خلع سلاح مقاومت مقدمه بلعیدن منطقه توسط دشمنان است

الله کرم مشتاقی با بیان اینکه دشمنان به دنبال خلع سلاح مقاومت به عنوان یکی از روش‌های بی‌اثر کردن آن است، اظهار کرد: دشمن روش‌های مختلف را امتحان کرده و به این نتیجه رسیده که سلاح مقاومت باید از دست آنها جدا شود تا پس از آن گام‌های بعدی را برای بلعیدن منطقه بردارند.

محور شرارت در حال استفاده از تمام ظرفیت‌های خود برای تضعیف مقاومت در منطقه است و به تعبیر صدراعظم آلمان بخش کثیف آن را رژیم صهیونیستی عهده‌دار شده و رژیم قصد دارد تا گروه‌های مقاومت را در سرتاسر منطقه حذف کند. اگرچه به اعتقاد برخی کارشناسان هماهنگی کاملی بین کل محور مقاومت با محوریت ایران وجود دارد اما به نظر می‌رسد بعد از شهادت سیدحسن نصرالله و تحولات بعدی در لبنان، صهیونیست‌ها و متحدانشان دچار توهم شده و تصور می‌کنند مقاومت را تا حد زیادی تضعیف کرده‌اند.

این روایت به ویژه در خصوص مقاومت عراق شنیده می‌شود و بر اساس برخی شنیده‌ها تلاش‌های زیادی برای انحلال گروه‌های مقاومت عراق در جریان است و حتی برخی چهره‌های شیعی از جمله رهبر جریان صدر عراق نیز اظهارنظرهایی در این زمینه داشته‌اند. با این حال، مقاومت یک گفتمان ریشه‌دار در منطقه غرب آسیاست و به ویژه در چند دهه اخیر تا حد زیادی توانسته خود را در منطقه تثبیت نماید.

بیشتر بخوانید:
احتمال حمله به عراق بسیار جدی است/ خلع سلاح فوری حشدالشعبی در دستور کار دولت ترامپ
سرویس بین الملل ایسکانیوز، به منظور بررسی وضعیت کنونی محور مقاومت و همچنین ارزیابی تحولات اخیر گفتگویی با الله کرم مشتاقی -کارشناس مسائل منطقه- در این خصوص انجام داد.

متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:

– در ماه‌های اخیر به ویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی، نگرانی جدی در خصوص کاهش قدرت عملیاتی گروه‌های مقاومت در عراق و لبنان به وجود آمده است. فکر می‌کنید این امر چقدر قابل درک و صحیح است؟

یکی از سیاست‌های جدی جریان ضدمقاومت اعم از آمریکا و رژیم صهیونیستی و غرب و دشمنان منطقه‌ای آنها در طول دهه‌های گذشته، «بی اثر کردن مقاومت» بوده است. بی‌اثر کردن مقاومت با خلع سلاح متفاوت است. بی‌اثر کردن مقاومت از خلع سلاح بدتر است اگر چه خلع سلاح عنصر مرکزی سیاستِ بی‌اثر کردن است. به عنوان مثال نظام بشار اسد در سوریه خلع سلاح نشده بود اما در حوزه عملیات نظامی «بی‌اثر» شده بود. اگر چه در حوزه‌های لجستیک و سیاسی فعال بود. به هر صورت دشمن به طور جدی به دنبال بی‌اثر کردن مقاومت در منطقه است و در هر کشور به شیوه‌ای به دنبال اجرای آن است. یکی از راه‌های اصلی برای بی‌اثر کردن مقاومت، مسئله خلع سلاح است. البته دشمن روش‌های مختلف را امتحان کرده و به این نتیجه رسیده که سلاح مقاومت باید از دست آنها جدا شود تا پس از آن گام‌های بعدی را برای بلعیدن منطقه بردارند.

همه گروه‌های مقاومت اعلام کرده‌اند سلاح مقاومت یک امر ملی است و برای حفاظت از سیادت کشور و دفاع از ملت و سرزمین مورد استفاده قرار می‌گیرد. هیچ نشانه‌ای دال بر تصمیم مقاومت برای واگذاری سلاح وجود ندارد. حتی در غزه که تحت جنایت شدید صهیونیستی هستند و مقاومت از سلاح‌های نه چندان پیشرفته از دشمن تلفات می‌گیرد، حاضر به کنار گذاشتن سلاحشان نیستند. نکته عجیب که وقاحت دشمنان ما را نشان می‌دهد اینکه این سیاست (خلع سلاح و بی اثر کردن مقاومت) را در برهه اعمال می‌کنند که اتفاقا منطقه از سوی تکفیری‌ها، تجزیه طلب ها، دشمنان خارجی، صهیونیست‌ها، آمریکا و سایر عوامل ایذایی و جنایتکار تحت شدیدترین حملات است! این اتفاقا مردم و اهالی مقاومت را برای مقابله با طرح خلع سلاح مصمم‌تر می‌کند.

– برخی کارشناسان معتقدند که عراق هدف بعدی احتمالی رژیم صهیونیستی برای حمله خواهد بود و شواهدی برای این امر هم وجود دارد. نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟

سیاست رژیم صهیونیستی برای مقابله با مقاومت عراق به گمان من چیزی غیر از سیاستی است که در لبنان و غزه اجرا کردند. فضا در عراق برای اینکه اسراییل مستقیما علیه مقاومت عراق اقدام نظامی کند فراهم نیست، اسراییل دست به اقدامات امنیتی ایذائی خواهد زد. مثلا به شهادت رساندن فرماندهان و موثرین مقاومت، بدون آنکه آنرا به عهده بگیرد. مقابله با مقاومت عراق را آمریکا میدان داری می‌کند و از عناصر عراقی نیز استفاده خواهد کرد. در عراق خلع ناممکن است بنابراین آمریکا به دنبال بی‌اثر کردن مقاومت عراق و قطع شریان‌های حیاتی مقاومت خواهد بود.

– احتمال انحلال گروه‌های مقاومت عراقی و به ویژه حشد الشعبی را تا چه اندازه محتمل می‌دانید و در صورت اینکه چنین اتفاقی رخ دهد، چه تهدیداتی متوجه ایران و کل محور مقاومت خواهد بود؟

معتقدم هیچ گروه مقاومتی در عراق منحل نخواهد شد، آمریکا نیز این را در این سال‌ها به خوبی دانسته است. بنابراین در صدد تضعیف و به تعبیر بنده بی‌اثر کردن آنها خواهد رفت. انحلال، تضعیف یا بی‌اثر کردن مقاومت در عراق حتما تاثیرات مخرب امنیتی ابتدا برای خود عراق به همراه دارد و در مرحله بعد این اثر منفی متوجه ایران خواهد شد. تضعیف مقاومت در عراق یعنی تقویت داعش و تکفیری‌ها، ناامنی در سراسر عراق، ناامنی مرزهای عراق، نفوذ بیشترِ اسراییل، تحمیل مسائل مختلف به دولت عراق و نهایتا خارج کردن عراق از محورِ همراهی با ایران. به نظر من این سیاست راه به جایی نخواهد برد و حتی با هوشیاری ایران و مقاومت و مرجعیت عراق، ماجرا به نفع مقاومت تمام می‌شود.

– جمهوری اسلامی ایران هرگز آغاز کننده جنگی نبوده و صرفا در برابر متجاوزان از خود دفاع کرده است. در عین حال، تردیدی وجود ندارد که اسرائیل از تلاش برای آسیب زدن به ایران دست برنخواهد داشت. آیا امکان اینکه در آینده جمهوری اسلامی ایران یک بار بر خلاف روندهای قبلی اقدام کند، وجود دارد؟

عنصر مرکزی مقاومت دفاع است اما دفاع به معنی این نیست که لزوما از سپر یا پدافند استفاده کنیم. در دفاع مقدس نیز با وجود اینکه ما در مقابل تجاوز رژیم صدام از خودمان دفاع می‌کردیم، عملیات‌های تهاجمی نیز داشتیم. حتی به نظر من طوفان الاقصی که از آن به عنوان یک عملیات تهاجمی یاد می‌شود، ماهیتا دفاعی بود. اما اینکه آیا ایران در این مرحله تهاجمی عمل خواهد کرد یا خیر به نظر من بعید است ما شروع کنند باشیم. البته نظر شخصی من این است که مقاومت توانِ وارد ساختن شوک به دشمن را دارد. شوکی که در ادبیات سیاسی_نظامی ما از آن به عنوان «تیر غیب» یاد می‌شود. دشمن باید همواره این ترس را داشته باشد که اگر مقاومت را تحت فشار، آزار یا تهاجم قرار بدهد مقاومت نیز کارت‌های شگفتی ساز خود را رو خواهد کرد.

تحلیل شما در خصوص نقش جمهوری آذربایجان در به خطر انداختن امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چیست و چه پیشنهاداتی در این زمینه دارید؟

واقعیت این که من در این مرحله، پرداختن آشکار و رسانه‌ای به این موضوع را صحیح، موثر و مفید نمی‌دانم. اسراییل و غرب تلاش می‌کند در «سیاست همسایگی» ایران خلل ایجاد کند. قطعا در فتنه‌گری‌های اسراییل علیه کشور ما، برخی از کشورهای منطقه، خواسته یا ناخواسته همراهی و یا شاید همکاری هم داشته‌اند اما به نظر من ساحت خنثی سازی این موضوع در برهه کنونی، ساحت امنیتی است یعنی این را باید دستگاه‌های امنیتی ما پیگیری و هشدارهای لازم را به کشورهایی که با اسراییل همراهی کرده‌اند بدهند. البته این به معنای غفلت کردن و فراموشی نیست بلکه در قالب مدیریت بحران قابل تفسیر است. معتقدم برخورد با موذی‌گری‌های برخی از این کشورها و کشورک‌ها را باید ان شاالله پس از عبور از این مرحله در دستور کار قرار داد. به صورت خلاصه نه تنها درباره همسایه شمالی که نام آن را بردید بلکه درباره تعدادی از کشورهای غربی و غیر غربی اسناد و شواهدی داریم ولی در حال حاضر در برهه کنونی به نظر من پرداختن به آن به مصلحت نیست.

دیدگاهتان را بنویسید