«نه» به روحانی!

ورود حسن روحانی به عرصه انتخابات پیش‌رو و فعالیت بیشتر برای نقش‌آفرینی در فرجام مجالس خبرگان و شورای‌اسلامی، به منزله یک ریسک سیاسی بزرگ برای اوست زیرا عدم استقبال هم‌قطارانش و جامعه و «نه»گفتن به او، می‌تواند نقطه پایانی بر حیات سیاسی‌اش باشد.

ورود حسن روحانی به عرصه فعالیت‌های انتخاباتی و ثبت‌نام در انتخابات مجلس خبرگان و همچنین صحبت‌هایی که در خصوص مذاکره با اصلاح‌طلبان و ارائه لیست برای انتخابات مجلس‌شورای‌اسلامی کرده بود، موجب گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر محوریت او در آوردگاه سیاسی اسفند و اتحاد اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهور پیشین شده اما به‌نظر می‌رسد برخلاف برخی تفاسیر، روحانی دیگر جایگاهی نزد اصلاح‌طلبان ندارد و بسیاری از همین حالا در حال پس‌زدن شیخ اعتدال و خط‌کشی و مرزبندی با او هستند.

آمدن روحانی تاثیری ندارد/ کمک‌گرفتن از ظریف هم چاره‌ساز نیست

دو اظهارنظر از دوچهره اصلاح‌طلب که ازقضا جزو طیف رادیکال‌ این جریان نبوده حاکی از آن است که محاسبات روحانی به‌احتمال زیاد غلط از آب درآمده و دیگر خبری از قرارگرفتن تمام‌قد اصلاح طلبان پشت‌سر او  نیست.

یکی از این افراد، مصطفی هاشمی‌طباست که درباره انتخابات پیش‌رو در اسفندماه می‌گوید: «با این روالی که پیش می رود، با مجلسی در حد و اندازه مجلس کنونی مواجه خواهیم بود و در مجموع منتظر تفاوت زیادی در نتیجه کار نباشیم. نباید غیر از مجلس فعلی را انتظار بکشیم و حتی نامزدی حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان هم بر معادلات میدان رقابت تاثیر خاصی ایجاد نمی‌کند. او نیز مثل بقیه نامزدها. مگر روحانی چه ویژگی خاصی دارد؟ بنابراین نامزدی او معادلاتی را تغییر نخواهد داد.»

وی ادامه می‌دهد: «آقای روحانی هم تشریف بیاورد اما نه فقط او بلکه حتی اگر شخصیت توانمندتر و قوی‌تری نیز در صحنه باشد باز اتفاقی نمی‌افتد چون با یک گل بهار نخواهد شد. آقای روحانی هم همچون بقیه افراد اگر رأی بیاورد وارد مجلس خبرگان می شود.»

همچنین ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده مجلس ششم درباره حضور روحانی به روزنامه شرق گفته: «من فکر می‌کنم در شرایط کنونی طیف‌های زیادی از اصلاح‌طلبان وارد انتخابات نخواهند شد. آنهایی هم که وارد شده‌اند، تأییدصلاحیت نمی‌شوند و صرفا یک بخش اندکی که نام اصلاح‌طلبی را یدک می‌کشند و شناسنانه سیاسی‌ای هم ندارند و مردم اقبالی به آنها نشان نمی‌دهند وارد انتخابات می‌شوند که با این اوضاع اصلا نمی‌شود گفت جبهه اصلاحات وارد انتخابات خواهد شد زیرا نیرویی باقی نمانده که بتواند وارد شود. وضعیت برای اصلاح‌طلبان در انتخابات خبرگان هم همین‌طور است و آنها در آن انتخابات هم نیرویی ندارند. با این اوضاع و احوال اصلا همراهی با روحانی یا هر کس دیگر امکان عملی ندارد.»

او در بخش دیگری از این گفت‌وگو خاطرنشان کرده: « آقای روحانی باید شرایط را در نظر بگیرد. او باید بداند که هیچ اقبالی ندارد و بهترین راه برای او این است که نه خودش نامزد خبرگان بماند و نه لیستی در انتخابات مجلس بدهد. اکنون مردم از اصلاح‌طلبان عبور کرده‌اند و توجهی ندارند که اصلاح‌طلبان می‌خواهند چه کار کنند چه رسد به آنکه به نیروهای ناشناسی که خود را به عنوان اصلاح‌طلب جا می‌زنند، رأی دهند. آقای روحانی می‌خواهد ثابت کند که از سیاست رسمی فاصله نگرفته است. حالا در این بین اگر تأییدصلاحیت شد و توانست با یک رأی حداقلی وارد خبرگان شود که بیشتر هم راضی‌اش می‌کند اما او هدف اصلی‌اش نشان‌دادن آن است که هنوز در دایره رسمی‌ها جای دارد. آقای ظریف هم جلو انداخته است تا حامی‌اش باشد، به این خیال که مثلا ظریف چهره‌ای است که مورد توجه مردم قرار دارد؛ در صورتی که اصلا این‌طور نیست و ظریف هیچ جایگاهی در بین مردم ندارد. او صرفا بلد است خوب توجیه کند. بنابراین ظریف هم نمی‌تواند کمکی به روحانی کند.»

پای مسائل دیگری هم در میان است

هر چند که نظر غالب اصلاح‌طلبان، تحریم انتخابات آن‌هم با بهانه‌هایی چون انسداد ساختاری، نظارت استصوابی، بن‌بست‌ در سیاست‌خارجی و به‌طور کلی چالش‌های حاکمیتی است اما این جریان نشان‌داده که در مواقعی که با عدم اقبال عمومی و شکست مواجه شده و یا احتمال آن را می‌دهد، به حربه‌هایی برای پوشش ناکامی‌های خود روی‌آورده؛ همچون انتخابات 84 و 88 و یا سال‌های 98 و 1400 که اقبال‌عمومی به‌دلیل عملکرد مجالس و دولت اصلاح‌طلب با سقوط مواجه شد و برهه کنونی که بنا به دلایل بسیاری، پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان ریزش کرده و آنان سعی دارند عدم حضور در صحنه سیاسی را به مسائل حاکمتی مرتبط کنند.

این مسئله مورد توجه یک رسانه اصلاح‌طلب قرار گرفته و روزنامه آرمان‌ملی در این خصوص نوشته است: «چالش اصلی جریان اصلاحات در شرایط کنونی میزان مشارکت مردم در انتخابات است. این وضعیت در انتخابات سال‌های۹۲، ۹۴ و۱۴۰۰ وجود داشته و اصلاح‌طلبان به جای اینکه با رویکرد ایجابی در انتخابات حضور پیدا کنند با رویکرد سلبی در انتخابات حاضر شده‌اند. این وضعیت به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ و انتخابات مجلس در سال۹۴ وجود داشت. واقعیت این است که دلیل اصلی این موضوع نیز این بود که نتیجه رویکرد سلبی به خصوص در دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی منفی شد و با نارضایتی شدیدی که وجود آمد سرمایه جریان اصلاحات از بین رفت و میزان مشارکت نیز کاهش پیدا کرد».

ریسک بزرگ

هر چند که حسن روحانی سعی کرده با کنش‌ها و مواضع خود دوباره از حاشیه به متن سیاست بازگردد و توجهات افکارعمومی و هم‌قطاران سیاسی خود را جلب کند اما جمیع شرایط حاکی از آن است که روحانی نمی‌تواند در انتخابات پیش‌رو نقطه‌ثقل جریان اصلاحات باشد چون هم این اکثریت این جریان از او عبور کرده و هم پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان به زوال رفته و اساساً به کنش‌ سیاسی اقبالی نشان نمی‌دهد.

همان‌گونه که برخی از سردمداران اصلاحات من‌جمله ابراهیم اصغرزاده پیش از این گفته بودند، روحانی و دولتش «رحم اجاره‌ای» این جریان تلقی می‌شدند که حتی با وجود همپوشانی زیاد در رویکردها نمی‌توانند از چسبندگی سیاسی دائمی برخوردار باشند و حالا آن برهه‌ای است که این «رحم اجاره‌ای» بیرون آورده شده و هر سطحی از کنش، آن را به جایگاه گذشته خود بازنمی‌گرداند.

ورود روحانی به عرصه انتخابات پیش‌رو و فعالیت بیشتر برای نقش‌آفرینی در فرجام مجالس خبرگان و شورای‌اسلامی، به منزله یک ریسک سیاسی بزرگ برای اوست زیرا عدم استقبال هم‌قطارانش و جامعه و «نه»گفتن به او، می‌تواند نقطه پایانی بر حیات سیاسی‌اش باشد.

دیدگاهتان را بنویسید