در مستند «ماشین تحریر، تفنگ، دوربین فیلمبرداری» غولهای سینمایی جهان مثل مارتین اسکورسیزی، جیم جارموش، تارانتینو، ساموئل فولر و تیم رابینز در یکی از قسمتهای این مستند درباره فیلم خوب صحبت میکردند که فولر در برابر این سوال که یک فیلم سینمایی خوب چگونه است، بدون تعلل میگوید «داستان»!
اینکه سینمای ایران خالی از محتوا و داستان است هیچ شکی در آن نیست فیلمهای ایرانی روزبهروز از داستان و فیلمنامه خالی میشود و این رنجی است که در سینما میبریم یعنی مهمترین بخش سینمای ما فلج نگارش و پرداخت به «فیلمنامه» است.
نیاز خانواده امروز در سینما
در این میان که دغدغه مهم و اصلی خبرنگار تبیان در حوزه سینما بیشتر به فیلمنامه برمیگردد از محمد خزاعی درباره همین موضوع پرسیده است که چرا سینمای ما روزبهروز در حوزه فیلمنامه ضعیفتر میشود و درخور سینما نیست، او گفت اتفاقا در سال 1402 بیشتر فیلمها چه در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و چه آنهایی که پروانه ساخت گرفتند بیشتر در مقوله خانواده است و نباید به این فکر کنیم که روند سینما باید در دوره شصت باشد زیرا موضوعات متفاوت شده است. نگاه خانوادهها تغییر کرده، خانواده مدرن آمده و ما باید براساس نیاز خانواده امروزی فیلم بسازیم باید این را بپذیریم که محتواهای ما باید آپدیت شود.
اما اگر نظر و دیدگاه کارشناسان سینمایی و منتقدان را بپرسیم آنها به شدت معتقدند که سینمای ما خالی از داستانهایی است که بتوان به آنها افتخار کرد البته اگر بررسی جزئیتر داشته باشیم و نخواهیم کل سینمای ایران را متهم به نبود فیلمنامه بدانیم مثل فیلمهایی همون «بیبدن» که هم ژانر اجتماعی هستند و هم نیاز جامعه امروز باید صریحا بگویم که این فیلم تنها موضوع خوبی دارد اما باز روند داستانی و دیالوگ ضعیفی را دنبال میکند اما باز میتوان ذرهای به سینمای اجتماعی داشت.
نه اقتباس نه داستان فقط گیشه
دور از ذهن نیست که سینما به دلیل خالی بودن فیلمنامه قوی با سر سقوط کند چون انگار متولیان امر چارهای هم برای آن در نظر نمیگیرند و میخواهند با فیلمهای سطحی اما با موضوع خوب اجتماعی همه چیز را خوب نشان دهند.
نه تنها روند فیلمنامه خوب نیست بلکه عواملی که در سینما هستند حاضر نیستند از ادبیاتمان اقتباس کنند، نوشتن فیلمنامه براساس شخصیتها را داریم اما باز هم روند داستان ضعف قصه را نمایان میکند ما در فیلم «پروین» که فیلمی استاندارد و خوب بود و داستان شاعر نامدار کشورمان پروین اعتصامی را روایت میکند خیلی از منتقدان را بر این داشت تا بگویند قطعا چنین فیلمی گیشه نخواهد داشت و مردم را ترغیب نمیکند انگار سینما از هر طرف که حرکت کند باز به بنبست میخورد.
جدی نگرفتن ادبیات به نسبت سینما
بسیاری از منتقدان در حوزه ادبیات و سینما میگویند هنر هفتم به دلیل عمر کماش به نسبت ادبیات باعث شده ادبیات تجربیات و رویدادهای سینما را جدی نگیرد و از طرفی دیگر هم ادبیات با وجود غنی و پربار بودن نمیتواند انتظارات سینما را برآورده کند، چون سینما را در روایت نمیشناسد مشکلاتی که نه سینماییها و نه نویسندهها توانستند به یک بالانس درست و درمانی دست پیدا کنند.