حل‌و‌فصل منازعه رژیم صهیونیستی و فلسطین؛ امکانپذیری مدل‌های تک‌کشوری

با توجه به مخالفت رژیم صهیونیستی با تشکیل کشور مستقل فلسطینی به‌رغم تعهدات این رژیم در توافقات اسلو و همچنین گسترش ایده راه‌حل تک‌کشوری در جامعه صهیونیستی، موسسه اسرائیلی «مطالعات امنیت ملی»، یادداشتی ۱۰۰ صفحه‌ای به قلم خانم «پنینا شارویت باروخ[۱]» پژوهشگر ارشد این موسسه منتشر کرده که به بررسی مدل‌های مختلف راه‌حل تک‌کشوری پرداخته است[۲]. خلاصه این یادداشت در ادامه می‌آید:

بخش‌های اصلی گزارش

در سال‌های اخیر، صحبت‌های فزاینده‌ای در مورد «مرگ راه‌حل دو کشوری» و جایگزینی آن با یک چارچوب تک‌کشوری وجود داشته است. این کشور واحد که از دریای مدیترانه تا رود اردن را در بر می‌گیرد، به عنوان راه‌حلی برای منازعه اسرائیل و فلسطین مطرح شده است. طرفداران این ایده مدعی هستند که با توجه به اینکه خط سبز محو شده است و کرانه باختری به طور جدایی‌ناپذیر با فعالیت‌های گسترده نظامی و غیرنظامی به اسرائیل متصل شده، راه‌حل دو کشوری دیگر امکان‌پذیر نیست.

امروزه ایده داشتن یک کشور به عنوان راه‌حل ترجیحی منازعه در میان بخش قابل‌توجهی از راست‌های سیاسی در اسرائیل و حتی در جناح سیاسی میانه به طور فزاینده‌ای رایج شده است

از منظر جمعیتی، افزودن فلسطینی‌های ساکن در کرانه باختری به جمعیت اسرائیل به این معنی است که تقریباً ۴۰ درصد از ساکنان اسرائیل فلسطینی خواهند بود که تعداد فعلی فلسطینی‌های ساکن در اسرائیل (از جمله بیت‌المقدس شرقی) را دو برابر می‌کند. اگر نوار غزه نیز شامل شود، تقریباً نیمی از جمعیت این کشور فلسطینی خواهند بود.

در گذشته، اکثر حامیان ایده تک‌کشوری از چپ‌های رادیکال اسرائیل یا جامعه عرب اسرائیل بودند و کشور دو ملیتی یا بدون ملیت را پیشنهاد می‌کردند. امروزه ایده داشتن یک کشور به عنوان راه‌حل ترجیحی منازعه در میان بخش قابل‌توجهی از راست‌های سیاسی در اسرائیل و حتی در جناح سیاسی میانه به طور فزاینده‌ای رایج شده است. با این حال، ایده آن‌ها به کشوری اشاره دارد که شخصیت یهودی خود را حفظ می‌کند. درعین‌حال، آن‌ها ادعا می‌کنند که هیچ قصدی برای نقض خصلت دموکراتیک این کشور وجود ندارد. بر این اساس، مدل‌های مختلف به دنبال فراهم کردن سطح مشخصی از خودمختاری در چارچوب تک‌کشوری برای فلسطینیان هستند.

نویسنده ضرورت بررسی ایده راه‌حل تک کشوری را این گونه بیان می‌کند: «تحولات در حال ظهوری که ایده کشور واحد را برجسته‌تر می‌کند و به طور بالقوه پارادایم دو کشوری را به عنوان راه‌حلی برای مناقشه از بین می‌برند، تحلیل عمیق این ایده را می‌طلبد. به ویژه مهم است که در اسرع‌وقت تشخیص دهیم که آیا چارچوب تک‌کشوری واقعاً راه‌حل امکان‌پذیر و قابل‌اجرا برای مناقشه است یا خیر. هدف این مطالعه همین است».

مدل‌های راه‌حل تک‌کشوری (یک کشور بین دریای مدیترانه و رود اردن) عبارتند از:

۱- یک کشور یکپارچه: کشوری واحد در کل قلمروی بین دریای مدیترانه و رود اردن بدون مرز داخلی.

۲- یک کشور با خودمختاری فلسطین: کشوری که در آن فلسطینی‌ها در یک منطقه فلسطینی خودمختاری دارند.

۳- یک کشور فدرال: کشوری که به دو ناحیه یهودی و فلسطینی تقسیم می‌شود و در آن {نهادهای} نواحی در سطح ناحیه دارای اختیارات گسترده هستند، اما در سطح ملی دولت مرکزی دارای اختیارات است.

۴- یک کنفدراسیون: مدلی با دو کشور – یکی فلسطینی و دیگری یهودی (اسرائیل) – با مرز مشخص و باز بین آن‌ها. یک حکومت مشترک اسرائیلی و فلسطینی در سطح کنفدرال در حوزه‌های اختیاراتی خاص مانند امنیت خارجی و تجارت خارجی عمل خواهد کرد.

خصومت بین مردم در همه مدل‌هایی که فلسطینی‌ها بخشی از کشوری می‌شوند که یک هویت یهودی دارد و قادر نیستند هویت ملّی خود را تحقق بخشند، مستعد افزایش است

هر مدل با توجه به مجموعه‌ای از پارامترها مورد بررسی قرار می‌گیرد. این پارامترها عبارتند از: تقسیم سرزمینی، وضعیت شهرک‌ها، وضعیت بیت‌المقدس، جنبه‌های تابعیت و اقامت، اختیارات حکومتی، مشارکت فلسطینیان در حکومت، آزادی رفت‌و‌آمد در داخل کشور، موضوع پناهندگان، جنبه‌های امنیتی، جنبه‌های اجتماعی، جنبه‌های اقتصادی و مدنی، حفظ خصلت یهودی کشور، حفظ خصلت دموکراتیک و لیبرال کشور، پیامدها برای شهروندان عرب اسرائیل، پیامدها برای تشکیلات خودگردان فلسطین، وضعیت نوار غزه و اجرای مدل و امکان‌پذیری آن. پس از تجزیه و تحلیل این عوامل، احتمال موفقیت مدل به عنوان یک راه‌حل دائمی برای منازعه اسرائیل و فلسطین ارزیابی می‌شود.

بر اساس دیدگاه‌های این یادداشت، روشن می‌شود که هیچ یک از این مدل‌ها برای اینکه یک راه‌حل دائمی، باثبات و موفقیت‌آمیز برای منازعه اسرائیل و فلسطین باشند هیچ چشم‌اندازی واقعی ندارند. یکی از دلایل اصلی، پتانسیل بالای اصطکاک به دلیل آزادی رفت‌و‌آمد است که در همه مدل‌ها وجود دارد. با توجه به خصومت عمیق بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در دهه‌های گذشته و تفاوت‌های مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن‌ها، مدل‌ها این نگرانی را ایجاد می‌کنند که تنش بین دو جمعیت اسرائیلی و فلسطینی منجر به درگیری‌های داخلی خشونت‌آمیز و در نهایت بی‌ثباتی کشور شود.

خصومت بین مردم در همه مدل‌هایی که فلسطینی‌ها بخشی از کشوری می‌شوند که یک هویت یهودی دارد و قادر نیستند هویت ملّی خود را تحقق بخشند، مستعد افزایش است. مدل کنفدرالی راه‌حل مناسبی برای این جنبه ارائه می‌دهد. بنابراین در این مدل با گذشت زمان ممکن است اصطکاک کاهش یابد.

انکار حقوق کامل فلسطینیان در کشور، علاوه بر این که ضربه مهلکی به ماهیت دموکراتیک اسرائیل است، احساس خصومت را عمیق‌تر می‌کند و منجر به خشونت اجتناب‌ناپذیری می‌شود که می‌تواند به یک جنگ داخلی تمام عیار تبدیل شود. اعطای حقوق مدنی کامل و برابر به فلسطینی‌ها می‌تواند به تغییر هویت یهودی کشور منجر شود. علاوه بر این، تنش‌های ملی همچنان وجود خواهد داشت و می تواند کشور را بی‌ثبات کند. کنفدراسیون(مدل کنفدرالی)  تنها مدلی است که برای این نگرانی‌ها راه‌حلی ارائه می‌دهد زیرا هر ملّت، کشور خود را کنترل می‌کند.

همچنین همه مدل‌ها بار اقتصادی سنگینی را بر اسرائیل تحمیل می‌کنند، زیرا باید نیازهای همه ساکنان فلسطینی جدید در این کشور را تأمین کند.  اگرچه در کنفدراسیون، مسئولیت ساکنان دولت فلسطین به طور مستقیم با اسرائیل نیست، اما وضعیت اقتصادی آن‌ها از اهمیت حیاتی برخوردار است. در واقع، پر کردن شکاف‌های اقتصادی در داخل کنفدراسیون برای ثبات آن بسیار مهم است. به علاوه، تقسیم کشور به ناحیه‌ها و مناطق، آن‌طور که در مدل‌های فدراسیون و خودمختاری پیشنهاد شده است، به ویژه با توجه به وسعت کوچک کشور، تکرر و دوباره‌کاری، پیچیدگی و افراط و عدم‌تعادل ایجاد می‌کند.

همه مدل‌ها (شاید به جز مدل کشور یکپارچه) مستلزم دستیابی به توافق با نمایندگان فلسطینی‌ها به صورت مستمر به عنوان بخشی از فرایند اجرای الگوها هستند. این امر اختلافات بی‌پایان را به همراه خواهد داشت

علاوه بر این، برای اجرای مدل‌ها رضایت فلسطینی‌ها لازم است و دو طرف باید بتوانند مسائل بحث‌برانگیز متعددی را حل‌وفصل کنند. دشوار است که ببینیم چگونه می‌توان به این امر دست یافت. به‌علاوه، همه مدل‌ها (شاید به جز مدل کشور یکپارچه) مستلزم دستیابی به توافق با نمایندگان فلسطینی‌ها به صورت مستمر به عنوان بخشی از فرایند اجرای الگوها هستند. این امر اختلافات بی‌پایان را به همراه خواهد داشت.

برخلاف مدل‌های تحلیل‌شده در این مطالعه که مبتنی بر ایده ارتباط مستمر بین مردم یهودی و فلسطینی در منطقه بین دریای مدیترانه و رود اردن است، راه‌حل دو کشوری مبتنی بر ایده جدایی است. مدل دو کشوری در این سند مورد بررسی قرار نگرفته است، اما به طور گسترده در طول سال‌ها از جمله توسط موسسه مطالعات امنیت ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

راه‌حل دو کشوری دارای کاستی‌های قابل‌توجهی است، زیرا علاوه بر ایجاد خطرات امنیتی خاص، نیازمند تقسیمات سرزمینی و تخلیه شهرک‌هاست. با این وجود، امکان‌ناپذیری مدلی مبتنی بر اتحاد دو ملت به عنوان راه‌حلی پایدار برای منازعه، ناگزیر به این نتیجه منتهی می‌شود که یک راه‌حل مبتنی بر جدایی، به‌‌رغم کاستی‌های آن در واقع راه‌حلی ارجح برای منازعه اسرائیلی- فلسطینی است.

نویسنده به هیچ وجه حاضر نیست حذف هویت یهودی در یک کشور واحد را به عنوان یک مدل بپذیرد و آن را به منزله امکان‌ناپذیری کشور واحد قلمداد می‌کند

نتیجه‌گیری و ارزیابی

نویسنده ادعا می‌کند از مسئله اساسی امکان‌پذیری یک کشور واحد که هم یهودی و هم دموکراتیک باشد (موضوعی در مرکز گفتمان عمومی قرار داشته است) فراتر می‌رود و به بررسی امکان‌پذیری مدل‌های تک‌کشوری از منظر عملی می‌پردازد که در نهایت همه مدل‌های تک‌کشوری را امکان‌ناپذیر می‌داند و جدایی و راه‌حل دو کشوری را ارجح می‌داند. این در حالی است که این تحلیل از یک منظر اسرائیلی انجام شده و بر منافع رژیم صهیونیستی و نگرانی‌های اکثریت مردم اسرائیل تمرکز دارد و منافع و خواست فلسطینی‌ها نادیده انگاشته شده است و هسته اساسی برای امکان‌پذیری راه‌حل‌های تک‌کشوری را حفظ هویت یهودی برای آن در نظر می‌گیرد. اما روشن است که با توجه جمعیت بیش از ۵۰ درصدی فلسطینی‌های ساکن قلمروی بین دریای مدیترانه و رود اردن حتی بدون نظر گرفتن آوارگان فلسطینی در کشورهای دیگر، حفظ هویت یهودی برای کشور واحد امکان‌پذیر نیست اما نویسنده به هیچ وجه حاضر نیست حذف هویت یهودی در یک کشور واحد را به عنوان یک مدل بپذیرد و آن را به منزله امکان‌ناپذیری کشور واحد قلمداد می‌کند.

[۱] Pnina Sharvit Baruch

[۲] https://www.inss.org.il/publication/one-state-models/

نویسنده : مهدی آشنا/ کارشناس مسائل فلسطین

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید