چند دهه غفلت از یک سنت انقلابی

«به غیر دهه اول انقلاب، با روی کار آمدن دولت سازندگی کم‌کم مردمی شدن دولت به حاشیه رفت و آن کنشگری و دخالت در امور اجرایی به شکل قبل از مردم سلب شد…اگر به سنت انقلاب اسلامی نگاه کنیم نمونه بارز جهادسازندگی یکی از مواردی است که نشان داد چگونه می‌توان با مردمی‌سازی دولت مشکلات اساسی و مهمی را حل کرد ».

1ـ موضوع مهم وضعیت جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی ایران را باید در دو سطح مورد بررسی قرار داد. ساحت اول مربوط به آن چیزی می‌شود که در قانون اساسی به عنوان مهم‌ترین سند سیاسی و حقوقی کشور آمده است.

وقتی به این سند رجوع کنیم خواهیم دید که در جای‌جای آن به مناسبت‌های مختلف از مردم و نقش آنان سخن به میان آمده است و باید این موضوع را هم پذیرفت که متأسفانه در طول این سال‌ها ظرفیت‌هایی از این سند که در راستای تقویت ارتباط مردم با حکومت بوده است مغفول واقع شده و نتوانستیم بهره کافی را ببریم. اما ساحت بعدی مربوط به دولت‌ها و عملکرد آن‌هاست، یعنی در اندیشه دولت‌های مختلف، عملکرد و آثار اقدامات آنان مردم چه جایگاهی داشتند و این ارتباط در چه وضعیتی قرار دارد.

2ـ در ساحت اخیر باید گفت، به غیر دهه اول انقلاب، با روی کار آمدن دولت سازندگی کم‌کم مردمی شدن دولت به حاشیه رفت و آن کنشگری و دخالت در امور اجرایی به شکل قبل از مردم سلب شد. حتی مردمی‌ترین دولت‌ها که ادعای خدمت به مردم را داشتند، کار را «برای مردم» پیش می‌بردند نه «توسط مردم».

متأسفانه مشکل دولت حاضر هم چنین است. در نظام اجرایی مطلوب جمهوری اسلامی امور باید هم برای مردم باشد هم توسط مردم، یعنی نظارت و حق دخالت و اظهار نظر از سوی مردم به عنوان یک امر ثابت باید پذیرفته شود. ساختن خانه و پرداخت یارانه گرچه امور مطلوب و البته لازمی است، اما برای مردمی شدن انجام این کارها کافی نیست، ایجاد فضا برای مردم در جهت کنشگری مثبت است که می‌تواند یک دولت را مردمی سازد.

3ـ موضوع حائز اهمیت دیگر در همین راستا این است که ما بخواهیم مردمی بودن را تنها با آمار رأی‌دهی بسنجیم. وقتی دخالت مردم تنها از طریق صندوق رأی آن هم هر چهارسال یکبار اتفاق بیفتد، دید خود مردم نسبت به کنشگری‌شان یک دید ابزاری خواهد بوذ و در نتیجه مشارکت را پایین می‌آورد، لذا نباید معنای مردمی بودن دولت یا مردم‌سالاری را تنها از دریچه صندوق رأی دید، چرا که اساساً این نگاه با طرز فکر رهبران انقلاب اسلامی هم در مغایرت است. به طور مثال می‌توان در سازوکاری مشخص در تعیین بودجه و اختصاص‌های آن از مردم نظرخواهی کرد و آنان را هم در این امر شریک دانست. امروزه یکی از مهم‌ترین دستاوردهای نظام‌های سیاسی در مردمی‌سازی تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان اجتماعی است که بدون در نظر گرفتن منافع شخصی قصد دارد که به وسیله خود مردم بیاید و مشکلات را کم کرده یا برطرف نماید. در ایران ما این موضوع در چندسال اخیر مورد توجه قرار گرفته و چند کتاب و مقاله در این باره به رشته تحریر درآمده است. ما اگر به سنت انقلاب اسلامی نگاه کنیم نمونه بارز جهادسازندگی یکی از مواردی است که نشان داد چگونه می‌توان با مردمی‌سازی دولت مشکلات اساسی و مهمی را حل کرد.

با توجه به اینکه رهبری هم شعار سال را جهش تولید با مشارکت مردم نام نهادند، برای دولت فعلی فرصتی فراهم آمده است که می‌توان از آن بهره برد و به سمت مردمی کردن واقعی دولت حرکت کند.

 

 

محسن ردادی

دیدگاهتان را بنویسید