بنا به اعلام پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، وقتی نخستین جرقههای انقلاب مردم ایران در ماههای نخست سال ۴۲ زده شد و در ۱۵ خرداد همان سال شعله کشید، شاید کمتر کسی امید داشت که این حرکت مردمی بهسرانجام برسد. رژیمی تا بُن دندان مسلح که نقش ژاندارمی آمریکا در منطقه را بازی میکرد و نظام سلطه خط قرمزش بود برسرکار بود. خیلیها امیدی به آینده این حرکت نداشتند. نه پای امکانات مالی برای پیروزی در میان بود و نه پای اسلحه و پشتیبانی نظامی؛ اما این حرکت پانزده سال بعد به بار نشست و بنیان یک سلطنت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را که مردم در آن جایی نداشتندبرکند. چطور؟! پاسخ یک کلمه است: «روشنگری». روشنگری رهبران نهضت درباره ماهیت حکومت طاغوتی پهلوی و آنچه در پشت میگذشت و آگاهی مردم، باعث شد تا حکومت دستنشاندهای که از انواع پشتیبانیها برخوردار بود، در مقابل اراده مردم به زانو دربیاید و پسر رضاخان میرپنج، به بهانه استراحت، از کشور فرار کند و ایران به دست ایرانیان بیفتد. روشنگری مفهومی است که امروز و در نخستین گامهای چله دوم انقلاب هم در بیان رهبر انقلاب با عنوان «جهاد تبیین» پیش روی آحاد مردم و نخبگان قرار گرفته است. اگر روشنگری یا تبیین بهخوبی و بهموقع انجام شود، بدنه جامعه حقایق را بهخوبی درک و بهموقع هم اقدام میکنند. بنابراین، باید «به مسئله تبیین اهمیت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود … حرکت تبیین خنثیکننده توطئه و حرکت دشمن است … هر کدام از شما بهعنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید.» ۱۴۰۰/۷/۵.
اما «جهاد تبیین» در سالهای سیاه حکومت اختناقی طاغوت چطور رقم خورد؟ به بیان دیگر، در سالهایی که ترس و دلهره از هیمنه نظامی حکومت شاهنشاهی و دستگاه امنیتی خوفانگیز آن برخی گروههای مبارز را به دست بردن به اسلحه و مبارزه نظامی ترغیب کرده بود، درسآموختگان مکتب امام صادق علیه السلام چه روشی را برای مبارزه در پیش گرفته بودند؟ پاسخ «جهاد تبیین» است.
تبیین اساس کار انقلاب اسلامی
مرور تلاشها و خون دل خوردنهای پیشتازان نهضت مردمی درآن سالها نشاندهنده نقش تبیین و روشنگری است. امام خمینی و شاگردان او از هر فرصتی برای روشنگری دیگران استفاده میکردند؛ منبر، مسجد و هیئت، صحن دانشگاه، روستای دورافتاده، محافل خانگی، بازار و گذر و هر کوی و برزن شده بود جایی برای بیان حقایق جنایتها و خیانتهایی که رژیم وابسته پهلوی علیه مردم و حقوق و آزادیهای آنان میکرد؛ لشکر تبیینگران، از سرما و گرما و دوری مسیر و دژخیمان ساواک ترسی نداشتند؛ هر کجا که بودند آنجا محل جهاد بود. حتی وقتی در تبعید هم بودند، بحث شان به راه بود. نقطه ثقل این فعالیتها، ارتباط با بدنه مردم بهویژه نوجوانان و جوانان و پاسخ به سؤالات آنها درباره واقعیتهای نهضت بوده است. در حالی که رژیم پهلوی هر روز به افزایش توان نظامی و امنیتی خود علیه مخالفان مشغول بود و تلاش میکرد با سرنیزه، مخالفان خود را سرکوب کند، اما غافل بود که روش انقلاب اسلامی، پرورش و هدایت افکار و تسخیر قلوب است؛ تشکیل جلسات و حلقههای فکری در شهرهای مختلف، جلسات سخنرانی حسینیه ارشاد، دست به دست شدن کتابهای امام خمینی درباره ولایت فقیه، انتشار آخرین مواضع امام خمینی در قالب اعلامیهها به صورت وسیع در کشور توسط شبکههای مردمی، فعال شدن شبکه روحانیون و علمای بلاد و ایفای نقش هدایت فکری و سیاسی مردم، همراه کردن نسل جوان دانشگاهی با بحث و نظر پیرامون جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی و پاسخ به شبهات نسل جوان آن روزها، بخشی از فعالیتهایی بود که شاگردان راستین امام روح الله برای مبارزه علیه طاغوت سامان دیدند.
انقلاب ثمره جهاد تبیین
انقلاب اسلامی حاصل تلاش در جهت تبیین مفاهیم اسلامی و تبلیغ و توسعه پیام دین در میان مردم بود، تبیینی که کوشید تا مفاهیم را از گوشه کتابها و متون علمی خارج کرده و به صحنه اجتماعی بیاورد، به تعبیر رهبر انقلاب «امام این معنا را آوردند به میدان عمل؛ از آیهی شریفهی: «اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِله مَثنی وَ فُرادی» استفاده کردند برای این معنا، نه اینکه «اَن تَقوموا لِله مَثنی وَ فُرادی» تا بروید نماز بخوانید؛ نه، تا حکومت درست کنید، تا نظام اسلامی درست کنید. امام از این استفاده کرد، یک نهضت راه انداخت در سال ۴۱، بعد در طول زمان، متفکّرین، علاقهمندان، ارادتمندان، شاگردان امام و در رأس همه خود امام، این فکر را تغذیه کردند تا منتهی شد به وجود انقلاب، پدید آمدن انقلاب و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام برآمده از انقلاب. یعنی ببینید، مفاهیم قرآنی و اسلامی، مفاهیم معرفتی اسلام، این جور میتواند در زندگی تأثیر ببخشد وقتی که وارد میدان عمل شد.» ۱۳۹۹/۱۲/۴
امروز در کجای این جبهه قرار داریم؟
نهضت اسلامی مردم ایران که به پیروزی رسید، دشمن با ایجاد اتاق فکرهای گوناگون و با صرف هزینهای گزاف، هر روز دسیسهای را طراحی کرد. جنگ هشت ساله، تجهیز گروهکهای تروریستی، حمایت از منافقین، وضع تحریمهای اقتصادی، شبیخون فرهنگی، ترور دانشمندان و نخبگان علمی، طراحی و پشتیبانی فتنه ۸۸ و… از اقداماتی بود که درطول این سالها علیه ملت ایران به راه انداخته است. جنایتهایی که بیش از پیش چهره واقعی جبهه کفر و نفاق و آمریکا و انگلیس و پوشالی بودن شعارهایی نظیر حقوق بشر و آزادی و امنیت و ثبات را برای آحاد مردم روشن کرده است. سالهاست دشمن بیش از پیش متوجه شده است که حلقه سخت اقدامات او به دلیل نداشتن لایه نرم فرهنگی و رسانهای میتواند علیه او تمام شود و از این رو «امروز انبوهی از رسانهها -نمیشود شمرد، بخصوص با این وضع فضای مجازی- با هزاران متخصّص: متخصّص هنر، متخصّص رسانه، متخصّص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیّتی انبوه در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاقها را برگردانند، ایمانها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این [جور]است؛ این هدفی است متوجّه به کشور ما، مردم ما، جمهوری اسلامی ما، باورهای ما، اعتقادات ما. هزاران دستگاه دارند در این زمینه کار میکنند با پولهای گزاف و پشتیبانیهای گوناگون. خب، این یک حرکت شیطانی است و جبههی شیطان است.» ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
رسانههای استکباری فهمیده اند میتوانند فردی را دو بار ترور کنند، گاه جسم و جانش را روبروی گلوله بگذارند و روزی دیگر با خدشه و شبهه، اعتبار و جایگاهش را ترور کنند و شهید را جلاد جلوه دهند و به جای آنکه خون آورد شهید، حرکت نسل جوان باشد، با تخدیر رسانه ای، توقف و رکود جایگزین آن شود. اینجاست که باید «از خودمان سؤال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟ این را باید مشخّص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم. کجا ایستادهایم؟ البتّه در تبیین و گسترش آرمانها مورد نظر است؛ آرمانها، اصول، مبانی اصلی، بیّنات انقلاب …» ۱۴۰۰/۱۱/۰۳