با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
اگرچه حضور زنان در رقابت اخیر ایران و عراق که منجر به شکست عراق و صعود افتخار آفرین ایران به جام جهانی ۲۰۲۲ شد، اولین حضور رسمی زنان ایرانی در ورزشگاه آزادی نبود اما توانست موجی از انتقادات را در کنار شادی دختران به آزادی رسیده، به راه اندازد؛ واکنشهای متعددی از سوی فعالان حوزه زنان و جریاناتی در قم که هر کدام قابل بحث و بررسی است.
هزینه تراشی برای نظام
اولین گزارهای که بعد از حضور اخیر زنان در ورزشگاه به ذهن متبادر میشود این است که آیا این شیوهی حضور، ارزش این میزان هزینه تراشی برای نظام را داشت؟
در روزهای آغازین مطالبه گری پیرامون «حق حضور زنان در ورزشگاه»، موافقین و مخالفین در سه دسته قابل طبقه بندی بودند:
گروه اول موافقینی بودند که این عدم حضور زنان در ورزشگاهها را نوعی تبعیض جنسیتی میدانستند و معتقد بودند بی چون و چرا باید مجوز ورود زنان به ورزشگاهها هر چه زودتر صادر شود.
گروه دوم مخالفینی بودند که این مطالبه را نه تنها مطالبه دسته چندم زنان میدانستند بلکه اساسا معتقد بودند حتی سخن گفتن پیرامون این مطالبه نیز، بازی در زمین دشمن است و هیچ گاه نباید چنین اجازهای به زنان داده شود. آنان معتقد بودند حضور زنان در ورزشگاهها خلاف شأن زن مسلمان ایرانی است. این در حالی است که در همان زمان که زنان ایرانی اجازه ورود به ورزشگاههای ایران را نداشتند، در بازی تیمهای خارجی با تیمهای ایرانی، زنان خارجی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، اجازه ورود به ورزشگاههای ایران را داشتند! این گروه پیرامون حضور اخیر زنان در ورزشگاه آزادی نیز، واکنشهایی منفی نشان دادند.
گروه سوم اما همان کسانی بودند که به این مطالبه به عنوان یک مطالبهی به حق نظر داشتند اما با ورود زنان در ورزشگاهها با ساختارهای فعلی مخالف بودند. این گروه مطالبهی زنان پیرامون «حضور در ورزشگاهها» را به مطالبهی «حضور در ورزشگاههایی با ساختارهای مناسب برای زنان» بدل کردند. بسیاری از نمایندگان مجلس و مسئولین نظام نیز این مطالبه را پیگیری میکردند.
لازم به ذکر است که زنان در دیدار اخیر ایران و عراق، در حالی وارد ورزشگاه شدند که هیچ تغییری در ساختار ورزشگاه آزادی رخ نداده بود. مجددا سوال بالا را مطرح میکنم: آیا این شیوهی حضور، ارزش این میزان هزینه تراشی برای نظام را داشت؟ آیا ارزش داشت ماجرای «دختر آبی» در تاریخ مطالبه گری ورزشگاه در ایران، ثبت شود؟ آیا ارزش داشت که ایران در عرصههای بین المللی متهم به عدم رعایت حقوق بشر شود؟ آیا ارزش داشت که مورد تهدید سازمانهای جهانی همچون فیفا قرار بگیرد؟ اگر قرار بود زنان با همان ساختارهای قبلی وارد ورزشگاه شوند، پس چرا سالها آنان را در پشت درهای آزادی نگه داشتند؟ آیا این مطالبه به همین جا ختم خواهد شد؟ آیا این مجوز برای بازیهای دیگر نیز صادر خواهد شد؟ آیا زمانی که ورزشگاه ۱۰۰ هزار نفری آزادی با تمام ظرفیت پذیرای تماشاگران باشد، باز هم اجازهی ورود به زنان داده میشود و یا این مجوز حضور تنها برای مقابله با فشارهای خارجی و داخلی و موقتا صادر شده بود؟
قدرت رسانه
تحقق مطالبهی به حقِ حضور زنان در ورزشگاه مؤید این گزاره بود که رسانه چنان قدرتی پیدا کرده که نه تنها قادر به مطالبه سازی در عرصههای مختلف به خصوص مسائل زنان است بلکه قادر است مطالبهی خود را به سرانجام رسانده و مچِ حاکمیت را در بزنگاهها بخواباند! این قدرت همانقدر که ارزشمند است و باید برای دیگر مطالبات زنان از آن بهره برد، همانقدر میتواند خطرناک و هزینه ساز باشد، اگر حاکمیت راهبرد مشخصی در مسائل زنان نداشته باشد. چرا که در این صورت، این موجهای رسانهای داخلی و خارجی هستند که جهت گیری مطالبات زنان را مشخص میکنند.
حضور زنان در عرصههای عمومی
رویداد اخیر نشان داد که نادیده گرفتن زنان از عرصههای عمومی به بهانه مردانه بودن آن عرصهها، دیگر نمیتواند پاسخگوی مطالبات زنان باشد، لذا باید عرصههای عمومی تبدیل به عرصههایی برای حضور زنان شوند، در غیر اینصورت، زنان خودشان راهی برای حضور در این عرصهها پیدا خواهند کرد؛ یا با فشار سازمانها و نهادهای بین المللی و یا با فشار افکار عمومی داخلی!
عقب ماندن جریانات از مسائل زنان
برخی اظهار نظرها از سوی جریانات، حاکی از آن است که این افراد و جریانات نه تنها برای سوالات و مسائل اساسی زنان، منطبق بر فقه اجتهادی، پاسخی ندارند بلکه بسیار عقبتر از جریانات رسانهای حاکم در فضای زنان، حرکت میکنند که این موضوع، همانطور که تاکنون کمکی به حل شدن مسائل این حوزه نکرده بلکه راه را برای سایر فعالین این حوزه نیز سختتر و پیچیدهتر کرده است.
سیاسی کاریها در حوزه زنان
اگر چه هر دو جریان قدرتمند سیاسی در ایران، همواره به دنبال تحقق این شعار بودند که مسائل زنان را سیاسی نبینند اما آنچه غیر قابل انکار است این است که مسائل زنان به قدری سیاسی شده که هر گروه و جریانی برای تحقق سایر اهداف سیاسی خود، از زنان و مطالبات آنان بهره میبرند. در بحث ورزشگاه نیز این بهره برداریها قابل مشاهده بود. متاسفانه از این سیاسی شدن، زنانی رنج خواهند برد که به فرموده مقام معظم رهبری در حق آنان ظلمی تاریخی صورت گرفته است.
هزینه معنوی؛ آری، هزینه مادی؛ خیر!
رویداد اخیر نشان داد نظام در حل مسائل حوزه زنان، حاضر است هزینههای معنوی پرداخت کند اما هزینههای مادی، خیر! به عبارتی دیگر، حاکمیت نشان داد حاضر است زنان را با همان ساختار قبلی به ورزشگاه راه دهد اما حاضر نیست برای ایجاد ساختارهای مناسب حضور زنان، بودجهای خرج کند. شاید به همین خاطر است که در جایی که نیاز به پرداخت هزینه نباشد، برای عدم ورود زنان به ورزشگاهها، از شأنیت زنان مایه میگذارد اما وقتی حرف از مشکلات زنان کارگر و سرپرست خانوار میشود، شأن زنان مطرح نیست؛ چرا که باید برای حل مشکلات آنان، هزینه کرد!
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.