درباره «سینمای استراتژیک»

از سالهای دور، کشورهایی که به سینما به عنوان یک” هنر_صنعت”  اهمیت می دادند ، ساز و کارهایی در ابعاد مختلف فیلمنامه ، کارگردانی ، تولید ، پخش و بخصوص انتخاب مضمون و ایده فراهم می ساختند که در دراز مدت به نتیجه دلخواه برسند، نمونه بارز آن سینمای “هالیوود “و” بالیوود”  است که در بزنگاهها، خواسته خود را عملی ساخته و ضمن فراهم ساختن گردش اقتصادی پررونق و ایجاد سرگرمی مفرح با یک داستان جذاب و پرکشش علیرغم همه ی تغییر و تحولهای سیاسی، اجتماعی مسیر خود را دنبال کرده و هم اکنون, “سینما” برای آنان، یک بازوی قدرتمند حاکمیت برای رسیدن به استراتژی کلان اعتقادی محسوب می شود.

همچنانکه قبل از انقلاب هم تولید فیلم “مردم پسند و سرگرمی سازی صرف، بدور از تفکر عمیق”  یک استراتژی بود که موفق هم شد.

پس از انقلاب اسلامی ،بخاطر اعتقاد به حاکمیت اندیشه و تفکر، بخصوص اندیشه های نوین دینی،برخی که متولی فرهنگ و سینما بودند به سمت تعیین استراتژی کلان گام برداشتند و زمینه ساز تولیداتی در همین چارچوب شدند اما با تغییر و تحول مدیریتی دچار تنزل شد و امروز همانند یک شیر بی یال و دم و بی تاثیر است که حضور دارد اما استراتژیک نیست.

خوشبختانه طی یکی دوسال گذشته گام های مثبتی در جهت بازسازی پایه های سینما ، یعنی “جهاد سالن سازی” رخ داد و اذعان میدارند با رونق سالنهای نمایش ، رونق تولید فیلم هم اتفاق می افتد اما به نظر میرسد مسیر استراتژیک، دچار انحراف شده است!

تعیین نظامنامه استراتژیک تنها منوط به گسترش شبکه های اجرایی و با تعیین سرفصل های کلان فکری نیست  بلکه ، یک پروژه واحد ، نیاز به هماهنگی و همدلی یکسان دارد ، از جمله توجه به جذب مخاطب و مشتاق کردن آن برای خرید بلیط است.

مفهوم استراتژیک تنها در نگاه و اندیشه نیست بلکه ساز و کار و قالب و ساختار سینمایی اش هم مد نظر است، نمونه آن فیلم”صبح اعدام” که به سرگذشت یک قهرمان ملی تاریخی می پردازد و چون در این سالها، از این سوژه ها، غفلت شده است همه دست بدست هم دادند و سرمایه خود را صرف یک فیلم استراتژیک کردند اما فرم و قالب انتخاب شده (که من به عنوان یک فیلم بین حرفه ای، می پسندم و به نظرم کارگردان فیلم حرفه ای عمل کرده  ) تماشاگر پسند نیست و عموم تماشاگران رغبتی برای خرید بلیط پیدا نخواهند کرد، فقط برای پخش از تلویزیون برای برنامه های مناسبتی و یا ارایه عملکرد مدیریتی میخورد. نمونه های دیگری هم وجود دارد که در زمان نمایش اشاره خواهم کرد.

 

محمود گبرلو

دیدگاهتان را بنویسید