دهه 1990 «عصر طلایی» برای هماهنگی امنیتی و سیاسی بین ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل بود. روابطی که در غرب به عنوان یک عامل تثبیت کننده در خاورمیانه و شرق مدیترانه دیده میشود.
پاسخ این موضوع مستلزم درک تاریخی دهها و شاید قرنها قبل از اردوغان است که تا حدی ناشی از موقعیت جغرافیایی مرکزی ترکیه به عنوان یک قدرت متوسط بین اروپا-خاورمیانه و آفریقا-اوراسیا است، که انعطاف پذیری در قبال همه همسایگان را با تغییر تهدیدها و فرصتها ضروری میکند.
اما جنگ میان اسرائیل و فلسطین، این اهرم از طریق تعادل را به چالش کشیده است. در طول جنگ کنونی غزه، مانند بحران غزه 2008-2009، اردوغان لفاظی دقیق و تعامل با هر دو طرف درگیری را کنار گذاشته و در عوض تصمیم گرفت که وزن خود را به شدت پشت سر یک طرف (در این مورد، فلسطین) قرار دهد.
با این حال، سوالی که امروز وجود دارد این است که آیا اردوغان و ترکیه میتوانند تعادل ژئوپلیتیکی خود را دوباره به دست آورند؟
جنگ روسیه علیه اوکراین بارزترین نمونه از الگوی تعادلی اردوغان و ترکیه است. از یک سو، آنکارا تعهدات جدی و اساسی به حاکمیت اوکراین داده است. این اقدامات شامل گامهای قانونی و لفاظی مانند به رسمیت نشناختن الحاق کریمه به روسیه و انتقاد از تهاجمات روسیه در سالهای 2014 و 2022 میشود. این حمایت همچنین شامل حمایت نظامی و ارائه کمکهای غیرنظامی به اوکراین میشود.
از سوی دیگر، اردوغان برای حفظ روابط اقتصادی و دیپلماتیک با مسکو در طول جنگ اوکراین محتاط بوده است. آنکارا از محکومیت روسیه توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد (سازمان ملل متحد) حمایت کرده است، اما از تحریمهای گسترده و عمیق آمریکا و اتحادیه اروپا حمایت نکرده است. اردوغان با تلاشهای غرب برای منزوی کردن دیپلماتیک ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، مخالفت کرده و به تعامل با وی در زمینههای مختلف ادامه میدهد. تجارت دوجانبه ترکیه و روسیه (شامل مواد غذایی و انرژی) از زمان تهاجم گسترده روسیه به اوکراین، افزایش یافته است.
تلاشهای دیپلماتیک ترکیه در میانجیگری برای پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین، نشاندهنده موقعیت منحصربهفرد آنکارا به عنوان تنها قدرتی است که روابط خود با هر دو طرف را بر پایه اعتماد، حفظ کرده است.
اگرچه در این تلاشها شکست خورد، اما اردوغان در مذاکره بر سر مبادله زندانیان و قرارداد صادرات غلات که قیمت جهانی غلات را کاهش داد و به کشاورزان اوکراینی در طول سال یا قبل از اجرای آن کمک کرد، موفق شد.
یکی دیگر از ابعاد تعادل ترکیه در حاشیه جنگ اوکراین رخ داد. درخواست سوئد برای پیوستن به ناتو با مخالفت و مانع تراشی ترکیه روبرو بود. نگرانی ترکیه از فعالیت احزاب کرد مخالف ترکیه در سوئد، با فروش هواپیماهای اف16 آمریکا به ترکیه، کاهش یافت و سرانجام با کش و قوس فراوان، در یک تصمیم متعادل با پیوستن سوئد به ناتو موافقت شد.
خاورمیانه و آسیا
در مورد دیگر، بیست سال حمایت نظامی ترکیه از نیروهای بینالمللی ناتو در افغانستان، با تماسهای محتاطانه ترکیه با رهبری طالبان همراه بود. ترکیه تنها کشور ناتو است که پس از تسلط طالبان در سال 2021 در افغانستان حضور دیپلماتیک خود را حفظ کرده است. آنکارا از به رسمیت شناختن رسمی دولت طالبان خودداری کرده است، اما به نمایندگان طالبان اجازه داد تا مراکز دیپلماتیک افغانستان در خاک ترکیه را اداره کنند.
سوریه، نمونه پیچیده دیگر است. در طول جنگ داخلی سوریه، آنکارا علیه نیروهای داعش جنگید اما بسیاری از گروههای شبه نظامی تروریستی فعال در خاک سوریه از طریق ترکیه و با حمایت این کشور در سوریه جنگیدند. همچنین ترکیه علاوه بر همکاری با ایران و روسیه در چارچوب نشستهای سه جانبه آستانه، بخشهای مهمی از نوار مرزی شمال سوریه که محل استقرار جغرافیایی کردهای سوریه است را اشغال و مورد حمله نظامی قرار داده است و اهرمی را به ترکیه میدهد که برای شکل دادن به شرایط پس از جنگ در سوریه، مهم است.
نقش ترکیه در ژئوپلیتیک کشورهای خلیج فارس نیز بازتاب یک بازی تعادلی پیچیده است. محور اصلی تعهد متقابل آنکارا-دوحه، از جمله سرمایهگذاری عظیم قطر در اقتصاد ترکیه، همکاری نظامی دوجانبه، و همکاری دیپلماتیک گسترده بین دو دولت است. مهمتر از همه، دولت اردوغان در سال 2017 به تهدیدات عربستان سعودی و امارات متحده عربی، با حمایت سایر کشورهای عربی، برای منزوی کردن و سرنگونی بالقوه دولت قطر با ارائه حمایت نظامی و دیپلماتیک قوی از قطر، پاسخ داد.
ترکیه نیروهای نظامی خود را برای جلوگیری از حمله خارجی علیه متحد خود مستقر کرد و دو کشور توافق کردند که نیروهای ترکیه پایگاهی به اندازه یک تیپ در حومه دوحه داشته باشند. با این حال، توافق محکم ترکی-قطری، مانع از ادامه روابط با عربستان سعودی، امارات و دیگر بازیگران منطقه نشده است. هم ترکیه و هم قطر روابط صمیمانهی خود با ایران را حفظ کردهاند.
آفریقا
در لیبی، طناب بین حمایت و توانمندسازی دیپلماسی غربی و پیگیری شدید منافع ملی ترکیه در جریان است. هدف اولی دستیابی به یک معامله سیاسی میان جناح های متخاصم لیبی در دهه پس از مرگ معمر قذافی، دیکتاتور لیبی بود. دومی شامل آغاز یک مداخله نظامی مستقیم از طرف دولت وفاق ملی GNA بود. نتیجه این مداخله، یک ماموریت آموزشی و کمکی نظامی طولانی مدت ترکیه در لیبی و همچنین توافقنامه مرزبندی دریایی که به نفع ادعاهای ارضی ترکیه در دریای مدیترانه است، بود.
ترکیه در سایر نقاط آفریقا نیز کاملا فعال است. در طول دو دهه گذشته، ترکیه حجم تجارت و روابط دیپلماتیک خود را در سراسر قاره آفریقا به طور چشمگیری گسترش داده است، که شامل افزایش نهادهای دیپلماتیک و روابط تجاری است.
با این حال، در برخی موارد قابل توجه، اردوغان سیاست متعادل کنندهای را اعمال نکرده است. یکی از مصادیق بارز اختلاف هند و پاکستان است. ترکیه مدتهاست که شریک ثابت پاکستان است و در مورد نمونه کشمیر حمایت دیپلماتیک خود از پاکستان را اعلام کرده و علاقهای به نزدیک شدن به هند، نشان نداده است. روابط بین هند و ترکیه در حال حاضر بیش از هر زمانی راکد است.
ترکیه همچنین از استراتژی موازنه در قفقاز اجتناب کرده و بدون هیچ ابهامی از آذربایجان برای کنترل مناطق تصرف شده قرهباغ کوهستانی توسط ارمنستان حمایت میکند.
جایگاه فلسطین
در مورد فلسطینیها، آنکارا ابتدا موضع متعادلی را دنبال کرد، اما در نهایت آن را رها کرد. ترکیه اولین کشور با اکثریت مسلمان بود که دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و روابط صمیمانه با اسرائیل را در طول سالهای جنگ اعراب و اسرائیل در سالهای 1956، 1967، 1973 و 1982 حفظ کرد.
دهه 1990 «عصر طلایی» برای هماهنگی امنیتی و سیاسی بین ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل بود. روابطی که در غرب به عنوان یک عامل تثبیت کننده در خاورمیانه و شرق مدیترانه دیده میشود. در طول دهه اول حکومت حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان، ترکیه با وجود انتقادهای شدید از رفتار اسرائیل با فلسطینیان در جریان انتفاضه دوم در اوایل دهه 2000، روابط مثبت خود را با اسرائیل حفظ کرد. نخست وزیر وقت؛ اردوغان در سال 2005 از اسرائیل بازدید کرد و در اواخر سال 2008 آنکارا به عنوان میانجی برای مذاکرات صلح اکتشافی بین سوریه و اسرائیل عمل کرد.
با این حال، اردوغان، بیش از روسای جمهور یا نخست وزیران قبلی ترکیه، نگرانی عمیق و شخصی خود را نسبت به آرمان فلسطین نشان داده است. نگرانی با مضامین مذهبی، تاریخی و تمدنی که حفظ یک موقعیت متعادل را دشوار کرده است.
از سال 2009، سه بار عملیات نظامی اسرائیل علیه حماس در غزه و بهطور دقیقتر آسیبهای جانبی ناشی از این عملیاتهای اسرائیل، اردوغان را بر آن داشت تا انتقادات گسترده و تندی را از اسرائیل مطرح کند. در سال 2014 ترکیه عملیات اسرائیل در غزه را با جنایات آدولف هیتلر مقایسه کرد.
عملیات اسرائیل در غزه پس از تهاجم 7 اکتبر حماس علیه اسرائیل، لفاظیهای شدیدتری را از سوی اردوغان ایجاد کرد که خواستار محاکمه اسرائیل به دلیل جنایات جنگی شد و اسرائیل را به عنوان یک «دولت ترور» معرفی کرد که به دنبال نابودی و نسل کشی است.
عدم تعادل اردوغان در مورد اسرائیل ناشی از سیاست داخلی، از جمله فشار عناصر اسلامگرا و ضدغربی ائتلاف سیاسی او برای عقب راندن غرب (در این مورد، اسرائیل مورد حمایت ایالات متحده) است. با این حال، انگیزه اردوغان بیشتر بر میل به تجلیل از اعتبار خود به عنوان یکی از رهبران جهان اسلام و حامی فلسطین در منطقه است. اردوغان با وابستگی شخصی به آرمان فلسطین دست و پنجه نرم کرده است که فراتر از دیگر تمایلات او در سیاست خارجی است، زیرا او در مورد دومی به مراتب چابکی بیشتری نسبت به اولی نشان داده است.
با این حال، اردوغان در ابتدا درجهای از بی طرفی سازنده را حفظ کرد. اما پس از انتشار گزارشهایی مبنی بر بمباران بیمارستان غزه توسط اسرائیل، لحن اردوغان تندتر و عمیقتر شد. لفاظیهای اردوغان نگاه مثبت ایالات متحده به ترکیه را کاهش داد و باعث شد آمریکا و حامیان اسرائیل تلاش کنند تا ترکیه را در حاشیه نگه دارند.
اما آرمان فلسطین در حال حاضر در میان مردم ترکیه محبوبیت دارد و موضع اردوغان در مورد مناقشه غزه به عنوان یک تغییر جدی و مکرر (هر چند حاشیهای) در نگاه غرب نسبت به نقش متعادل کننده ترکیه، دیده میشود.
با این حال، بازگشت به موضع متعادلتر و عملگرایانهتر ترکیه در مورد مناقشه بین اسرائیل و فلسطین، قابل تصور و ممکن است همان چیزی باشد که اردوغان قصد دارد پس از به کار بردن لفاظیهای تند در قبال اسرائیل انجام دهد و انتظار میرود آنکارا به تدریج لحن خود را در مورد اسرائیل ملایم کند؛ چرا که تجارت دوجانبه ترکیه و اسرائیل همچنان در حال رونق است و حتی با ادامه جنگ در غزه، قراردادهای جدیدی امضا شده است.
دیداری که در ماه سپتامبر 2023 میان اردوغان و نتانیاهو در نیویورک صورت گرفت، انجماد روابط ترکیه و اسرائیل را نشان داد، اما در پشت پرده ترکیه منافع ژئوپلیتیکی و راهبردی را ارجحیت داده و همکاری امنیتی و اقتصادی همچنان ادامه دارد.
در نهایت، واقعیت این است که ترکیه در زمان اردوغان، در حالی که یک متحد دشوار برای غرب است، اما به عنوان یک هنجار شکن متمایل به غرب ظاهر شده و خود را به عنوان یک شریک راهبردی با غرب که دارای وزن زئوپلیتیکی بالایی است، معرفی میکند.