها با یکدیگر کار کرده اند و معتقدند که اگر ایالات متحده قاطعانهتر عمل نکند چین به زودی بر کل منطقه آسیا و اقیانوسیه تسلط پیدا خواهد کرد و نظم جهانی را تغییر خواهد داد.
این تیم شامل شخصیتهای ارشد سیاست خارجی امریکاست: “آنتونی بلینکن” وزیر امور خارجه، “جیک سالیوان” مشاور امنیت ملی، “کورت کمپبل” هماهنگ کننده هند و اقیانوسیه شورای امنیت ملی، “لورا روزنبرگر” مدیر ارشد شورای امنیت ملی در امور چین و تایوان و مقامهای کلیدی پنتاگون و وزارت امور خارجه.
“توماس رایت” کارشناس ارشد اندیشکده بروکینگز میگوید:”اعضای تیم سیاست خارجی بایدن میدانند که ایالات متحده در یک رقابت طولانی با چین قرار دارد و ما باید برنده شویم، اما ممکن است ببازیم”. آنان احساس فوریت میکنند و نیاز به بازیهای بزرگ برای شکل دادن به محیط استراتژیک دارند حتی اگر این کاری سخت باشد. تنها حفظ وضعیت موجود کافی نیست چین و ایالات متحده نیز نمیتواند ثابت باقی بمانند.
از زمان به قدرت رسیدن شی در اواخر سال ۲۰۱۲ میلادی، حزب کمونیست چین ارتش خود را گسترش داده، سرکوب داخلی را تشدید کرده و اقداماتی را برای تضعیف نظام تجارت آزاد، حاکمیت قانون و حقوق بین الملل تحت رهبری غرب انجام داده است.
اکنون پس از دههها اعتقاد به اینکه چین ممکن است روزی به طور کامل به سیستم اقتصادی چند جانبه ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم بپیوندد اکثر مقامهای ایالات متحده دیگر تصور نمیکنند که چین میتواند بیشتر شبیه ما شود. در عوض، هدف اصلی، دفاع از یک نظام بینالمللی است که مورد حمله قرار گرفته است.
هدف حفاظت از منافع ایالات متحده و متحدان اش و مبارزه برای ارزشهایی که زیربنای انسانیت بنیادین ما در برابر اقتدارگرایی را شامل میشوند.
تیم فعلی سیاست خارجی امریکا نماینده جریانی میانه رو است که چپ افراطی و راست افراطی در سیاست آمریکا هر دو با سوء ظن عمیقی به آن نگاه میکنند.
تیم بایدن در تلاش است تا یک استراتژی بلند مدت در قبال چین را تثبیت کند که هر دولت بعدی دیگری در امریکا بتواند آن را دنبال کند. البته اعضای این تیم میدانند که زمان در قدرت بودن شان کوتاه است.
هنگام ورود بایدن به کاخ سفید، چین تهدیدی را مطرح کرد:”اگر سیاست ترامپ را ادامه دهید همان بها و هزینه را خواهید پرداخت”. یکی از جنبههای ناگوار سالهای زمامداری ترامپ نیاز به اصلاح زودهنگام داشت: رویکرد قلدرمابانه رئیس جمهور سابق نسبت به متحدان امریکا بخش بزرگی از جامعه بینالمللی را از واشنگتن رویگردان کرده بود.
در همین حال، لفاظیهای نژادپرستانه ترامپ در طول شیوع ویروس کرونا باعث افزایش نفرت و خشونت علیه آمریکاییهای آسیایی تبار در داخل امریکا شد.
این موضوع باعث دور شدن جناح چپ حزب دموکرات (مترقی ها) از ترامپ شد و موضوع رویکرد در قبال چین را تبدیل به مسئلهای سیاسی در امریکا ساخت که فضا را برای همکاری دو حزبی در مورد نحوه پاسخگویی به رفتار چین محدود کرد.
تیم بایدن میدانست که چین به قدری بزرگ و قدرتمند است که نمیتواند بدون حمایت هر دو حزب سیاسی و سایر کشورهایی که با تهدید مشابهی روبرو هستند به مقابله با آن تهدید بپردازد.
اولین اقدام تیم بایدن بازنگری سنتی سیاست ایالات متحده نبود اقدامی که اغلب توسط روسای جمهور جدید انجام میشود. در عوض، تیم سیاست خارجی او چندین هفته به رایزنی با متحدان امریکا پرداخت و آنان را از موضع سختی که امریکا قصد داشت در قبال پکن اتخاذ کنند آگاه ساخت و از آنان خواست تا حول محور موضع امریکا گردهم آیند.
در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۱ میلادی، دفتر روزنبرگر در شورای امنیت ملی چندین ساعت “جلسه مجازی” را با مقامهای فرانسه، آلمان، بریتانیا و کشورهای بالتیک برگزار کرد.
این جلسات به منظور اطمینان بخشیدن به متحدان و شنیدن صدای آنها بود تا مقامهای ایالات متحده بتوانند فرصتهای همکاری و هم چنین نقاط ضعف احتمالی را در یک جبهه متحد شناسایی کنند.
بایدن با همتایان خود در ژاپن، استرالیا و کره جنوبی رایزنی کرد و سرانجام در ۱۰ فوریه تماس “شی جین پینگ” را پذیرفت. این تماس دو ساعته دوستانه بود.
شی با بازگویی داستانهایی از دوران با هم بودن این دو مرد، تماس شخصی را امتحان کرد و نشان داد که تیم اش تحقیقاتی را در مورد تعاملات گذشته آنان در طول سالها متمادی گردآوری کرده اند. یک مقام ارشد تیم بایدن گفت:”شی واقعا تمام تلاش خود را کرد تا دولت ترامپ را مورد انتقاد قرار دهد و آن دولت را به خاطر همه رویدادهای بدی که بر سر ایالات متحده و چین آمده سرزنش کند”.
بایدن میدانست که آشنایی او با شی میتواند برایش مسئولیت ساز باشد. او بعدا هنگامی که توسط یک خبرنگار مورد پرسش قرار گرفت این گونه پاسخ داد:”بیایید یک چیز را مشخص کنیم. ما یکدیگر را خوب میشناسیم، اما دوستان قدیمی نیستیم این یک تجارت خالص است”. در ۱۷ مارس، یک روز پیش از جلسه برنامه ریزی شده میان رهبران امریکا و چین، دولت بایدن تحریمهایی را علیه ۲۴ مقام حزب کمونیست چین به دلیل کارزار سرکوبگرانه اخیر پکن علیه دموکراسی در هنگ کنگ اعلام کرد تا حدی برای این که نشان دهد بایدن از تاکید بر ارزشهای آمریکایی عقب نشینی نمیکند.
بلینکن “نگرانیهای عمیق” دولت ایالات متحده را در مورد رفتار چین در مورد هنگ کنگ، تایوان، حملات سایبری و اجبار اقتصادی فهرست کرد. “یانگ جیچی” دیپلمات ارشد چین و “وانگ یی” وزیر امور خارجه چین با عصبانیت واکنش نشان دادند.
یانگ اصرار داشت که خبرنگاران در اتاق بمانند در حالی که او ایالات متحده را به نقض حقوق بشر خود از جمله “قتل عام” سیاه پوستان آمریکایی متهم کرد. او گفت:”ما معتقد هستیم که برای ایالات متحده این موضوعی ضروری است که تصویر خود را تغییر دهد و از پیشبرد دموکراسی خود در بقیه نقاط جهان دست بردارد. بسیاری از مردم در ایالات متحده اعتماد کمی به دموکراسی ایالات متحده دارند”.
یک مقام آمریکایی گفت:”پشت درهای بسته شده این کاملا واضح بود که یانگ و وانگ هر دو خواستار عقب نشینی کامل بایدن از سیاستهای دوره ترامپ بودند. آنان میخواستند دولت بایدن هیچ انتقادی را از سیاستهای چین مطرح نسازد”.
تیم بایدن هیچ یک از این خواستههای چین را نپذیرفت. سه روز پس از آن، دولت امریکا تحریمهای جدیدی را علیه چین به دلیل اقدامات حکومت آن کشور علیه مسلمانان اویغور اعلام کرد.
در واقع، رابطه چین و امریکا با امتناع دو طرف از چشمک زدن به یکدیگر همراه شده است. اعضای تیم بایدن میدانستند که بسیاری در بوروکراسی واشنگتن و جامعه صاحبان مشاغل در امریکا و پژوهشگران در اندیشکدهها و دانشگاههای امریکایی موافقتی برای تغییر قواعد بازی وجود ندارد.
در ماه ژوئیه، “وندی شرمن” معاون وزیر امور خارجه امریکا به عنوان بخشی از سفر آسیایی خود به چین سفر کرد. در اینجا برای من فرصتی پیش آمده بود که با یک مقام ارشد در این سفر شرکت کنم.
با این وجود، به جای استقبال از شرمن، پکن رفتاری همراه با بی احترامی با او داشت و از ابتدا از حضور شرمن در جلسات سطوح بالا ممانعت به عمل آمد.
“شی فنگ” وزیر امور خارجه چین به شرمن گفت:”ایالات متحده میخواهد حس ملی گرایانه را با تبدیل کردن چین به عنوان یک “دشمن خیالی” ایجاد کند”. پیشرفت کمی در جریان بازدید شرمن از چین حاصل شد.
پس از آن، گروههای کاری برای دسترسی به روزنامه نگاران و آزادی آمریکاییهای بازداشت شده تشکیل شدند. کری موفق شد بیانیهای بی سابقه را از پکن در نشست آب و هوایی در نوامبر به دست آورد.
چندین مقام به من گفتند کری در داخل تیم بایدن اغلب علیه اقداماتی که فشار بر چین را به دلیل نقض حقوق بشر افزایش میدهند موضع گیری کرده است. این در حالی است شرمن موضع سخت تری نسبت به کری در مورد چین اتخاذ کرده است. علیرغم تلاشهای آنان، دولت بایدن به اعمال تحریمها علیه چین به دلیل طیف وسیعی از تخلفات ادامه داد.
در اینجا باید اشاره کنم که تفاوتهای تاکتیکی بین مقامهای داخل تیم بایدن را نباید با مخالفتهای اساسیتر برخی از دموکراتهای مترقی اشتباه گرفت، زیرا آنان خط سختتر بایدن در قبال پکن را مسیری برای هزینههای دفاعی بیشتر و درگیری اجتناب ناپذیر قلمداد میکنند.
سناتور “برنی سندرز” در مقالهای با عنوان “اجماع جدید خطرناک واشنگتن در مورد چین” در ماه ژوئن از روابط مبتنی بر همکاری و نه درگیری حمایت کرد. استدلالهای او با تبلیغات رسمی حزب کمونیست انطباق دارند: چین را به خاطر رکود روابط سرزنش نکنید آمریکا را مقصر بدانید.
اعضای تیم سیاست خارجی بایدن به طور یکپارچه تهدیدات شی برای تایوان را جدی قلمداد میکنند. با این وجود، آنان در مورد آنچه باید انجام شود توافق نظر ندارند.
بخشی از تیم سیاست خارجی بایدن تحت هدایت بلینکن بی سر و صدا برای تعمیق همکاری ایالات متحده با دولت تایوان به رهبری رئیس جمهور “تسای اینگ ون” حرکت کردند: وزارت امور خارجه امریکا قوانین تازهای را برای نحوه تعامل با مقامهای تایوانی وضع کرد حتی اگر واشنگتن و تایوان فاقد روابط رسمی دیپلماتیک باشند. پنتاگون تمرینات دریایی را در دریای چین جنوبی با متحدانی به دوردستی هلند برگزار کرد. شورای امنیت ملی امریکا با دولتهای توکیو و سئول با موفقیت همکاری کرد تا در مورد حمایت آن کشورها از تایوان گامهای عمومیتر و علنی تری بردارد.
به طور رسمی، سیاست ایالات متحده در مورد تایوان تغییر نکرده است. با این وجود، به طور غیررسمی، مقامهای آمریکایی متوجه میشوند که موازنه استراتژیک در سراسر تنگه تایوان به شدت به نفع پکن در حال تغییر است.
اقدامات و لفاظیهای شی این نگرانی را تشدید کرده است که وی قصد دارد چین و تایوان را پیش از کناره گیری از قدرت متحد سازد. با وجود تمام مانورهای پشت پرده، بایدن پیامهای متفاوتی در مورد اعزام نیروهای آمریکایی برای دفاع از تایوان ارسال کرده است.
در ماه سپتامبر، جناحی در تیم سیاست خارجی دولت بایدن که خواستار مقابله با چین است بزرگترین بازی استراتژیک خود را انجام داد: اتحاد جدیدی که همکاری نظامی با استرالیا و بریتانیا را گسترش داد.
این توافق که “اوکوس” نامیده میشود در بر مبنای تعهد به اشتراک گذاری فناوری زیردریایی هستهای با استرالیا بوده است. یک مقام ارشد دولت بایدن به من گفت که اوکوس ایده تیم بایدن نبود.
اعتبار آن متعلق به مقامهای بریتانیایی و استرالیایی بود. چین در طول شیوع کرونا، استرالیا را از نظر اقتصادی برای انتقام گرفتن از موضع دولت آن کشور که خواستار تحقیقات مستقل در مورد منشاء ویروس کرونا شده بود هدف فشار قرار داد.
در همین حال، بریتانیا به دنبال تقویت اتحادهای خود پس از خروج از اتحادیه اروپا بود. “وانگ شینینگ” سفیر موقت چین در استرالیا در واکنش به اوکوس تهدیدی مبهم را بیان کرد:”از نظر فناوری، ظرفیت هستهای در استرالیا صفر است اگر اتفاق و حادثهای رخ دهد آیا سیاستمداران استرالیایی حاضر هستند عذرخواهی کنند”؟
دستیاران بایدن تلاش کردند فرانسویها را که به خاطر قرارداد تسلیحاتی ارزشمندی که به دلیل توافق اوکوس از دست داده بودند و بر سر آن خشمگین شدند آرام سازند. در مواجهه با خشم پکن، به نظر میرسید که بایدن قصد دارد درجه حرارت تنش را کاهش دهد.
او در آن ماه در سازمان ملل گفت:”ما به دنبال جنگ سرد جدید یا جهانی تقسیم شده به بلوکهای سفت و سخت نیستیم”. با این وجود، استراتژی تقابل جویانه بایدن در قبال چین ادامه یافت. سه روز بعد، بایدن میزبان رهبران استرالیا، ژاپن و هند برای گفتگو بود تا به وزنهای دیپلماتیک علیه چین در آسیا تبدیل شود.
گام به گام تیم بایدن تا پاییز سیاست سخت گیرانه در مورد چین را با طراحی خاص خود ظریفتر از سیاست دوره ترامپ اعمال کرد. مقامهای بایدن تحریمهایی را علیه چین اعمال کرده بودند، ائتلاف را از نظر دیپلماتیک و تا حدی نظامی تقویت کرده بودند و با این وجود، آشکارا اعلام کردند که میخواهد کانالهای خود را برای گفتگو با پکن باز نگه دارند.
در اوایل دسامبر، دولت بایدن اعلام کرد که هیچ مقامی را به دلیل اعتراض به نقض گسترده حقوق بشر چین به بازیهای المپیک زمستانی در پکن اعزام نخواهد کرد.
اندکی بعد، جنگ لفظی عمومی از سر گرفته شد. چندین مقام ارشد بایدن گفتند که از میزان مصمم بودن پکن در اجرای استراتژی “شی” علیه غرب شگفت زده شده اند.
آنان گفتند که ارزیابیهای اطلاعاتی ایالات متحده، شی را مردی نشان میدهد که برای تضمین برتری چین در سلسله مراتب کشورها و اثبات برتری سیستم خودکامه آن کشور عجله دارد.
شی این قصد را با دیگران از جمله بایدن، که در محافل خصوصی و علنی به آن اشاره کرده است در میان گذاشته است. از چین تا روسیه و فراتر از آن چین بر روی این موضوع شرط بسته که روزهای دموکراسی به پایان خود رسیده است.
بایدن گفته بود که چینیها به او گفته اند که دموکراسی بسیار کند است به قدری گرفتار تفرقه است که نمیتواند در دنیای پیچیده و به سرعت در حال تغییر امروز موفق شود.
با این وجود، همگان با سیاست دولت بایدن برای سخت گیری شدید بر چین موافق نبوده اند. بسیاری از جامعه تجاری امریکا و وال استریت به فشار بر تیم بایدن ادامه دادند تا تعرفهها و تحریمها را که اهرم رویکرد رقابتی را تشکیل میدهند کنار بگذارند و به خاطر اقتصاد، روابط با پکن را بهبود بخشند.
در داخل وزارت خزانه داری و بازرگانی، مقامهای ارشد هم چنان در برابر خط سخت گیرانه علیه چین مقاومت میکنند. امسال منازعات داخلی بر سر سیاست تجاری در قبال چین ادامه خواهد یافت این که آیا درگیر شدن با پکن در مورد کره شمالی و ناگزیر افزایش تنش در سراسر تنگه تایوان به صلاح است یا خیر.
حفظ یک خط سخت گیرانهتر در قبال پکن احتمالا دشوارتر میشود نه آسان تر. با آغاز دومین سال ریاست جمهوری بایدن تعرفههای ایالات متحده بر چین همچنان پابرجا خواهند ماند.
ناوهای ایالات متحده و متحدان آن کشور بیشتر از پیش از دریای چین جنوبی عبور میکنند. تحریمها برای نقض حقوق بشر چین و محدودیتهای دسترسی به فناوری و سرمایه گذاریهای آن کشور همچنان در حال افزایش هستند.
در همین حال، استفاده پکن از ماسک و سایر تجهیزات از زمان شروع شیوع کرونا به عنوان ابزار مجبور سازنده سیاسی، سایر کشورها را متوجه این واقعیت کرده که چین شریکی غیرقابل اعتماد در طول یک بحران است.
در داخل امریکا، اجماع غیرمنتظرهای ایجاد شده است: نظرسنجیها نشان میدهند که آمریکاییها در هر دو حزب از دولت ایالات متحده میخواهند که رویکرد سخت گیرانه تری را در قبال چین دنبال کند.
به نظر میرسد شهروندان عادی امریکایی میدانند که مواجهه با چالش چین به معنای کنار گذاشتن افکار واهی گذشته است حتی اگر برخی از صداهای تاثیرگذار در داخل امریکا چنین نظری نداشته باشند.
در ماه نوامبر، “فرید زکریا” مجری “سی ان ان” و ستون نویس “واشنگتن پست” رویکرد دولت بایدن در قبال چین را “شکست خورده” توصیف کرد، زیرا پکن با شروط آن موافقت نکرده است.
او در “سی ان ان” از سالیوان پرسید:”با این رویکرد سخت گیرانه چه نتیجهای حاصل شد؟ چه جزئیات تجاری جدیدی دارید؟ چین چه امتیازاتی داده است؟ چه توافق اقلیمیای حاصل شده است؟ نتیجه همه این اقدامات چه بوده است”؟ و “سالیوان” پاسخ داد:”فکر میکنم نوع رویکردتان به این موضوع اشتباه است.
اوگفت: روش درست فکر کردن در مورد آن این است که آیا ما شرایط را برای یک رقابت موثر تعیین کرده ایم که در آن ایالات متحده در موقعیتی باشد که از ارزشهای خود دفاع کند و منافع خود را نه تنها در اقیانوس هند و اقیانوس آرام بلکه در سراسر جهان پیش ببرد یا خیر”؟
البته مادامیکه دولت امریکا در حال سازماندهی مجدد نباشد تا چین را به عنوان موضوع اصلی در سیاست خارجی قلمداد کند دستیابی به اهداف دشوار خواهد بود.
حدود ۸۵ درصد از کمکهای نظامی خارجی ایالات متحده کماکان به خاورمیانه سرازیر میشوند. چرا سازمانهای دولتی ایالات متحده که شرایط سرمایه گذاریهای تجاری خصوصی در خارج از کشور را تامین میکنند برای مقابله با پروژههای زیرساختی چین مانند طرح کمربند جاده در سراسر جنوب شرق آسیا کاری نمیکنند؟
چرا یک سیاست تجاری برای منطقه وجود ندارد که مقامهای ایالات متحده بتوانند آن را بیان کنند؟ چرا بایدن فردی را به عنوان نماینده یا سفیر حقوق بشر درباره کره شمالی در تایلند یا سایر کشورهای جنوب شرق آسیا معرفی نکرده است؟ سال دوم ریاست جمهوری بایدن ممکن است سال پاسخ به برخی از این پرسشها باشد.
یکی از مقامهای وزارت امور خارجه امریکا میگوید:”قصد ما این است که در این رقابت با چین پیروز شویم. بیایید در مورد آن بسیار شفاف باشیم. این یک رقابت است و ما قصد داریم در آن برنده شویم”.
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.