به تازگی جلوه های تازه ای از نفاق و ظاهرسازی های سیاست آمریکایی در رابطه با تحولات منطقه غرب آسیا آشکار شده است.
مقام های دولت آمریکا در روزهای اخیر بر شدت تحرکات و موضع گیری های ظاهری خود با محوریت ضرورت پایان یافتن جنگ غزه و البته ممانعت از حمله اشغالگران اسرائیلی به لبنان افزوده اند. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا چند وقت قبل خبر داد که ارسال چند محموله سلاح و مهمات به اراضی اشغالی را از بیم آنکه مبادا آن ها علیه مراکز متمرکز جمعیتی در نوار غزه و به طور خاص شهر رفح استفاده شوند، تعلیق کرده است.
البته که مسائل مختلفی در مورد اوج گیری فضای تنش و اختلاف میان بایدن و نتانیاهو هم مطرح شده و همچنان می شود. با این حال، به تازگی در بحبوحه اعلام هشدارهای مقام های سیاسی و نظامی رژیم اشغالگر قدس مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله رژیمشان به لبنان، جلوه هایی عینی از سیاست های ظاهرسازانه دولت آمریکا به نمایش درآمده است. در این چهارچوب، از یک سو شاهدیم که “یوآف گالانت” وزیر جنگ صهیونیست ها عازم آمریکا شده تا بر اساس آنچه نشریات صهیونیست نوشته اند، زمینه را برای آشتی با مقام های دولت بایدن و تسهیل دریافت تسلیحات از آن ها فراهم کند.
از سوی دیگر اندکی قبل تر، آموس هوکشتاین دستیار ارشد بایدن عازم لبنان شد تا دولت لبنان را وادار کند که به حزب الله اعمال فشار کند و این جنبش به خواسته صهیونیست ها تن دهد و از مرزهای مشترک لبنان با فلسطین اشغالی دور شود. در کنار همه این ها، به تازگی برخی منابع خبری و البته آگاه در اراضی اشغالی نیز تاکید کرده اند که ارسال تسلیحات از سوی آمریکا برای رژیم اشغالگر قدس، به دوره قبل از عملیات طوفان الاقصی و آغاز جنگ غزه بازگشته است. حال در همین فضا، برخی رسانه های اسرائیلی مدعی شده اند که اسرائیل در مورد حمله احتمالی به لبنان با واشنگتن مشورتی های لازم را انجام داده و حتی چراغ سبز دریافت کرده است.
وقتی این پالس های معنادار را همچون تکه های یک پازل در کنار یکدیگر قرار می دهیم و اقدامات ظاهرسازانه واشنگتن در مدت اخیر که مدام سعی داشته خود را مخالف با فضای تنش و درگیری و البته حامی غیرنظامیان فلسطینی نشان دهد در نظر می گیریم، یک نکته بیش از هر زمان دیگری خود را آشکار می کند و آن این است که به ظاهرسازی های سیاست آمریکایی چندان نباید توجه کرد.
اساسا اگر تمامی نشانه ها و شواهدی را که در این گزارش به آن ها اشاره شد را نیز به کنار بگذاریم، جهان به خوبی می داند که اسرائیل بدون تسلیحات و حمایت های سیاسی و دیپلماتیک آمریکا از این رژیم، حتی لحظهای توان ادامه دادن به فضای جنگ و تنش در منطقه را ندارد و شانس بقای نیم بندِ این رژیم نیز زیر سوال است. موضوعی که حتی نتانیاهو هم اخیرا به آن اعتراف کرد و تاکید نمود که اختلافات در روابط آمریکا و اسرائیل باید هر چه سریعتر حل شوند. از این رو، در تحلیل مواضع آمریکایی ها در مورد تحولات منطقه ای باید مراقب بود زیرا آن ها عادت کرده اند که به شیوه ای سخن بگویند اما کلاملا عکسِ آن رفتار نمایند.