وتو یا عدم وتویِ آمریکا و عاقبت طرح دو دولتی!

گاهی آمریکا و اسرائیل توافقات داخلی با یکدیگر دارند و آمریکا توقع حرف شنوی دارد با این مضمون که با اعطای بودجه و کمک‌هزینه تسلیحاتی و نظامی مشغول هزینه کردن است و از سمت دیگر با وتوی متعدد قطعنامه‌ها مشغول لکه‌دار کردن اعتبار و بدنامی خود است و نیازمند آن است که از سمت اسرائیل درک شود.

حمله اسرائیل به شرق رفح و مخالفت آمریکا با این اقدام و عمل اسرائیل بر خلاف میل آمریکا از یک‌سو و کسب اکثریت آرا در رابطه با عضویت فلسطین در سازمان ملل در مجمع عمومی از سوی دیگر این گمانه‌زنی‌ها را به وجود آورده است که با رسیدن مجدد پرونده عضویت دولت فلسطین در سازمان ملل، آمریکا این‌بار قطعنامه را وتو نخواهد کرد مانند قطعنامه قبل‌تر از آن که با رای ممتنع آمریکا همراه بود.

در ابتدا تضادهای داخلی در آمریکا و اسرائیل وجود دارد. تضاد ما بین دموکرات‌های آمریکا با اسرائیل نیز وجود دارد به عنوان مثال اگر اکنون یائیر لاپید در اسرائیل روی کار بود با بایدن کنار می‌آمد. اما این دو اکنون دو سر طیف هستند که در اسرائیل و آمریکا بر سر کارند. یعنی بیشترین دوری را از یکدیگر دارند و کمترین نزدیکی. این مورد نسبت به مشابه‌های خود هستند نه نسبت به کل جهان یعنی بایدن نسبت به بسیاری از افراد در آمریکا بیشترین زاویه را نسبت به تندروهای اسرائیل دارد و تندرو‌های اسرائیل هم نسبت به هم قطاران خودشان در سپهر سیاسی اسرائیل بیشترین زاویه را با بایدن دارند اما در هر حال، این موارد دلیلی بر اینکه قطعنامه احتمالی را وتو نکند، نمی شود.

گاهی آمریکا و اسرائیل توافقات داخلی با یکدیگر دارند و آمریکا توقع حرف شنوی دارد با این مضمون که با اعطای بودجه و کمک‌هزینه تسلیحاتی و نظامی مشغول هزینه کردن است و از سمت دیگر با وتوی متعدد قطعنامه‌ها مشغول لکه‌دار کردن اعتبار و بدنامی خود است و نیازمند آن است که از سمت اسرائیل درک شود.

حال وقتی چنین مواردی از سوی اسرائیل دیده نمی‌شود، برای تنبیه موقت آن برخی از حمایت‌ها را قطع می‌کند، نسبت به
محور مقاومت، نرمش نشان می‌دهد یا تسلیحات ارسال نمی‌کند و مانند چند هفته پیش نسبت به یک قطعنامه ممتنع عمل می‌کند.
بعید به نظر می‌رسد که آمریکا بخواهد مسئله حمله به شرق رفح را از طریق عدم وتوی قطعنامه احتمالی پاسخ دهد زیرا تشکیل کشور فلسطین قضیه‌ای‌ است که عواقب و ترکش‌های آن برای زمان حال یا یک‌سال آینده نخواهد بود. آمریکا اینچنین با خود هزینه – فایده می‌کند که با توجه به وضع موجود گروه‌های مقاومت اینچنین اسرائیل را درگیر کرده و به دردسر انداخته است حال اگر کشوری تحت نام فلسطین رسمیت یابد وضعیت چه خواهد شد؟ آن موقع ارتش و ساختار منظم خواهند داشت و نفوذ ایران گسترده‌تر خواهد شد و کسی هم نمی‌تواند به آنها خُرده‌ای بگیرد مانند لبنان.

پس در چنین موقعیت و وضعیتی آمریکا نمی‌آید چنین دعوای کوچکی ما بین خودشان و اسرائیل را با چراغ سبز نشان دادن به تشکیل کشوری با نام فلسطین و یا رسمیت بخشیدن به وجود کشوری تحت نام فلسطین پاسخ دهد و بعید به نظر می‌رسد.

با توجه به اخبار موجود و حوادث اتفاق افتاده بعید به نظر می‌رسد که آمریکا قطعنامه را وتو نکند مگر آنکه آمریکا با انگلستان در پشت‌دست لابی کند که قصد تنبیه اسرائیل را دارد و برای قطعنامه احتمالی قصد وتو کردن ندارد و بخواهد که انگلستان این کار را به جای آن انجام دهد.

اما در نهایت اجازه نمی‌دهند که اتفاق فوق صورت گیرد زیرا باید از یک سری مسائل مطمئن شوند مانند نگاه حماس و محور مقاومت زیرا هم اکنون در حال آسیب دیدن در دریای سرخ هستند و نمی‌خواهند همین آسیب در مدیترانه نیز به سراغشان بیاید زیرا غزه در اصطلاح عامیانه جفت با مدیترانه است.  آنها می‌خواهند از خلع سلاح و از بین رفتن حماس مطمئن باشند و این چیزیست که ‌در فکر آمریکا می‌گذرد. اجرای طرح دو کشوری  ولی بدون وجود حماس. حال تفاوتشان در کجاست؟ آمریکا می‌خواهد با مذاکره و ایجاد فشار سیاسی بر حماس، آن را از بین ببرد اما اسرائیل به دنبال نابودی حماس است و بعد از آن شرایط را نگاه کنند در رابطه با طرح دو کشوری.  اسرائیل اصرار دارد که حماس از بین برود و بعد راجع به این مسائل پای میز مذاکره بنشینند و به همین دلیل آتش‌بس و… را قبول نمی‌کند. آمریکا نیز به خوبی می‌داند که اگر اسرائیل، حماس را نابود کند دیگر تن به طرح دو دولتی نخواهد داد و بر نحوه کار با یکدیگر نزاع دارند. ایران نیز خواهان وجود اسرائیل نیست و در  سطح بالاتر خود حماس نیز‌ می‌گوید دو کشوری معنایی ندارد و فقط فلسطین.

با همه این تفاسیر تا حماس وجود دارد، آمریکا و اسرائیل مشترکاً به این لایحه رضایت نخواهد داد مگر اینکه در پشت ‌پرده حماس بتواند امتیازات و تضمین‌هایی از آمریکا بگیرد به عنوان مثال تضمین عدم حمله اسرائیل یا بازگشت‌ به مرزهای ۱۹۴۸. در این صورت ممکن است حماس فعلا خلع سلاحی را قبول کند، آن هم  زیر نظر اعراب و  نه آمریکا، زیر نظر کشورهایی مانند قطر، مصر و شاید عربستان. اما در مجموع همه اینها سناریوها و فرضیاتیست که درصد نزدیکی آن به تحقق با گذر زمان و شرایط موجود در بازه زمانی، بالا و پایین می‌شود.

 

سید محمد شفیعی

دیدگاهتان را بنویسید