فرصت‌های همزبانی

با توجه به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم پزشکیان 3 میلیون رای خود را تنها از استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل به دست آورد. در این سه استان فاصله رای او با سعید جلیلی قابل توجه بود. پزشکیان در استان آذربایجان شرقی با فاصله رای 1 میلیون و 300 هزار رای پیشتاز بود. در استان اردبیل هم او با فاصله 400 هزار رای تقریبا 5 برابر سعید جلیلی رای کسب کرده بود. در آذربایجان غربی نیز پزشکیان با رای 6 برابری یک میلیون رای بیشتر داشت. در انتخاباتی که پزشکیان با فاصله تقریبا 3 میلیون توانست‌ به پاستور برسد، این میزان رای را نمی‌توان نادیده گرفت. رای دادن همه قومیت‌ها در انتخابات‌های مختلف به افرادی که تصور می‌کنند قرار است به مطالبات آنها رسیدگی کنند، امر تازه‌ای نیست اما حساسیت در این باره به این دلیل بالا رفته است که مسعود پزشکیان خود آذری‌زبان است و چندین سال از این حوزه انتخابیه به بهارستان رفته است. سوال اصلی که با نگاه به این تحلیل مطرح می‌شود این است که اگر مسعود پزشکیان توانسته با تکیه بر قومیت جذب رای داشته باشد، فضای سیاسی پیش‌رو در دولت چهاردهم دستخوش چه تحولاتی خواهد شد؟ این امر را می‌توان نوعی تهدید دانست که منجر به تقویت شکاف‌های قومیتی می‌شود یا فرصتی برای ترمیم این شکاف‌ها خواهد بود؟ مساله دیگری که ممکن است کشور را تهدید کند این است که از این پس سایر گروه‌های سیاسی نیز با نگاه به تجربه موفقیت پزشکیان در انتخابات 1403 مساله قومیت را در کمپین‌های سیاسی خود مورد توجه قرار دهند و با نگاهی غیر‌ملی صرفا بر شکاف‌های اجتماعی تمرکز کنند. اینکه آرای مناطق قومیت‌نشین چطور به صندوق پزشکیان رفته و چه پیامی دارد باید دقیق‌تر تحلیل شده و فرصت‌ها و چالش‌های آن استخراج شود. عدم بررسی این موضوع ممکن است نگاه تهدید‌محور را قالب کرده و مطالبات قومیت‌ها را زیر پرچم نزاع با قومیت‌گرایی ذبح کند.

کمپین تبلیغاتی و سابقه زیستی- سیاسی در پیروزی پزشکیان موثر بود
در تشریح آرای پزشکیان دو رویکرد غالب است. برخی معتقدند که همه آرای پزشکیان در مناطق آذری زبان ناشی از تلاش‌های کمپین تبلیغاتی پزشکیان و ایده‌های او برای جامعه قومیتی این منطقه بوده است. برخی نیز معتقدند تلاش کمپین تبلیغاتی پزشکیان برای پوشش مطالبات جوامع ساکن مناطق مرزی که غالبا قومیت‌ها هستند و سابقه سیاسی او در این منطقه هیچ تاثیری در جذب آرای قومی نداشته و موفقیت پزشکیان در جذب آرای قومیتی صرفا به خاطر اصالت آذری پزشکیان است. اشتباه رایج درمورد آرای پزشکیان این است که صرفا یکی از این دو رویکرد تحلیلی را درست قلمداد کنیم، درحالی که سبد آرای قومی پزشکیان جمعی بین این دو رویکرد است. یعنی هم اصالت آذری پزشکیان در پیرزی موثر بوده و هم توان کمپین تبلیغاتی پزشکیان در مزیت سازی از این ویژگی پزشکیان.
پزشکیان در انتخابات به غیر از تاکید بر حقوق اقلیت‌ها و مذاهب کلان ایده مهمی برای چالش‌های اقوام ارائه نداده است. لذا نمی‌توان جذب رای فعلی را صرفا متکی به تلاش کمپین تبلیغاتی پزشکیان دانسته و نسبت قومیتی او را نادیده گرفت. او تا الان صرفا با تاکید بر مطالبات اقوام و مذاهب این مساله را از پستو بیرون آورده و باب گفت‌وگو در مورد آن را باز کرده است. بابی که از الان به بعد خودش به‌عنوان رئیس‌جمهور بیش از همه باید در این باره فعالیت اجرایی کرده و اقداماتش مورد مطالبه قرار گیرد. او اگر بتواند مطالبات قومی را ذیل منافع ملی حل کند اقدام شایسته تحسینی انجام داده، چراکه توانسته سرمایه اجتماعی کشور و خودش را همزمان رشد بدهد اما اگر نتواند پاسخ قانع‌کننده‌ای به این مطالبات بدهد همین روند معکوس خواهد شد.
در پاسخ به گروه دوم که فقط اصالت آذری پزشکیان را در پیروزی موثر دانسته و معتقدند کمپین تبلیغاتی او اثری بر مصادره مطالبات قومی نداشته نیز باید گفت که اگر این‌طور بود میر‌حسین موسوی هم به دلیل اصالتی آذری در سال 88 باید به همین دلیل رای پیروز را در همین سه استان کسب می‌کرد. اما او نتوانست این کار را بکند چرا که ستاد تبلیغاتی‌اش به اندازه پزشکیان نتوانست این ویژگی میرحسین موسوی را به مزیت تبدیل کند.
درحالی‌که او درمجموع در این سه استان آرایش از احمدی‌نژاد غیر‌آذری‌زبان کمتر بوده است. باید توجه داشت که پزشکیان یک سابقه سیاسی چند‌ساله هم در آذربایجان داشته و شخصیتی با‌سابقه و با نفوذ اجتماعی بالا تلقی می‌شود. او همچنین علاوه‌بر مناطق آذری‌نشین توانسته در استان‌های کردنشین، بلوچستان‌ و گلستان نیز پیروز منازعه سیاسی باشد؛ استان‌هایی که به لحاظ قومیتی هیچ نسبتی با پزشکیان ندارند و این یعنی نامزد اصلاح‌طلبان در انتخابات چهاردهم توانسته با به راه انداختن کمپینی تبلیغاتی مطالبات اقوام و مذاهب را نمایندگی کرده و آرای آنها را به سبد خود بیندازد. پیروزی پزشکیان به نسبت دو برابری در سیستان‌و‌بلوچستان و مقایسه آن با نسبت شش برابری در آذربایجان غربی و شرقی نشان ‌می‌دهد که اصالت پزشکیان عامل موثری در موفقیت کمپین او بوده است. به‌طور کلی آرای پزشکیان مجموعه‌ای از هر دو مسیر مورد تشریح است؛ سابقه زیستی و سیاسی او در آذربایجان شرقی و رویکرد انتخاباتی که او با تمرکز بر مطالبات اقوام در پیش گرفت توانست پیروزی را برایش به ارمغان بیاورد.

دردسر توسعه نامتوازن و انباشت نارضایتی‌ها
توسعه نامتوازن چالش اصلی است که هم برای مردمی که در مرکز و کلان‌شهرها زندگی می‌کنند، بحران‌هایی ایجاد کرده، هم برای مناطق مرزی و شهرهای حاشیه‌ای مشکلاتی به‌همراه داشته است. درکلان‌شهرهایی مثل تهران که انبوهی از کارخانه‌های تولیدی، مراکز اداری و خدماتی در آن احداث شده، مردم با چالش‌های زیست‌محیطی، نبود فضای سبز و مشکلاتی مثل ترافیک مواجهند، همچنین نسبت خدمات عمومی در کلان‌شهرها به جمعیت مثل فضای سبز، مساجد و اماکن ورزشی وضعیت مساعدی ندارند. تمرکز جمعیتی در کلان‌شهرها منجر به افزایش قیمت مسکن و گرانی این شهرها شده که روزبه‌روز به هزینه ساکنان کلان‌شهرها اضافه می‌کند. این درحالی است که در شهرهایی که از کلان‌شهرها فاصله زیادی دارند یا در مناطق مرزی قرار دارند، مشکل اصلی این است که اساسا شغلی وجود ندارد. علاوه بر این، وسعت سرزمینی و پراکندگی جمعیت در بخش هایی از کشور، توسعه زیرساخت‌ها را بسیار سخت، پرهزینه و زمان‌بر کرده است. به همین خاطر توسعه زیرساخت‌ها در این مناطق با چالش‌ همراه بوده و به نسبت مناطق مرکزی رشد کمتری داشته است. خروجی چنین وضعیتی به وجود آمدن جامعه‌ای با میزان زیادی از مطالبات در برخی مناطق مرزی دور از مرکز است، به‌طوری‌که تقریبا در تمام شهرها و روستاهای این مناطق، می‌توان ردی از نارضایتی‌ها را دید.

مسائل قومیت‌ها را اولا ببینیم، ثانیا درست ببینیم
اگر مطالبات اقوام به‌عنوان ساکنان غالب مناطق مرزی به‌درستی شنیده و پاسخ داده شود، می‌تواند یک سرمایه اجتماعی بزرگ ایجاد کند و به ظرفیتی برای افزایش قدرت کشور در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و امنیتی تبدیل شود، اما اگر شنیده نشود یا بد شنیده شود می‌تواند همین ظرفیت را به بحران تبدیل کند. در مواجهه با چالش‌هایی که ساکنان مناطق مرزی واجد هویت قومی با آن مواجهند، دو شیوه مرسوم و غلط وجود دارد؛ شیوه اول نادیده‌انگاری و صرف‌نظر از طرح موضوعات آنها به بهانه جلوگیری از بروز نزاع‌های پنهان است. حال آنکه این روش شاید در کوتاه‌مدت چالش‌ها را مخفی کند اما حل نشدن آنها در بلندمدت می‌تواند بحران‌آفرین باشد. دومین شیوه غلط در مواجهه با مطالبات این جوامع این است که مسائل آنها به دستاویزی برای کسب منافع سیاسی تبدیل شود و افراد بدون ارائه کلان‌ایده صرفا با تکیه بر چند مطالبه با ضریب رسانه‌ای بالا خود را نماینده مطالبات اجتماعی آنها معرفی کنند و نردبانی برای رشد جایگاه سیاسی بسازند. مواجهه شعاری اولا ممکن است به تحقق مطالبات نینجامد و اعتراض اجتماعی را تشدید کند و ثانیا اگر هم به نتیجه برسد به احتمال زیاد در تقابل با منافع ملی قرار دارد. نمونه‌هایی ‌از نتایج این کنش‌ورزی سیاسی را در انتخابات مجلس بارها دیده‌ایم. صنایع بزرگ و آب‌بر کشور با هدف تامین منافع سیاسی نمایندگان برخی حوزه‌ها بدون پیوست‌های جغرافیایی در مناطقی تاسیس شده که آب کافی برای فعالیت آن وجود ندارد. این یعنی اتلاف سرمایه‌های ملی در پیش چشم مردم مناطقی که مطالبات‌شان گرفتار منفعت‌ سیاسی افراد شده است.

فرصتی برای ترمیم سرمایه اجتماعی 
تکیه بر موقعیت‌های قومیتی یک کاندیدای انتخاباتی در این دوره بیش از انتخابات‌های دیگر خود را بروز داد و برجستگی پیدا کرد. در هیچ یک از ادوار انتخابات ریاست‌جمهوری، تکیه‌بر موقعیت قومیتی رئیس‌جمهور تا این حد اثر‌گذار واقع نشده بود. یکی از علل اصلی برجستگی این مولفه‌ها را می‌توان در فقدان ایده گفتمانی مشخص از سوی نامزدها جست‌وجو کرد. در هر دوره از انتخابات‌ یک موضوع به نقطه نزاع انتخاباتی نامزدها تبدیل می‌شد؛ در سال 92 ایده رفع تحریم عامل پیروزی حسن روحانی بود. در انتخابات سال 84 تکیه بر ایده عدالت و تقبیح توسعه، عامل پیروزی محمود احمدی‌نژاد بود. در انتخابات 76 هم آزادی‌های اجتماعی برگ برنده خاتمی شد. اما در این دوره برخلاف دیگر دوره‌های انتخابات نه ایده «نه به دولت سوم روحانی» موفق عمل کرد و نه تلاش برای القای امتداد دولت رئیسی بودن جلیلی. در نبود یک ایده گفتمانی مشخص از سمت نامزدها، قابلیت قومیتی نامزدها اصل قرار گرفت و باعث رای‌آوری شد. مسعود پزشکیان درطول رقابت‌های انتخاباتی خود با تمرکز کمپین انتخاباتی‌اش روی مشکلات اقوام و ساکنان مناطق حاشیه‌ای، در دام نادیده‌انگاری مشکلات و موقعیت این جوامع نیفتاد. از این جهت او تا اینجای ماجرا خوب عمل کرد و توانست رای این مناطق را جذب کند اما در گام دوم لازم است از افتادن در دام نگاه‌های شعاری نیز بر حذر بوده و نگاهی واقعی در مورد حل مسائل و چالش‌های این مناطق داشته باشد. پزشکیان در بیش از پنج‌دوره‌ای که در بهارستان حضور داشته، حتی در دورانی که روی صندلی نایب‌رئیسی در مجلس نشسته، اشراف کاملی روی مسائل و مطالبات اصلی ساکنان شهرها و مناطق دور از مرکز به‌ویژه آذربایجان داشته است. این امر مزیتی برای پزشکیان محسوب می‌شود که می‌تواند مزیت او در تبدیل بحران مطالبات قومیتی به فرصت محسوب شود.
او حالا با قرار گرفتن در راس مدیریت اجرایی این فرصت را دارد که از اشراف خود بر مسائل مناطق دور از مرکز کشور برای به کارگیری هدفمند امکانات بهره ببرد و چالش‌های اصلی مناطق مختلف را حل کند. پزشکیان تقریبا از نیمه‌مرداد راهی پاستور می‌شود و لازم است به‌عنوان رئیس‌جمهور به این موضوع توجه داشته باشد که در گستره وسیع سرزمینی ایران، اقوام مختلفی جای می‌گیرند و او در وهله اول می‌بایست با نگاه فراقومیتی و با اصل قرار دادن منافع ملی حل این چالش‌ها را در دستورکار قرار دهد.

 

علی مزروعی

دیدگاهتان را بنویسید