جنگ حماس و اسرائیل: پایان مرحله آغازین یا آغاز مرحله پایانی؟

خلاصه تحلیل:

  • انستیتو واشنگتن؛ اندیشکده آمریکایی است که به مطالعه سیاست خارجی ایالات متحده در خصوص خاور نزدیک می‌پردازد.

  • این گزارش حاصل؛ نکات کارشناسان میزگردی در خصوص سیاستگذاری و آینده جنگ اسرائیل و حماس است که انیستیتوواشنگتن در 14 دسامبر برگزار کرده‌است.

  • خلاصه تحلیل عساف اوریون؛ سرتیپ بازنشسته اسرائیلی:

  1. این نظامی اسرائیلی ابتدا توصیفی از وضعیت جنگ ارائه داده و سپس عملکرد اسرائیل را قابل قبول ارزیابی می‌کند اما بر این باور است که؛ اسرائیل اگر بخواهد بر هدف خود یعنی؛ نابودی حماس و کنترل غزه تمرکز کند، به زمان طولانی‌تری احتیاج دارد. او راه‌حل خود برای رسیدن به این هدف را در طراحی عملیاتی بلندمدت اما کم‌شدت و در مقیاس کوچک صورتبندی می‌کند.

  2. او همچنین طولانی‌تر شدن جنگ را امری مثبت در سیاست داخلی اسرائیل تلقی می‌کند زیرا، بر این باور است که؛ جنگ باعث انحراف اعتراضات قضایی شده‌است و توجه اسرائیلی‌ها درحال حاضر به روند جنگ جلب شده‌ و هرچه جنگ طولانی‌تر باشد، دولت فرصت بیشتری برای اجتناب از مسائل سیاسی پیدا می‌کند.

  3. وی همچنین در ادامه بحث خود به انتظارات بین‌المللی و داخلی در خصوص این جنگ پرداخته و تاکید کرده که این جنگ با سایر حملات کوتاه و کم‌شدت قبلی هم از نظر هدف و هم از نظر بستر تفاوت‌های اساسی دارد.

  4. همچنین این ژنرال اسرائیلی با اشاره به حملات حزب‌الله و حوثی‌ها این جنگ را یک جنگ چندجانبه می‌داند و بر این باور است که پایان دادان به آن فقط به اسرائیل مربوط نمی‌شود.

  • خلاصه تحلیل ماتیو لویت همکار بین‌المللی روون در انستیتو واشنگتن، و مدیر سابق برنامه‌ریزی استراتژیک ارتش اسرائیل:

  1. او بر این باور است که؛ حمله ۷ اکتبر به اسرائیل ثابت کرد که بازدارندگی به تنهایی نمی‌تواند امنیت آن را تضمین کند. استراتژی «مدیریت منازعه» نتوانست حماس را مهار کند.

  2. او علل شکل‌گیری این وضعیت را علاوه بر حمله 7 اکتبر، فشارهای طولانی مدت حزب‌الله می‌داند. تحرکات حزب‌الله این بیم را برای اسرائیلی‌ها ایجاد کرده که تا 5 سال آینده آن‌ها با موشک‌های دقیق‌زن به اسرائیل حمله کنند.

  3. لویت حمله 7 اکتبر حماس را یک خطامحساباتی ارزیابی کرده‌است. 1. حماس انتظار حمایت همه جانبه آمریکا از اسرائیل را نداشت. 2. حماس انتظار داشت، ایران و نیروهای نیابتی‌اش وارد حمله نظامی شوند که اینطور هم نشد. 3. حماس انتظار قیام توسط فلسطینیان در کرانه باختری و اسرائیلی‌های عرب را داشت که آن هم رقم نخورد.

  4. مدیر سابق برنامه‌ریزی استراتژیک ارتش اسرائیل؛ تاثیرات داخلی این جنگ را هم مورد توجه قرار داده و بر این باور است که اسرائیلی‌ها هنوز تحت تاثیر حمله 7 اکتبر هستند و این جنگ را جنگی تحمیلی می‌دانند و علی‌رغم ناراحتی که از کشته شدن غیرنظامیان فلسطینی دارند، از انتقادات بین‌المللی سرخورده شده‌اند.

  5. همچنین یکی از علل کاهش سرعت عملیات‌های نظامی را گام‌های ارتش اسرائیل برای به حداقل رساندن تلفات غیرنظامی می داند.

  6. او در نهایت هدف نهایی اسرائیلی‌ها را بر آزادسازی گروگان‌ها و شکست دادن حماس می‌داند  و براین امر که  ارتش مصمم است تا حس امنیت را در میان مردم احیا کند و شهروندان تخلیه‌شده را به خانه‌های‌شان برگرداند، تاکید دارد.

  7. و اما شکاف ارتباطی روشنی میان رهبری نظامی و سیاسی می‌بیند و بر این که  سیاست مانع از شکل‌گیری چشم‌اندازی روشن از آینده غزه می‌شود، تاکید دارد.

  • خلاصه تحلیل حنین غدار، تحلیلگر انیستیتو:

  1. غدار به رابطه این جنگ و حزب‌الله و تاثیرات آن پرداخته و اظهار داشت: تنش اخیر در مرز اسرائیل-لبنان سه نتیجه بالقوه دارد: درگیری نظامی محلی بین اسرائیل و حزب‌الله، یا درگیری نظامی منطقه‌ای با شبکه تهدید وسیع‌تر ایران، یا راه‌حلی دیپلماتیک که نیاز به پاسخ نظامی را برطرف کند. گزینه آخر منوط به وضع مجدد قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل است، به‌ویژه مفادی که از حزب‌الله می‌خواهد از هرگونه حضور خود در جنوب رودخانه لیتانی عقب‌نشینی کند.

  2. او اشاره می‌کند: تهران تعیین تکلیف می‌کند. از این رو، هرگونه راه‌حل دیپلماتیک که نقش تعیین‌کننده ایران را نادیده بگیرد لاجرم تاثیری بر فعالیت‌های حزب‌الله نخواهد داشت.

  3. غداربر این باور است که؛ حزب‌الله به رغم جریان مداوم اظهارات تهدیدآمیزش، در این زمان خواهان جنگی تمام‌عیار‌ با اسرائیل نیست.

  4. او همچنین نتیجه این جنگ را بر تصمیمات حزب‌الله بسیار موثر می‌داند و می‌گوید: اگر حماس بتواند حتی مقداری از توانمندی خود را در غزه نگه دارد و به صورتی متقاعدکننده اعلام «پیروزی» کند، نصرالله شاید به این نتیجه برسد که حمله به اسرائیل ارزش هزینه‌هایش را دارد. اما در کل این تحلیلگر این سناریو را محتمل نمی‌داند و پیش‌بینی می‌کند که این جنگ به این زودی‌ها رخ نخواهد داد.

  • خلاصه تحلیل رابرت ستلوف، مدیر اجرایی سیگال در انستیتو واشنگتن و صاحب کرسی هوارد پی. برکویتز در مورد سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا

    1. او تحلیل خود را به رابطه اسرائیل و دولت بایدن اختصاص داده و بر این باور است که علی‌رغم اظهارات اخیر بایدن که رسانه‌ها فقط انتقادات او نسبت اسرائیل را بازتاب داده‌اند، او عمیقا از اسرائیل حمایت می‌کند.

    2. همچنین توصیه می‌کند که؛ به نفع هر دو رهبر(بایدن و نتانیاهو) است که برای نمایش ائتلاف محکم زمان جنگ، اختلافات را دور از چشم عموم نگه دارند.

    3. و در آخر هم اشاره می‌کند که؛ علی رغم فشار جهانی مبنی بر «آتش بس» اسرائیل و آمریکا هردو این گزینه را رد می‌کنند. زیرا معتقدند این شرایط موقعیت حماس در غزه را تثبیت کرده و احتمال صلح پساجنگ را تضعیف می‌کند.

 

انستیتو واشنگتن: کارشناسان درباره موقعیت نظامی و سیاسی آنچه به نظر می‌رسد لحظه‌ای تعیین‌کننده در جنگ باشد بحث می‌کنند، و درباره محاسبات اسرائیل، تاثیر فشارهای خارجی روزافزون، و همچنین نیاز به اقدام بین‌المللی بیشتر برای رسیدگی به حملات دیگر شرکای منطقه‌ای ایران نظر می‌دهند.

در ۱۴ دسامبر، انستیتو واشنگتن یک میزگرد مباحث سیاست‌گذاری به صورت آنلاین با حضور ژنرال عساف اوریون سرتیپ بازنشسته اسرائیلی، حنین غدار، و ماتیو لویت با مدیریت رابرت ستلوف برگزار کرد. ماتیو لویت همکار بین‌المللی روون در انستیتو واشنگتن، و مدیر سابق برنامه‌ریزی استراتژیک ارتش اسرائیل بوده است. غدار همکار ارشد فریدمن در انستیتو واشنگتن و از پدیدآورندگان نقشه تعاملی آن است که زدوخوردها در مرز اسرائیل-لبنان را دنبال می‌کند. لویت همکار فرومر-وکسلر در انستیتو واشنگتن و مدیر برنامه راینهارد در انستیتو در زمینه ضدتروریسم و اطلاعات است. ستلوف؛ مدیر اجرایی سیگال در انستیتو واشنگتن و صاحب کرسی هوارد پی. برکویتز در مورد سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا است. آنچه می‌خوانید گزارشی فشرده از اظهارات آنان است.

عساف اوریون

با گذشته دو ماه از جنگ، اسرائیل کمابیش در حال پیشروی به سوی اهداف خود برای در هم شکستن توانمندی‌های نظامی حماس و آزادسازی گروگان‌ها است.

با وجود این، به ماه‌های بسیار بیشتری برای رسیدن به هدف بلندمدت خود یعنی؛ نابودی توانایی حماس برای کنترل غزه نیاز دارد.

مراحل پیشین جنگ بر امن‌سازی مرز جنوبی و نابودی فرماندهی و کنترل حماس در بخش شهری شمال غزه تمرکز داشت ‌ــ‌میدان نبردی که حماس عمدا انتخاب کرد تا بتواند از جمعیت فشرده آن برای پوشش استفاده کند. بعد از یک وقفه بشردوستانه و آزادسازی ۱۱۳ گروگان، اسرائیل به مرحله فعلی خود وارد شد، و عملیات‌ها را به جنوب غزه گسترش داد تا توانمندی‌های نظامی حماس را تضعیف کند و رهبری آن را هدف بگیرد.

ارتش اسرائیل برآورد می‌کند که تاکنون بیش از ۷۰۰۰ جنگجوی حماس از جمله تنی چند از فرماندهان آن کشته شده باشند. بیشتر یگان‌های حماس که مستقیما با ارتش اسرائیل درگیر شده‌اند، دیگر قادر به عملیات به صورت واحدهای منسجم نیستند. طی چند هفته آینده،

انتظار می‌رود اسرائیل مرحله فشرده جاری در جنوب را به موازات تلاش‌های مجدد دیپلماتیک و نظامی برای نجات ۱۳۵ گروگان باقیمانده ادامه دهد. اما پایان این مرحله لزوما نشانه پایان جنگ نیست. نابودی توانایی حماس برای تهدید اسرائیل هدفی بلندپروازانه است که نیازمند ماه‌های بیشتری با اجرای عملیات‌های کم‌شدت‌تر و در مقیاس کوچک‌تر است.

سیر زمانی طولانی‌تر جنگ پیامدهایی برای سیاست داخلی اسرائیل هم دارد. جوّ وحدت ملی پس از ۷ اکتبر افکار عمومی را عمدتا از جنجال‌هایی چون؛ اعتراضات انبوه بر سر اصلاحات قضایی منحرف کرد و به دولت امکان داد تا تنش‌های داخلی را طی جنگ به تعویق بیندازد.

هر چه جنگ غزه طولانی‌تر شود، دولت زمان بیشتری برای اجتناب از این مسائل سیاسی دشوار خواهد داشت.

یک مشکل دیگر ناهمگونی بین هدف اصلی جنگ و انتظارات عمومی از گستره و دوره آن است ‌ــ‌نه تنها در سطح بین‌الملل، که همین‌طور در خود اسرائیل. این انتظارات ناشی از تجارب قبلی در جنگ‌های کوتاه‌تر اسرائیل است. ولی جنگ جاری هم از نظر اهداف و هم بستر داخل کشوری آن اساسا متفاوت است؛ برای همین ناظران در داخل و خارج هنگام ارزیابی پیشرفت آن باید آن را با عملیات‌های بلندمدت‌تر مقایسه کنند.

این جنگ همین‌طور باید در بستر چندجبهه‌ای و منطقه‌ای آن درک شود. در شمال، حزب‌الله روزی چند بار در حال حمله به مرز اسرائیل بوده است. در جنوب، حوثی‌های یمن شمار زیادی از موشک‌های بالستیک و کروز را به سمت اسرائیل شلیک کرده‌اند و به مسیرهای کشتیرانی در دریای سرخ حمله کرده‌اند.

این اقدامات پیامدهای بین‌المللی دارد و، بنابرین، نیازمند راه‌حل‌های وسیع و چندجانبه است.

این فقط بر عهده اسرائیل نیست که تهدید نیروهای نیابتی ایران را در منطقه از بین ببرد.

ماتیو لویت

حمله ۷ اکتبر به اسرائیل ثابت کرد که بازدارندگی به تنهایی نمی‌تواند امنیت آن را تضمین کند.

استراتژی «مدیریت منازعه» نتوانست حماس را مهار کند و اسرائیلی‌ها به این نتیجه رسیدند که دوران زندگی تحت تهدید تفنگی که به سمت سرشان نشانه رفته تمام شده است. پیامدهای این تحول در دکترین امنیت ملی مرز شمالی را نیز در بر می‌گیرد، و تحمل اسرائیل را در برابر تهدید حضور نظامی حزب‌الله که در حال سر برآوردن است کمتر می‌کند.

در کوتاه‌مدت، دولت مصمم است تا همه جنگجویان و سلاح‌های حزب‌الله را در محدوده هشت تا ده کیلومتری «خط آبی رنگ» پاکسازی کند تا شهروندانِ اسرائیلی که (از ناحیه شمالی) تخلیه شده‌اند به ‌طور ایمن به خانه‌های خود برگردند بدون اینکه با ریسک حمله یا ربوده شدن از سوی نیروهای ویژه حزب‌الله موسوم به «رضوان» یا هدف گرفته شدن به وسیله موشک‌های ضدتانک هدایت‌شونده «کورنت» روبرو باشند. در بلندمدت ‌

ــ‌طی یک تا پنج سال آینده‌ــ‌ مسئولان بیم آن دارند که ممکن است عملیاتی برای از بین بردن تهدید موشک‌های دقیق‌زن حزب‌الله نیاز باشد؛ موشک‌هایی که می‌توانند به اهدافی در سراسر اسرائیل حمله کنند.

برای حماس تصمیم به حمله گویا بر اساس چندین خطای محاسباتی پرهزینه بوده است.

اول، گروه انتظار چنین مشارکت و حمایت سطح بالایی از سوی آمریکا از جمله اعزام دو ناوگروه به منطقه را نداشت؛ برعکس، انتظار داشت واشنگتن واکنش اسرائیل را مهار کند. دوم، حماس به اشتباه فرض کرد ایران و نیروهای نیابتی‌اش مداخله نظامی خواهند کرد و اسرائیل را از تهاجم زمینی باز خواهند داشت. سوم، گروه امیدوار بود فلسطینیان در کرانه باختری و اسرائیلی‌های عرب قیام کنند، که چنین چیزی عمدتا رخ نداد.

این محاسبات اشتباه موجب بروز اختلاف بین رهبران حماس شده که حالا به گام‌های بعدی فکر می‌کنند.

در اسرائیل، برداشت‌های جاری از جنگ تفاوت فاحشی با نگاه‌های بین‌المللی دارد؛ عمدتا به این دلیل که مردم کشور هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با ضربه روحی ۷ اکتبر در سطح ملی هستند.

از نگاه آن‌ها این جنگ به اسرائیل تحمیل شد.

آن هم با حمله‌ای وحشیانه که مفهوم بازدارندگی این کشور را از بین برد و انتخاب دیگری برایش نگذاشت جز آنکه پروژه حکمرانی حماس در غزه را برچیند. اسرائیلی‌ها از رنج فلسطینی‌های غیرنظامی ناراحت هستند، اما از این هم سرخورده‌ شده‌اند که جامعه بین‌المللی به‌شدت از آن‌ها انتقاده کرده و برای‌شان (در مقابله نظامی) محدوده زمانی قائل است. ارتش اسرائیل گام‌هایی را برای به حداقل رساندن تلفات غیرنظامی برداشته، و این گام‌ها به‌ناچار باعث کاهش سرعت عملیات‌های نظامی آن شده است.

در نهایت، اسرائیلی‌ها بیشتر بر آزادسازی گروگان‌ها و شکست دادن حماس تمرکز دارند تا به دست آوردن اذهان عمومی در خارج، و ارتش مصمم است تا حس امنیت را در میان مردم احیا کند و شهروندان تخلیه‌شده را به خانه‌های‌شان برگرداند.

با این حال، چون بسیاری از مسئولان کاملا مصروف عملیات‌های روزانه جنگ هستند، رهبری سیاسی هنوز تصمیم نگرفته بعد از حماس در غزه چه خواهد شد. به این معنا، شکاف ارتباطی روشنی با رهبری نظامی وجود دارد، چون سیاست مانع از آن می‌شود تا مسئولان چشم‌اندازی روشن از آینده نوار غزه ارائه دهند.

حنین غدار

تنش اخیر در مرز اسرائیل-لبنان سه نتیجه بالقوه دارد: درگیری نظامی محلی بین اسرائیل و حزب‌الله، یا درگیری نظامی منطقه‌ای با شبکه تهدید وسیع‌تر ایران، یا راه‌حلی دیپلماتیک که نیاز به پاسخ نظامی را برطرف کند. گزینه آخر منوط به وضع مجدد قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل است، به‌ویژه مفادی که از حزب‌الله می‌خواهد از هرگونه حضور خود در جنوب رودخانه لیتانی عقب‌نشینی کند.

هرچند قطعنامه ۱۷۰۱ روی کاغذ خوب به نظر می‌رسد، در صحنه عمل تاثیری نداشته است، چون به عنوان یک قرارومدار کنترل مرزی و کاهش ریسک چارچوب‌بندی شده بود. به این معنا که دیگر فعالیت‌های مشکل‌آفرین حزب‌الله را به ‌طور کامل نادیده می‌گیرد؛ چه رسد به نقش بی‌ثبات‌کننده ایران در سراسر منطقه. حزب‌الله اساسا به عنوان یکی از یگان‌های سپاه پاسداران ایران عمل می‌کند ‌ــ‌هر زمان گروه به تصمیمات امنیتی مهم نیاز داشته باشد،

تهران تعیین تکلیف می‌کند. از این رو، هرگونه راه‌حل دیپلماتیک که نقش تعیین‌کننده ایران را نادیده بگیرد لاجرم تاثیری بر فعالیت‌های حزب‌الله نخواهد داشت.

قطعنامه ۱۷۰۱ در اجرا نیز مشکلات اساسی دارد. هیچ نهادی نیست که قادر به اعمال شروط آن باشد ‌ــ‌نیروی حافظ صلح سازمان ملل مستقر در لبنان (یونیفیل) نتوانسته مانع نفوذ حزب‌الله به جنوب شود، و ارتش لبنان نیز نتوانسته فعالیت‌های گروه را کنترل کند. حتی اگر حزب‌الله قبول می‌کرد به شروط توافقی بر مبنای قطعنامه ۱۷۰۱ احترام بگذارد، تاریخچه‌ای طولانی دارد در اینکه از گروه‌های مسلح دیگر بخواهد دست به انجام تحریکات مرزی بزنند که قابلیت انکار موجهی به این گروه می‌دهد.

با این حال، حزب‌الله به رغم جریان مداوم اظهارات تهدیدآمیزش، در این زمان خواهان جنگی تمام‌عیار‌ با اسرائیل نیست.

اظهارات حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله روشن کرد که این گروه می‌خواهد به مجرد آنکه اسرائیل عملیات‌های نظامی شدید خود را در داخل غزه متوقف کرد، حملات فرامرزی خود را متوقف کند.

در بلندمدت، نتیجه جنگ حماس بر اقدامات آیندهٔ حزب‌الله تاثیر خواهد گذاشت. اگر حماس بتواند حتی مقداری از توانمندی خود را در غزه نگه دارد و به صورتی متقاعدکننده اعلام «پیروزی» کند، نصرالله شاید به این نتیجه برسد که حمله به اسرائیل ارزش هزینه‌هایش را دارد. اما حتی در چنان سناریویی هم بعید است حزب‌الله به این زودی دست به حمله‌ای تمام‌عیار بزند. به احتمال بیشتر، گروه فعلا برای طفره رفتن از دیپلماسی استفاده خواهد کرد تا توانمندی‌هایی را که طی درگیری مرزی جاری از دست داده بازسازی کند. رهبران حزب‌الله می‌فهمند که اسرائیل مصمم است تا وضع موجود پسا-۲۰۰۶ را تغییر دهد، پس احتمالا اولویت را به تقویت نیروهای خود برای یک جنگ آینده خواهند داد.

رابرت ستلوف

پوشش اخیر رسانه‌ای در بحران جاری بر اظهارات پرزیدنت بایدن در انتقاد از دولت اسرائیل تمرکز داشته و با گمانه‌زنی درباره پیامدهای احتمالی آن برای رابطه دوجانبه همراه بوده است. اما تیتر خبرهایی که ادعا می‌کند شکافی مهم ایجاد شده، به تمامیت اظهارات بایدن توجه ندارد، چون او صریحا حمایت عمیق و ماندگار خود را از آنچه جنگ موجه اسرائیل علیه حماس می‌داند بیان کرده است.

نقد پرزیدنت بایدن بر ترکیب کابینه نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو به‌ویژه اعضای افراطی آن که بخشی از کابینه جنگ نیستند تمرکز داشته است.

افزون بر این، اظهارات او در پاسخ به اختلاف علنی قبلی نتانیاهو با او درباره جوانبی از برنامه‌ریزی پساجنگ بیان شد.

در نهایت، به نفع هر دو رهبر است که برای نمایش ائتلاف محکم زمان جنگ، اختلافات را دور از چشم عموم نگه دارند؛

به‌ویژه در بحبوحه فشار جهانی فزاینده برای تحمیل آتش‌بس. اسرائیل و آمریکا هردو این گزینه را رد می‌کنند چون مانع از آن خواهد شد که اسرائیل به اهداف جنگی خود دست یابد و به حماس امکان می‌دهد کنترل غزه را در دست داشته باشد و، در نتیجه، احتمال هرگونه دیپلماسی معنادار برای صلح پساجنگ را تضعیف خواهد کرد.

 

https://www.washingtoninstitute.org/fa/policy-analysis/jng-hmas-w-asrayyl-payan-mrhlh-aghazyn-ya-aghaz-mrhlh-payany

 

 

منبع: انستیتو واشنگتن

ترجمه و تلخیص: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید