روسیه با جمعیتی تقریبا یک دهم جمعیت چین و تولید ناخالص داخلی ۲ تریلیون(حدود یک نهم چین) در یک مسابقه تسلیحاتی با غرب درگیر شده که در نتیجه با در اختیار داشتن زرادخانه هسته ای قدرتمند، ناگزیر غرب را به حمله اتمی تهدید می کند و این آغاز فاجعه ای است که در صورت وقوع، عرصه استراتژیک جهان را دگر گون خواهد کرد.
با پایان یافتن جنگ سرد بعد از فروریزی دیوار برلین در سال 1989 و فروپاشی شوروی در سال 1991، تصور بر این بود که جهان دوقطبی دیگر وجود نخواهد داشت و جهان در صلح و آرامش بسر خواهد برد. ولی روند امور نشان داد که این جنگ است که دائمی و آنچه موقتی و مقطعی است صلح خواهد بود.
یکی از دلایلی که در کنار دیگر علل سبب فروپاشی شوروی شد، مسابقه تسلیحاتی بود که در یک مسابقه نابرابر، اقتصادهای برتر کشورهای غربی و اعضای ناتو، شوروی را به بازی برد-باخت کشاندند. در نهایت این مسابقه در یک اقتصاد سرمایه داری، با سهمی هر چند برابر از درآمد ناخالص داخلی، ولی چندین برابر بیش از شوروی، سبب تضعیف اردوگاه شرق شد که توان تامین هزینه های هنگفت مسابقات تسلیحاتی را نداشت.
با روی کار آمدن پوتین در روسیه در آغاز سال 2000 و بقدرت رسیدن شی جین پینگ در سال 2012، دوره جنگ سرد جدیدی آغاز شد.
پیشرفتهای اقتصادی چین در سالهای اخیر به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان بعد از آمریکا و پرداختن به مسائل نظامی و تقویت بنیانهای ارتش خلق در بخشهای هوا-فضا، زمین و دریا با تکیه بر قدرت اقتصادی و مگا پروژه «ابتکار کمربند و راه»، پیمان شانگهای، گروه بریکس و برخی دیگر، فضای قطب بندی جهان را دگرگون کرد. با این وجود چین با پذیرش نظم بین الملل(هر چند انتقادهایی بر آن دارد)، قصد رویارویی مستقیم نظامی با ایالات متحده در دریای چین جنوبی و مساله تایوان را ندارد و توانسته است به بازیگری بزرگ در عرصه بین الملل تبدیل شود.
در عین حال چین هوشیارانه به دنبال تعامل با جهان است، زیرا ثبات این کشور به تجارت جهانی وابسته است که واردات (مواد خام و انرژی) و صادرات (کالاهای تولیدی صنعتی و خدمات) ارکان آن را تشکیل می دهند. در عین حال مسابقه تسلیحاتی غرب با روسیه، از یک سو، و درگیر شدن روسیه به جنگ با اوکراین و تحریمهای سخت غرب، موجب وخامت اوضاع اقتصادی روسیه شده که تاثیر آن بر جبهه ها (طولانی شدن جنگ و نرسیدن به اهداف تعیین شده و تغییر وزیر دفاع) و روی آوردن به متحدان قدیمی (از جمله چین و کره شمالی) شده است.
روسیه با جمعیتی تقریبا یک دهم جمعیت چین و تولید ناخالص داخلی 2 تریلیون(حدود یک نهم چین) در یک مسابقه تسلیحاتی با غرب درگیر شده که در نتیجه با در اختیار داشتن زرادخانه هسته ای قدرتمند، ناگزیر غرب را به حمله اتمی تهدید می کند و این آغاز فاجعه ای است که در صورت وقوع، عرصه استراتژیک جهان را دگر گون خواهد کرد.
بنا به گزارش خبرگزاری تاس، ولادیمیر پوتین اول تیرماه ۱۴۰۳در نشستی در کرملین با فارغالتحصیلان دانشگاههای نظامی روسیه اظهار داشت این کشور آماده است با همه طرفها از جمله کشورهای اتحادیه اروپا و ناتو در مورد امنیت برابر و غیرقابل تقسیم در اوراسیا گفت وگو کند، با این حال، این امر زمانی ممکن میشود که آنها برای آن آماده باشند.
بنا به گفته پوتین روسیه آماده گفتوگوی گسترده بینالمللی درباره این موضوعات کلیدی و حیاتی است – هم با همکاراندر سازمان همکاری شانگهای، کشورهای مستقل مشترک المنافع، اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بریکس و هم سایر انجمنهای بینالمللی از جمله کشورهای اروپایی و ناتوست. روسیه هماهنگی رزمی نیروهای خودرا توسعه خواهد داد وهمچنین تمریناتی راباکشورهای دوست انجام خواهد داد .
روسیه قصد دارد سه گانه هستهای رابیشترتوسعه دهد،زیراتضمینی برای بازدارندگی استراتژیک وتوازن قدرت درجهان است. سه گانه هسته ای روسیه شامل موشک های زمین پایه قاره پیما با قابلیت حمل کلاهک های هسته ای، ناوهای مجهز به موشکهای بالستیک اتمی و هواپیماهای مجهز به موشک های هسته ای است.
در ماه های اخیر در صحنه نبرد اوکراین، روسیه کشورهای عضو ناتو را از کمکهای نظامی به اوکراین بر حذر داشته و آن را خط قرمز روسیه عنوان کرده و غرب را تهدید به مقابله با سلاحهای هسته ای کرده است.دیدار پوتین از کره شمالی بدنبال انتشار اخباری مبتنی بر دریافت مهمات بویژه صدها هزار گلوله توپ و موشک از کره شمالی است.
پوتین برای اولین بار پس از ۲۴سال به کره شمالی سفر کرده است. روابط روسیه با چین و دیدارهای رهبران چین و روسیه نشان از ظهور یک منطقه ژئواستراتژیکی برای جایگزینی تقسیم جهان دوره جنگ سرد است. بی شک این تقسیمات ژئواستراتژیکی برای چین و روسیه هزینه های بسیار دارد.
ولی مدل اشغال نظامی بخشهایی از اوکراین توسط روسیه و ناتوانی شورای امنیت و ساختار سازمان ملل از جلوگیری از گسترش و انضمام قلمرو توسط روسیه، چین را در باره حمله نظامی و انضمام تایوان وسوسه می کند. با این وجود هند به عنوان یک منطقه ژئوپلیتیکی مستقل و قدرتمند در جنوب آسیا و همکاری با ترتیبات امنیتی آسیا-پاسیفیک با ایالات متحده و همپیمانان منطقه ای آن برای تامین امنیت و مقابله با چین در صدد رویارویی با زیاده خواهی چین در طرح «گردنبند مروارید» چین در اقیانوس هند است. در این میان هند علاقه مندی خود را به ایفای نقش در خاورمیانه بویژه کریدورهای حمل و نقلی در ترتیبات غربی (هند-خاورمیانه-اروپا) و نیز ایرانی-روسی (حمل و نقل شمال-جنوب) نشان می دهد.
جنگ اسرائیل با حماس و حزب الله و پشتیبانی حوثی های یمن و مقاومت عراق از حماس، صحنه خاورمیانه را به فضای جنگ سرد می کشاند. توجه ایالات متحده به اقیانوس آرام برای رصد فعالیتهای چین، عرصه خاورمیانه را برای روسها هموار کرده است، ولی درگیری روسیه با غرب و ناتو، این فضا را از دسترس روسیه خارج می کند.
روسیه در شرایط کنونی که تحت شدیدترین تحریم های غرب علیه خود است، نیاز مبرم به گسترش روابط با چین دارد و قرار داد فروش گاز طبیعی که در سال 2014 روسیه با چین به امضا رساند، برای مدت 30 سال، به روسیه اطمینان خاطر می دهد که چین ناگزیر به تعامل با روسیه است و از تحریمهای غرب پیروی نخواهد کرد.
کشورهای ناتو به رهبری ایالات متحده ۹۹درصد از کمکهای نظامی خارجی به اوکراین را ارائه کردهاند که به مقاومت نیروهای کییف در نبرد با روسیه کمک کرده است.از آنجایی که چشماندازی برای پایان جنگ دیده نمیشود، روته دبیرکل ناتو نقشی کلیدی در متحد کردن حامیان کییف خواهد داشت تا اطمینان حاصل شود که حمایتها از اوکراین ادامه خواهد داشت.
سال گذشته، ناتو جامعترین طرحهای دفاعی خود را پس از پایان جنگ سرد، با هدف توقف هرگونه حمله احتمالی از سوی مسکو، امضا کرد.در حالی که مقامات اصرار دارند که مجموع قدرت ناتو در حال حاضر میتواند ارتش روسیه را که در جنگ اوکراین تضعیف شده، شکست دهد. باید به خاطر نشان کرد که کرملین در حال حاضر به دنبال بازسازی نیروهای خود است.در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و در حالیکه جنگ روسیه و اوکراین همچنان ادامه دارد، ناتو با چالشهای قابل توجهی دست و پنجه نرم میکند.
بازگشت احتمالی دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا به کاخ سفید پس از انتخابات نوامبر، یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی این پیمان است. اتحادیه اروپا از لحاظ تاریخی در رسیدن به بازدارندگی هستهای مردد یا ناتوان بوده است. با این حال، چشمانداز امنیتی نامشخص کنونی در اروپا، اتحادیه را بر آن داشته است که ستون امنیتی خود را که قبلا نادیده گرفته شده بود، تقویت کند و برخی از رهبران سیاسی را وادار کند که آشکارا از سلاحهای هستهای دفاع کنند.