مشکل غرب این است که بسیاری از کشورها، به لطف میراث مداخله گرایانه واشنگتن و احترام گزینشی به قوانین بینالمللی تحمیل شده از سوی آمریکا، نگاهی بدبینانه به ایالات متحده دارند.
پس از تهاجم تمام عیار روسیه به خاک اوکراین در سال 2022، جنگ به اصل سازماندهی سیاست داخلی، اقتصادی و خارجی روسیه تبدیل شد. کرملین امروز هر رابطه با یک قدرت خارجی را از دریچه سه ملاحظات اساسی ارزیابی میکند:
آیا این رابطه میتواند مستقیما به روسیه در میدان نبرد در اوکراین کمک کند؟
آیا میتواند به حفظ اقتصاد روسیه و دور زدن تحریمها کمک کند؟
آیا میتواند به مسکو برای فشار آوردن به غرب کمک کند؟
روابط روسیه با چین به طور جدی هر سه مورد را بررسی میکند. همکاری روسیه با چین تا حد زیادی به پوتین این امکان را داده است که به جنگ خود علیه اوکراین ادامه دهد. پکن کمک مرگبار مستقیم به مسکو ارائه نمیکند، اما کرملین به حمایت غیرمستقیم چین از تلاشهای جنگی روسیه، نیاز دارد. این موارد، شامل تامین پهپادهای نظارتی تجاری، تراشههای کامپیوتری ساخت چین و سایر اجزای حیاتی مورد استفاده صنایع دفاعی روسیه است.
در جبهه اقتصادی، ماشین جنگی پوتین به شدت به درآمد حاصل از خرید صادرات روسیه توسط چین متکی است. ترخیص پرداختها به یوان چین، سیستم مالی روسیه را سرپا نگه میدارد و واردات خودرو، لوازم الکترونیکی و سایر کالاهای مصرفی فروشگاهها را به خوبی تامین کرده که جامعه روسیه را قانع میکند.
اما گویاتر از همه موارد، تصمیم روسیه برای همسویی قاطعانه با چین در رقابت ژئوپلیتیکی خود با ایالات متحده است. قبل از آغاز جنگ، برخی از صداها در کرملین به طور خصوصی خواستار احتیاط در رابطه با پکن بودند و توصیه کردند که روسیه کورکورانه به آغوش چین نروید و هشدار دادند که تجزیه زود هنگام نظم جهانی میتواند به ظهور چین به عنوان یک هژمون در ضلع جنوبی و قدرتمندترین کشور در حوزه اوراسیا منجر شود که زمینه تبدیل روسیه به یک دوست مطیع در آینده را فراهم سازد.
بر این اساس، قبل از 24 فوریه 2022، روسیه تلاش کرد تا از خودمختاری خود با حفظ حداقل تعادل در روابط با غرب و چین به رهبری ایالات متحده محافظت کند.
اما تهاجم به اوکراین این تعادل را یکبار برای همیشه از بین برد. با کمک غرب به اوکراین برای مهار سربازان روسی و به راه انداختن جنگ اقتصادی علیه روسیه، دیگر برای کرملین امکان حفظ روابط با ایالات متحده و شرکای آن در اروپا و آسیا وجود ندارد.
پوتین در طول این جنگ بارها تکرار کرد که دشمن واقعی مسکو اوکراین نیست، بلکه غرب است که به گفته او به دنبال تضعیف و تجزیه روسیه است. بنابراین کمک به چین برای تضعیف سلطه جهانی ایالات متحده یک هدف مهم روسیه است؛ چراکه میتواند پیروزی در جنگ علیه غرب را که کرملین به آن معتقد است، تسریع بخشد.
این تغییر در نگرش، تمایل مسکو برای افزایش همکاری نظامی و فناوری با پکن، و همچنین اهرم فزاینده چین در روابط دوجانبه را توضیح میدهد.
جای تعجب نیست که این تغییر تنها عدم تقارن را که مشخصه روابط چین و روسیه است تشدید کرده است. چین بهعنوان یک اقتصاد بزرگتر و از نظر فناوری پیشرفتهتر که روابط عملگرایانه با غرب را حفظ میکند، قدرت چانهزنی قویتر و گزینههای بسیار بیشتری نسبت به روسیه دارد. علاوه بر این، بی شک اهرمهای نفوذ آن بر همسایه شمالیاش همواره در حال افزایش است و در آینده، پکن قادر خواهد بود شرایط همکاری اقتصادی، فناوری و منطقهای را به مسکو دیکته کند. کرملین نسبت به این چشم انداز کور نیست، اما تا زمانی که پوتین برای مبارزه با جنگ خود در اوکراین که به یک وسواس تبدیل شده، به حمایت چین نیاز دارد، انتخاب دیگری ندارد.
مطمئنا تبعیت از چین به منزله تبعیت کامل و بی قید و شرط نخواهد بود. کره شمالی که تقریبا برای همه جنبههای امنیت و اقتصاد خود به پکن وابسته است، در مورد همسایه غول پیکر خود فضای مانور دارد و پیونگ یانگ گاهی اوقات میتواند اقداماتی انجام دهد که پکن را ناراحت کند. برای مثال، زمانی رهبر کره شمالی؛ کیم جونگ دستور ترور برادر ناتنی خود؛ کیم جونگ نام در سال 2017 که تحت حمایت عملی چین زندگی میکرد را صادر کرد و بی شک روسیه بسیار قدرتمندتر از کره شمالی است.
پوتین دوست دارد با نگاه به قیاسهای تاریخی، انتخابهای سرنوشت ساز خود را منطقی کند. در اواخر سال گذشته، او به شاهزاده قرن سیزدهم الکساندر نوسکی اشاره کرد که بر چندین شاهنشاهی در روسیه امروزی، بلاروس و اوکراین حکومت میکرد و به عنوان دست نشانده امپراتوری مغول بود که در آن زمان، از قضا، چین را نیز در بر میگرفت.
جالب اینجاست که پوتین در نوامبر 2023 در یک سخنرانی اظهار کرد: «شاهزاده الکساندر نوسکی در مقابل خان مغول تعظیم و فرمان خان را برای سلطنت خود دریافت کرد، در درجه اول برای اینکه بتواند به طور مؤثر در برابر تهاجم غرب مقاومت کند؛ چرا که خان مغول، هرگز بزرگترین گنج ما یعنی زبان، سنتها و فرهنگ ما را تهدید نکرد، چیزی که فاتحان غربی مشتاق سرکوب آن هستند.»
چین نیز روسیه را به عنوان بخشی از یک تجدید اساسی ژئوپلیتیکی میبیند. پکن دلایلی داشت تا امیدوار باشد که روابطش با ایالات متحده، پس از ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به یک مسیر قابل پیشبینی بازگردد. اگرچه چین نمیتوانست انتظار یک تنش زدایی جامع را داشته باشد، اما امیدوار بود که ترکیب سالمتری از رقابت و همکاری بین دو کشور قدرتمند جهان وجود داشته باشد.
اما امیدهای پکن زمانی که بایدن بسیاری از سیاستهای ترامپ در مقابل چین را حفظ کرد، از دست رفت. همچنین تحولات پیش بینی نشدهای مانند سفر نانسی پلوسی، رییس مجلس پیشین نمایندگان ایالات متحده به تایوان در سال 2022، پکن را متقاعد کرده است که تقابل چین با ایالات متحده بدون توجه به اینکه چه کسی کاخ سفید را اشغال میکند، در دستور کار قرار داشته باشد.
این مسائل، درک نحوه تفکر چین در مورد روابط خود با روسیه را شکل میدهد. پس از حمله پوتین به اوکراین، پکن مطمئن شد که خطوط قرمز ایالات متحده را مشخص کرده و تا حد زیادی سعی کرد به آنها پایبند باشد. اما همانطور که شی جین پینگ در اکتبر 2022 پس از اینکه بایدن مجوز کنترل صادرات گسترده تکنولوژی ایالات متحده به پکن با هدف مهار چین را صادر کرد، متوجه شد، چنین رویکرد محتاطانهای واشنگتن را از تلاش برای محدود کردن پکن باز نخواهد داشت.
با این حال، اگر یک رویارویی طولانی مدت بین چین و ایالات متحده اجتناب ناپذیر باشد، پکن به همه شرکای خود نیاز دارد، چراکه ایالات متحده از مزیت بزرگی در شبکه گسترده متحدان خود برخوردار است.
پشت به پشت هم در اوراسیا
فراوانی منابع طبیعی روسیه نه فقط در نفت و گاز، بلکه فلزات، اورانیوم، کودها، چوب، کالاهای کشاورزی و آب، میتواند به تغذیه اقتصاد چین کمک کند. البته مشکل روسیه این است که این تجارت با چین به طور فزایندهای با قیمتهای دیکته شده توسط پکن و قابل پرداخت به یوان رخ میدهد.
جریان منابع روسیه، انرژی و امنیت غذایی چین را تقویت و در عین حال وابستگی آن را به مسیرهای دریایی آسیب پذیر مانند تنگه مالاکا که توسط نیروی دریایی ایالات متحده در حال گشت زنی است، کاهش میدهد. همچنین با کاهش هزینههای انرژی، تولید چین را افزایش میدهد.
اگرچه بازار روسیه بسیار کوچکتر از بازارهای ایالات متحده یا اتحادیه اروپا است، اما هنوز هم قابل توجه است و به طور فزایندهای تشنه محصولات چینی است. با توجه به تقاضای داخلی ناپایدار در چین و کاهش صادرات به بازارهای سنتی در غرب، فروش روسیه برای تولیدکنندگان چینی اهمیت بیشتری پیدا میکند. علاوه بر این، از آنجایی که ۷۰ درصد تجارت چین با روسیه به یوان انجام میشود، پکن میتواند این روابط تجاری را به عنوان پروژهای شاخص برای بینالمللیسازی پول خود تلقی کند. در واقع، در نوامبر 2023، سهم یوان از تجارت جهانی بر اساس دادههای سوئیفت به 4.61 درصد رسید که بالاترین سطح آن تا امروز بوده است.
روسیه همچنین دارای برخی فناوریهای پیشرفته نظامی است که چین به آنها نیاز دارد. موشکهای زمین به هوای S-500، موتورهای جتهای جنگنده مدرن، ابزارهای بازدارندگی هستهای مانند سیستمهای هشدار اولیه، زیردریاییهای پنهانتر و فنآوریهای جنگ زیرآبی از مواردی است که روسیه میتواند به چین کمک کند.
با این حال، همان طور که مقامات ارشد هر دو طرف چندین بار تکرار کردهاند، هیچ یک نمیخواهند تعهدی قانونی برای مبارزه برای دیگری داشته باشند و به یک درگیری غیر ضروری کشیده شوند. با این حال، دو قدرت بزرگ هستهای که در روابط دوستانه با یکدیگر در خشکی غولپیکر اوراسیا قرار دارند، دردسر بزرگی برای واشنگتن است.
امروز تغییراتی در حال رخ دادن است که در دو دهه گذشته مانند آن را ندیدهایم. شی در پایان دیدار دولتی خود در مارس 2023 به پوتین گفت: «همکاری پکن و مسکو، باعث ایجاد برخی تغییرات عمیق در نظم جهانی میشود و اینها لزوما با برنامههای استراتژیک دقیق و چشماندازهای دقیق مشخص نمیشوند.» مشکل غرب این است که بسیاری از کشورها، به لطف میراث مداخله گرایانه واشنگتن و احترام گزینشی به قوانین بینالمللی تحمیل شده از سوی آمریکا، نگاهی بدبینانه به ایالات متحده دارند. حمایت اخیر ایالات متحده و اروپا از اسرائیل در جنگ غزه، که بسیاری از هنجارهای بینالمللی را نادیده گرفته و یکی از بدترین نسل کشیهای تاریخ را رقم زده است، این تصور منفی را به شدت تقویت کرده است.
دیگر کشورهایی که نگران وابستگی به غرب هستند، امروز به خوبی میبینند که چگونه پکن میتواند منبع آماده فناوری و مکانیسمهای مالی و همچنین بازاری عظیم برای تولیدکنندگان کالا باشد. این مورد خود مهمترین سهم همسویی چین و روسیه در بازسازی نظم جهانی است.
در واقع، تعمیق این مشارکتها یکی از پیامدهای نتایج و وضعیت فعلی جنگ اوکراین است. مسکو و پکن ممکن است هرگز یک اتحاد رسمی امضا نکنند، اما تحول روابط آنها در سالهای آینده به طور فزایندهای بر جهان اثر میگذارد و بی شک غرب را به چالش میکشد.
در نهایت اینکه، مطمئنا روابط چین و روسیه خالی از تنش نیست و تنشهای موجود ممکن است تشدید شود، چراکه چین اعتماد به نفس بیشتری نسبت به روسیه داشته و در بلند مدت وسوسه میشود که به شیوهای سنگینتر نسبت به همسایگان خود اعمال نفوذ کند. با این حال، در حال حاضر پکن و مسکو توانایی قابل توجهی در مدیریت روابط خود نشان دادهاند.