جریان شناسی فمینیسم ایرانی

فمینیسم نام جریان اجتماعی زنانه ای است که در قرن نوزدهم میلادی و با هدف دفاع از حقوق زنان در برابر فرهنگ و جامعه مردسالار غرب شکل گرفت. فمینیسم دارای مکاتب فکری گوناگونی است، اما نفی تمایزهای جنسیتى، تبعیض و ستم تاریخى، برابرى، مادرسالاری اولیه و اعتراضی بودن، گزاره های مشترک در همه این مکاتب هستند. جنبش فمینیسم در ایران از سابقه ای طولانی برخوردار نیست، اما امروزه مشاهده می شود که افکار و عقاید فمینیستی بسیار پررنگ تر از قبل در حال خودنمایی هستند. لذا باید توجه داشت که این عقاید و افکار، در چه جایگاهی نسبت به دین اسلام و مفاهیمی چون خانواده و جایگاه مادری قرار می گیرد.

ضرورت و اهداف پژوهش

مسائل زنان از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و سیاستمداران جوامع بوده و در طول تاریخ با فراز و نشیب های بسیاری، هم در عرصه نظر و هم در ساحت عمل همراه بوده است. امروزه نیز یکی از مسائل مهمی که در ایران جایگاه ویژه ای پیدا کرده و مورد نظریه پردازی ها و اظهار نظرات مختلفی واقع شده، مسئله زن و خانواده است. در حال حاضر جامعه ایران شاهد دو رویکرد کلی و متفاوت به مسائل مربوط به زنان است که هرکدام تبیین ها و تحلیل های متفاوتی را از مشکلات و مسائل زنان ارائه می کنند.

یکی از این رویکردها مربوط به جریان دفاع از حقوق زنان است که متاثر از جنبش اجتماعی فمینیسم در اعتراض به نابرابری و تبعیض علیه زنان در غرب بوده و خود دارای گرایش ها و نحله های مختلفی در داخل کشور است. جریان اجتماعی فمینیسم در ایران را می توان به فمینیسم رادیکال، فمینیسم لیبرال و فمینیسم اسلام گرا تقسیم بندی کرد که هرکدام دارای مشخصات و مختصات فکری، ایدئولوژیک و فعالیت های مربوط به خود هستند. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر به بررسی جریان فمینیسم در ایران پرداخته است.

مکاتب مختلف فمینیسم

فمینیسم دارای سه مکتب مهم است که در این بخش به برخی از ویژگی های آن ها پرداخته می شود:

فمینیسم رادیکال

رادیکال، جنبشى انقلابى براى رهایى زنان است. هسته مرکزى عقاید رادیکالی این است که نابرابرى هاى جنسیتى محصول یک نظام مقتدر و مردسالار و مهم ترین شکل نابرابرى اجتماعى است. گروه فمینیستى رادیکال معتقدند که نابرابرى زنان ریشه هاى عمیقى در فرهنگ ها و ذهنیت ها دارد و انقلاب در قوانین، تا زمانى که در درون فرهنگ موجود انجام شود، تنها مرحمى بر زخم هاى عمیق جنس مونث است.

آنان دوجنسیتی بودن را مردود مى دانند؛ چون معتقدند با ارزش ترین خصلت ها همان ویژگى هایى است که به زنان اختصاص دارد. از نگاه آنان، زنان باید جدا از مردان زندگى کنند؛ چون حتى در صمیمانه ترین روابط میان زن و مرد، سلطه مردانه وجود دارد. آرمان این گروه، تحقق جامعه اى فاقد از جنسیت است، اما بسیارى از آنان پا را از این هم فراتر گذاشته و صفات ارزشمند را صفات ویژه زنان دانسته اند.

لذا آرمان انسانى آنان، آرمان زن است؛ اما نه زنى که تحت سلطه نظام پدرسالارانه باشد. رادیکال ها براى رسیدن به این آرمان، تنها انقلاب جنس مونث علیه مذکر را موثر مى داند.

فمینیسم لیبرال

فمینیسم لیبرال شکل معتدل تری از گرایشات فمینیسم است که خواستار حقوق شهروندی مساوی برای زنان و مردان است و با قوانین یا سنت هایی که حق را به مردان می دهند و به زنان نمی دهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع می شوند مبارزه می کند. این گرایش معتقد است زن موجودی انسانی است و همان حقوق طبیعی و سلب نشدنی مردان را دارد و جنس زن ربطی به حقوق او ندارد.

این نظریه از نظر جامعه شناختی اعتقاد دارد که تفاوت های مشاهده شده میان دو جنس ذاتی نیست، بلکه تربیتی و نتیجه جامعه پذیری و همگون سازی جنس با نقش اجتماعی است. بنابر اعتقاد این مکتب، براى احقاق حقوق زنان، باید در چارچوب حکومت هاى لیبرالى مبارزه کرد. بر اساس این دیدگاه، حکومت بر درستى بنا شده، اما حقوق و امتیازاتى که اعطا مى کند باید به زنان هم تعمیم یابد.

لیبرال ها اصل را بر آزادى عملکردها، لذت جویى و رضایت خودمحورانه افراد قرار داده اند. از نظر آنان می توان با اصلاح قوانین و ساختار سیاسى و اجتماعى، جامعه اى با اهداف تساوى طلبانه ساخت. آرمان آن ها تحقق جامعه اى دوجنسیتی است؛ جامعه اى که اعضاى آن از نظر جنس مذکر یا مونث هستند، اما ویژگى هاى زنانه یا مردانه با اختلافات فاحش نشان نمی دهند.

فمینیسم سوسیال

این گرایش تلفیقى از دو دیدگاه رادیکال و مارکسیسم است که معتقد است هم نظام جنسیتى پدر سالارانه و هم نظام سرمایه دارى در ستم علیه زنان نقش ایفا می کنند. آنان جنسیت، نژاد، سن و ملیت را عامل ستم بر زنان و فقدان آزادى زنان را محصول کنترلى می دانند که قلمروهاى عمومى و خصوصى بر آنان اعمال می شود.

به اعتقاد این گروه، در تمامى جوامع، جنس مذکر بر جنس مونث رابطه اى سلطه آمیز برقرار کرده است؛ اما این رابطه در نظام سرمایه دارى به شکل سرمایه دارى پدرسالارانه درآمده که عمق ظلم به زنان را نشان مى دهد. آنان براى رهایى جنس زن، خواستار اصلاح نظام اقتصادى جامعه و حاکمیت سوسیالیسم و نیز اصلاح در ابعاد فرهنگى و روانکاوانه جامعه و رفع تقسیم کار جنسى در همه قلمروها هستند.

فمینیسم در ایران و ویژگی های آن

ورود جنبش های فمینیستی و نهضت دفاع از حقوق زنان در جامعه ایران پدیده ای متاخر و مربوط به سده اخیر است که پس از وقوع انقلاب اسلامی و در زمان حاضر نیز این جریان به صورت پررنگ تر به فعالیت خود ادامه داده است.

در ایران برخی از فمینیست ها می کوشند تا مسائلی را که از دیدگاه خود به عنوان مشکلات و معضلات جامعه زنان تلقی می کنند، از راه مبارزات اجتماعی و سیاسی دنبال نموده و از این راه تلاشی در راستای احقاق حقوق زن ایرانی را مطالبه می کنند. این دسته از فمینیست ها اگرچه بعضا دارای تحصیلات آکادمیک و تالیفات علمی نیز هستند اما راه مبارزه را در راه اندازی کمپین ها و محافل عمومی و برگزاری تحصن ها و تجمع های اعتراضی و غیرقانونی می دانند.

نقطه اوج فعالیت های این دسته از فمینیست های ایران در واقعه فتنه سال ۸۸ بود که همگرایی فمینیست های رادیکال با جنبش سبز چه در عرصه نظر و چه در صحنه عمل و آشوب های خیابانی، بیش از پیش وجهه سیاست زده و اعتراضات اجتماعی آنان را بارز و شفاف جلوه داد. برخی از وجوه مشخص مواضع فمینیسم ایرانی به شرح زیر است:

ضدیت با اسلام و ارزش های اسلامی

جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان به صراحت مخالفت خود را با احکام اسلام اعلام داشته و از هر چه که رنگ دینی داشته باشد دوری می جوید. برای مثال «نیره توحیدی» یکی از داعیه داران دفاع از حقوق زنان که مقالات او در نشریات داخلی و خارجی به چاپ می رسد، دین اسلام را متهم به جنسیت گرایی و مردسالاری کرده است. همچنین در بیان الگوی زنان ایرانی، الگوهای اسلامی را عامل تقویت «انقیاد و تبعیض» دانسته است.

مخالفت با نظام جمهوری اسلامی

نقش فعال و حضور تعیین کننده زنان در پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، مخالفان این انقلاب را به این گمان واهی واداشته که می توانند با طرح موضوع دفاع از حقوق زنان و تحریک احساسات زن ایرانی، از آن ها برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی بهره جویند. ازاین رو، بسیاری از نشریات زنانه که توسط ایرانیان خارج از کشور منتشر می شود، دفاع از حقوق زنان را بهانه ای برای اظهار مخالفت با نظام اسلامی ساخته و به هر بهانه خشم خود را نسبت به این نظام آشکار می سازند.

بی توجهی به ارزش های اخلاقی

از ویژگی های کسانی که به اسم دفاع از زن ایرانی در خارج از کشور و با انگیزه های عمدتا سیاسی به تلاشی برای احقاق حقوق زنان این مرز و بوم مشغول هستند، بی توجهی به ارزش های اخلاقی و نادیده گرفتن هنجارهایی است که مورد احترام زنان مسلمان ایران است.

این بی توجهی را به راحتی می توان از عکس ها، طرح ها، داستان ها و برخی مطالبی که در نشریات وابسته به این گروه ها به چاپ می رسد، استنباط کرد. نادیده گرفتن ارزش های اخلاقی در این نشریات گاه تا به آن جا می رسد که بدون هیچ محدودیتی اقدام به انتشار مقالاتی در زمینه همجنسگرایی می کنند.

جمع‌بندی

در حال حاضر جامعه ایران شاهد دو رویکرد کلی و متفاوت به مسائل مربوط به زنان است. از دیگر این رویکردها مربوط به جریان دفاع از حقوق زنان است که متاثر از جنبش اجتماعی فمینیسم در اعتراض به نابرابری و تبعیض علیه زنان در غرب بوده و خود دارای گرایش ها و نحله های مختلفی در داخل کشور است.

ورود جنبش های فمینیستی و نهضت دفاع از حقوق زنان در جامعه ایران پدیده ای متاخر و مربوط به سده اخیر است. این افراد می کوشند تا مسائلی را که از دیدگاه خود به عنوان مشکلات و معضلات جامعه زنان تلقی می کنند، از راه مبارزات اجتماعی و سیاسی دنبال نموده و از این راه تلاشی در راستای احقاق حقوق زن ایرانی را مطالبه می کنند. برخی از وجوه مشخص مواضع فمینیسم ایرانی عبارتند از: ضدیت با اسلام و ارزش های اسلامی، مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و بی توجهی به ارزش های اخلاقی.

 

ابوالفضل اقبالی

دیدگاهتان را بنویسید