بازدارندگی آمریکا علیه ایران آسیب دیده اما نمرده است

 

خلاصه تحلیل:

  1. چتم‌هوس؛ این تحلیل را به درگیری‌های اخیر آمریکا با ایران و نیروهای مقاومت در منطقه اختصاص داده‌است و و ضعیت بازداندگی آمریکا نسبت به تحولات منطقه را مورد ارزیابی قرارداده‌است.

  2. حملات هفته های اخیر حوثی های یمن به کشتی های عبوری از تنگه باب المندب، درخواست ها در واشنگتن برای پاسخ نظامی قدرتمند آمریکا به نمایندگان ایران و خود ایران را افزایش داده است.

  3. درست است که پول، سلاح و آموزش ایران به حوثی ها و دیگر شبه نظامیان تحت حمایت تهران در منطقه اجازه داده تا حملات پیچیده ای را علیه پرسنل و منافع آمریکا در عراق، سوریه، دریای سرخ و جاه ای دیگر انجام دهند اما درخواست‌ها برای پاسخ پویا علیه ایران نشان می‌دهد که بازدارندگی ایالات متحده به طرز تاسف‌باری ناکافی است. به نظر دقیق تر است که بگوییم ضعیف شده است، اما نه مرگبار.

  4. منافع اصلی آمریکا در خاورمیانه با حفظ آزادی تجارت و دریانوردی در منطقه ای آغاز می شود که مملو از منابع طبیعی استراتژیک و محل استقرار نقاط مهم ترانزیتی در کشتیرانی و تجارت جهانی است. حملات حوثی ها این منافع اصلی را به چالش کشیده است.

  5. تحلیلگر چتم‌هوس به آمریکایی‌ها توصیه می‌کند که حملات حوثی‌ها را جدی بگیرند اما نیازی به وحشت و واکنش بیش‌از حد نیست.

  6. این تحلیل عملکرد ایران در تضعیف قدرت آمریکا در منطقه را بسیار خوب ارزیابی می‌کند و بر این یاور است که علاوه بر فعال‌سازی نیروهای مقاوت از طرف دیگر ایران شرکای آمریکا را نیز محدود و مرعوب می‎کند به بیان دیگر؛ ایران از خصومت خود برای ایجاد شکاف بین واشنگتن و شرکایش استفاده می کند. در برخی سطوح، با سو استفاده از نگرانی ها در مورد پاسخ های محدود آمریکا به تجاوز ایران، موفق هم شده است.

  7. با وجود دستاوردهای قابل توجه ایران ، منافع اصلی واشنگتن در خاورمیانه آسیب جدی ندید ایران نتوانسته واشنگتن را از هیچ یک از شرکای عربی خود جدا کند. تنش ها میان آن ها واقعی است، اما با وجود تمام نگرانی ها و شکایت ها درباره سیاست آمریکا از سوی ریاض یا ابوظبی، هر دو خواهان بهبود و نه کاهش روابط با آمریکا هستند.

  8. با این حال اما تاکید می‌کند که، اگر آمریکا فشار بیشتری بر ایران برای سلطنت برنیروهای نیابتی خود اعمال نکند، شرکای منطقه ای ممکن است فاصله خود را بیشتر کنند یا اقداماتی را دنبال کنند که برای منافع آمریکا مضر است.

  9. این تحلیل شروع جنگ ایران و آمریکا را دور از ذهن نمی‌داند و بر این باور است که کنترل این شرایط تنها به عملکرد و میانجی‌گری دولت‌های عرب بستگی دارد. مسئولیت اصلی آمریکا باید جلب اعتماد شرکای منطقه ای خود از طریق تضمین امنیت فیزیکی – جلوگیری از برخورد هواپیماهای بدون سرنشین و موشک های ایران به اهداف غیرنظامی و زیرساخت های حیاتی – باشد.

  10. و نتیجه می‌گیرد که؛ تهدید ایران و نمایندگان آن تنها از طریق هم کاری جدی با شرکای منطقه ای با محوریت احیای صلح و ایجاد ترکیبی قوی از قابلیت های دفاعی و تهاجمی قوی قابل مدیریت است.

 

چتم هوس؛

سیاستمداران آمریکایی نباید وانمود کنند که حملات نظامی به تنهایی می تواند مشکل ایران و حامیان آن را حل کند.

حملات هفته های اخیر حوثی های یمن به کشتی های عبوری از تنگه باب المندب، درخواست ها در واشنگتن برای پاسخ نظامی قدرتمند آمریکا به نمایندگان ایران و خود ایران را افزایش داده است.

مقامات وزارت دفاع و همچنین افسران ارشد ارتش آمریکا در مورد آنچه که آن ها واکنش نسبتا محتاطانه آمریکا به حملات حوثی ها می دانند، ابراز نگرانی کرده اند.

این موضوع در پی پیشنهاد سناتور تام کاتن برای “انتقام گیری گسترده” علیه ایرانیان فعال در عراق و سوریه و حمایت تیم اسکات، نامزد انتخابات ریاست جمهوری از “حمله به ایران، نه فقط انبارهایی در سوریه” در جریان مناظره های جمهوریخواهان مطرح شد.

درست است که پول، سلاح و آموزش ایران به حوثی ها و دیگر شبه نظامیان تحت حمایت تهران در منطقه اجازه داده تا حملات پیچیده ای را علیه پرسنل و منافع آمریکا در عراق، سوریه، دریای سرخ و جاه ای دیگر انجام دهند اما درخواست‌ها برای پاسخ پویا علیه ایران نشان می‌دهد که بازدارندگی ایالات متحده به طرز تاسف‌باری ناکافی است. به نظر دقیق تر است که بگوییم ضعیف شده است، اما نه مرگبار.

منافع اصلی آمریکا

منافع اصلی آمریکا در خاورمیانه با حفظ آزادی تجارت و دریانوردی در منطقه ای آغاز می شود که مملو از منابع طبیعی استراتژیک و محل استقرار نقاط مهم ترانزیتی در کشتیرانی و تجارت جهانی است. حملات حوثی ها این منافع اصلی را به چالش کشیده است.

حق بیمه خطر جنگ برای مسیرهای تجاری در دریای سرخ افزایش یافته است و هزینه حمل و نقل نیز افزایش یافته است  تهدید حوثی ها باید جدی گرفته شود، اما نیازی به وحشت یا واکنش بیش از حد نیست.

تهران گاهی تهدید به بستن تنگه هرمز می کند که ۲۱ درصد نفت خام جهان از این تنگه عبور می کند، اما چنین اقدامی منافع اقتصادی این کشور را تضعیف می کند و به روابط با شرکای مهمی مانند چین آسیب می رساند. همچنین زمانی که کشتی های باری مدرن بسیار بزرگ هستند و از کار انداختن آن ها دشوار است، جلوگیری از عبور کشتی ها از تنگه دشوار خواهد بود.

یک تهدید موثر منطقه ای

در طول سال ها ایران در تلاش های خود برای تضعیف منافع آمریکا در سراسر منطقه از طریق نیروهای نیابتی خود به خوبی عمل کرده است.  نیروهای حوثی‌ها بر بیشتر مناطق شمالی یمن و دیگر مراکز بزرگ جمعیتی نظارت دارند. در عراق، شبه نظامیان شیعه کنترل سیاست و منابع را در دست دارند.  در سوریه، رژیم اسد اساسا یک مشتری ایرانی است. و در لبنان و فلسطین، حزب الله و حماس مستقیما با اسرائیل درگیر می شوند.

ایران همچنین برخی اوقات شرکای کلیدی آمریکا را مجبور، مرعوب و گاهی مورد حمله قرار داده است – مانند سپتامبر ۲۰۱۹، زمانی که زیرساخت های انرژی عربستان سعودی توسط انبوهی از هواپیماهای بدون سرنشین و موشک مورد حمله قرار گرفت.

ایران از خصومت خود برای ایجاد شکاف بین واشنگتن و شرکایش استفاده می کند. در برخی سطوح، با سو استفاده از نگرانی ها در مورد پاسخ های محدود آمریکا به تجاوز ایران، موفق شده است: هم سعودی ها و هم اماراتی ها به دنبال آرام کردن تهران از طریق توافق های عادی سازی هستند.

سابقه خشونت ایران علیه نیروهای آمریکایی نیز قابل توجه است. گمان می رود شبه نظامیان مورد حمایت ایران در جریان عملیات آزادی عراق بیش از ۶۰۰ سرباز آمریکایی را کشته باشند. اخیرا نیروهای طرفدار ایران یک پیمان کار آمریکایی را در سوریه و یک پیمان کار دیگر را در کرکوک در حملات هوایی و موشکی کشتند.

در نهایت، ایران از طریق حملات ۷ اکتبر حماس توانسته است آنچه را که می توانست یک رویداد تحول آفرین برای خاورمیانه باشد – توافق عادی سازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل با میانجیگری آمریکا – از بین ببرد.

با وجود این دستاوردهای قابل توجه، منافع اصلی واشنگتن در خاورمیانه آسیب جدی ندیده است. ایران نتوانسته واشنگتن را از هیچ یک از شرکای عربی خود جدا کند. تنش ها میان آن ها واقعی است، اما با وجود تمام نگرانی ها و شکایت ها درباره سیاست آمریکا از سوی ریاض یا ابوظبی، هر دو خواهان بهبود و نه کاهش روابط با آمریکا هستند.

ایران نیز به هژمونی منطقه ای دست نیافته است. بازدارندگی آمریکا، همراه با مقاومت محلی در برابر مدل سرکوبگر و فرقه ای تهران، ایران را از ایجاد سلطه منطقه ای باز داشته است. ترکیه که یکی از پایگاه های سنی است، همچنان به نفوذ ایران از طریق دیپلماسی ادامه خواهد داد، در حالی که اسرائیل با نیروی نظامی با نمایندگان ایران مقابله می کند.

بمب واقعی ایران

هیچ کدام از این ها به این معنی نیست که شبه نظامیان منطقه ای ایران دارای پیامدهای حاشیه ای هستند. آن ها یک مشکل استراتژیک هستند که تنها در صورتی رشد خواهند کرد که به درستی درمان نشوند. حمله تاریخی حماس تازه ترین دلیل است.

شرکای عرب سال هاست که به واشنگتن درباره سرطان این نیروها نیابتی هشدار می دهند. آن ها از این که واشنگتن در جریان مذاکرات منتهی به برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۲۰۱۵ حتی درباره این موضوع با تهران مذاکره نکرد، ناراحت شدند. برای آن ها، بمب واقعی ایران نیروهای نیابتی است، نه سلاح اتمی.

اگر آمریکا فشار بیشتری بر ایران برای سلطنت برنیروهای نیابتی خود اعمال نکند، شرکای منطقه ای ممکن است فاصله خود را بیشتر کنند یا اقداماتی را دنبال کنند که برای منافع آمریکا مضر است.

ضعف آشکار آمریکا می تواند منجر به حمله اسرائیل به ایران پس از حمله دیگری مانند ۷ اکتبر شود. این امر آمریکا را مجبور می کند تا وارد جنگ مستقیم با ایران شود که دقیقا همان چیزی است که همیشه به دنبال اجتناب از آن بوده است.

در این میان، قدرت های عربی می توانند ایران را آرام تر کنند، روابط قوی تری با چین و روسیه برقرار کنند و شروع به محدود کردن یا انکار دسترسی به آمریکا کنند – مشکل بزرگی که زیرساخت های نظامی خاورمیانه آمریکا به رضایت دولت های عربی بستگی دارد.

تقویت بازدارندگی

حل چالش منطقه ای ایران باید با مشارکت انجام شود. واشنگتن دانش، ابزار یا تمایلی برای اقدام به تنهایی ندارد.

مسئولیت اصلی آمریکا باید جلب اعتماد شرکای منطقه ای خود از طریق تضمین امنیت فیزیکی – جلوگیری از برخورد هواپیماهای بدون سرنشین و موشک های ایران به اهداف غیرنظامی و زیرساخت های حیاتی – باشد.

چنین حملاتی، همراه با حملات مرگبار علیه نیروهای آمریکایی، واکنش نظامی تنبیه کننده واشنگتن را توجیه خواهد کرد.

آمریکا همچنین باید متعهد به ایجاد صلح بین اسرائیلی های میانه رو و فلسطینی ها شود که نتیجه فاجعه باری برای اهداف ایران است. در همین حال، اسرائیل باید بپذیرد که صلح عادلانه با فلسطینی ها برای کاهش تهدید حماس و دیگر نمایندگان ایران ضروری است.

متحدان عرب، در عوض، باید متعهد به ایجاد قابلیت های نظامی برای نبرد در “منطقه خاکستری”، توسعه قدرت جنگی واقعی، و قابلیت های دریایی قوی تر شوند. درخواست ها برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی آمریکا علیه ایران منطقی است، اما باید ریشه در تشخیص بهتر چالش ایران داشته باشد. مقامات آمریکایی نباید وانمود کنند که نیروی نظامی بیشتر به طور جادویی مشکل ایران را “حل” خواهد کرد.

تهدید ایران و نمایندگان آن تنها از طریق هم کاری جدی با شرکای منطقه ای با محوریت احیای صلح و ایجاد ترکیبی قوی از قابلیت های دفاعی و تهاجمی قوی قابل مدیریت است.

 

https://www.chathamhouse.org/2024/01/us-deterrence-against-iran-damaged-not-dead

 

 

منبع: چتم هوس

ترجمه و تلخیص: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید