تاریخ ایران، رابطه جمهوری اسلامی با جهان را شکل می دهد!

خلاصه تحلیل:

  1. شورای آتلانتیک، اندیشکده تخصصی روابط بین‌الملل آمریکا، در این تحلیل تلاش کرده تا مشی سیاست خارجی ایران را از دریچه «تاریخ» مورد توجه قرار دهد. آتلانتیک، پنجره تاریخ را برای مطالعه سیاست خارجی ایران باز کرده‌است، زیرا در تلاش است تا با مرور رابطه ایران با قدرت‌های بزرگ، استراتژی دقیقی برای سیاستگذاران آمریکایی طراحی کند. به عبارتی می‌توان این تحلیل را یک راهبرد سیاستی برای سیاست خارجه آمریکا در مواجه ایران دانست. نویسندگان آتلانتیک هدف خود از تدوین این تحلیل را اینطور بیان می‌کنند؛ «برای سیاستگذاران آمریکایی مهم است که درک کنند ایران چگونه جهان را از دریچه تاریخ می بیند و از این دانش برای پیشبرد اهداف سیاسی آمریکا استفاده کنند.»
  2. تحلیگران شورای آتلانتیک، تاریخ را عنصر فعال و پیشران در روند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی‌های ایران می‌داند و تاکید می‌کند که چه جمهوری اسلامی بخواهد و چه نخواهد، تاریخ پیش از اسلام، تاریخ پهلوی، شرایط روابط ایران با کشورهایی مانند، آمریکا و روسیه و… بر روند سیاست خارجی این کشور تاثیرگذار است.
  3. این تحلیل به سه مورد اصلی این تاثیر تاریخی در روابط ایران با روسیه و آمریکا اشاره می‌کند؛ ایران همیشه به شدت در برابر سلطه خارجی مقاومت می کرد، ایران اغلب به دنبال یک متحد خیرخواه از خارج از منطقه برای حمایت از تلاش خود برای حاکمیت بوده و ایران همیشه  می‌خواسته به عنوان یک قدرت جدی و شایسته احترام دیده شود.
  4. آتلانتیک در این تحلیل به فرازو نشیب‌های رابطه ایران و روسیه در طول تاریخ پرداخته و به مواردی مانند، عهدنامه ترکمن‌چای، کنوانسیون 1907، تصرف خاک ایران توسط روسیه و انگلستان در جنگ جهانی دوم اشاره می‌کند و واکنش ایران در برابر این وقایع را مورد بررسی قرار می‌دهد. و مشخصا مقاومت ایران دربرابر نیروی خارجی را بارزترین ویژگی ایران در طول تاریخ می‌داند.
  5. این تحلیل، انقلاب اسلامی را هم محصول تاریخ مبارزه ایران برای رسیدن به استقلال، تشکیل حاکمیت ملی و کوتاه کردن دست عامل خارجی می‌داند. و با همین استدلال بحث خود را به سمت رابطه ایران و روسیه معطوف می‌کند. و به نوعی به جمهوری اسلامی ایران هشدار می‌دهد، که اگر بخاطر حافظه تاریخی و سابقه بد آمریکا نمی‌توانید به آن اعتماد کنید، آنچه از ارتباط با روسیه هم ازسر گذراندید تجربه مثبتی نبوده و بنظر می‌رسد باوجود منافع مشترکی که امروز میان شما و روسیه وجود دارد، روسیه به دنبال این است که از شما به عنوان یک منطقه نفوذ استفاده کند، پس باید در رابطه با روسیه محتاطانه‌تر عمل کنید!
  6. آتلانیک با طرح دلایلی در تلاش است که اثبات کند، ایران یک بازیگر جدی منطقه‌ای و جهانی است و برای اثبات مدعای خود به طرح دلایلی می‌پردازد. مثلا؛ «سیاست های ایران در خاورمیانه های یک قدرت منطقه ای یا حتی مشتاق جهانی است، افزایش استفاده ایران از حملات سایبری نیز نشان دهنده قدرت این کشور است؛ این عرصه رقابت قدرت های بزرگ قرن بیست و یکم است. استقرار و الحاق نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به آمریکای لاتین از جمله حضور ناموفق نیروی دریایی این کشور در اقیانوس اطلس، نشان دهنده آرمان های این کشور است. چنین جهان بینی همچنین توضیح می دهد که چگونه ایران سعی کرده خود را به عنوان یک شریک – و نه یک مشتری در مقابل روسیه مطرح کند.»
  7. آتلانتیک در ادامه استدلال خود، مجدد بازگشتی به تاریخ دارد و باتوجه به این اصل که ایران همیشه به دنبال یک متحد خیرخواه بوده تا بتواند حاکمیت ملی‌ خود را حفظ کند، به رابطه ایران و آمریکا اشاره کرده و می‌گوید؛ هنگامی که جنگ، ایالات متحده را به طور معناداری وارد امور ایران کرد، اعتراضات بلند آن علیه شوروی در طول بحران ۱۹۴۶ نشان داد که ایالات متحده واقعا دوست ایران است! تحلیلگران آتلانتیک؛بر این باورند که، برخی از ایرانیان بر خلاف دولت خود، ایالات متحده را به عنوان یک متحد بالقوه می بینند و امیدوارند که این کشور دوست جنبش انقلابی فعلی آن‌ها باشد. در نتیجه، تاریخ ایران می تواند هم مانع و هم فرصت برای سیاست آمریکا باشد.
  8. راهبردی که آتلانتیک با نگاهی تاریخی برای سیاستگذاران آمریکایی در مواجهه با اکنون ایران در نظر می‌گیرد به شرح ذیل است؛ «سیاست گذاران آمریکایی باید عاقلانه از تاریخ استفاده کنند. ایالات متحده باید نسخه تاریخ مردم ایران را تشویق کند. این امر به ویژه باید نشان دهد که امیدهای تاریخی ایرانیان به ایالات متحده با حمایت معنادار از جنبش انقلابی کنونی، کمک به ظرفیت سازی برای دموکراسی، و سخن گفتن از حقوق بشر ایرانیان نابجا نیست. اما در انجام این کار، ایالات متحده باید مراقب باشد تا به مردم ایران اجازه رهبری را بدهد. تاریخ ایران تاکید می کند که یک قدرت خارجی برای اینکه مشروعیت داخلی داشته باشد نباید هیچ حکومتی را پس از جمهوری اسلامی نصب کند. همچنین؛ آمریکا نیز باید از سابقه مشکل ساز روسیه در ایران سو استفاده کند. »
  9. تحلیلگران آتلانتیک در نتیجه‌گیری خود مطرح می‌کنند که؛ تاریخ تعامل جمهوری اسلامی با جهان را شکل می‌دهد. هم برای جمهوری اسلامی و هم برای مردم ایران، تاریخ مهم است. این موضوع باید برای سیاستگذاران آمریکایی نیز اهمیت داشته باشد. در آخر هم آن‌ها بحث خود را با این پرسش که؛ « حافظه تاریخی چه کسی پیروز خواهد شد: “روحانیون” یا “مردم”؟ و آمریکا در این زمان خود را در کدام سوی تاریخ خواهد یافت؟» پایان می‌دهند.
  10. درباره نویسندگان؛ کلی جی. شانون استادیار تاریخ در دانشگاه آتلانتیک فلوریدا و ۲۰۲۳ – ۲۰۲۴ وات است. گلن کمپبل و ریتا ریکاردو – کمپبل در موسسه هوور. او نویسنده سیاست خارجی آمریکا و حقوق بشر زنان مسلمان است و در حال حاضر کتابی درباره روابط آمریکا و ایران در نیمه اول قرن بیستم می نویسد.

شورای آتلانتیک؛ تنش‌ها در روابط ایران و روسیه از ماه ژوئیه که روسیه از امارات متحده عربی در مناقشه با ایران بر سر جزایر خلیج فارس حمایت کرد، علنی شده است. مقامات ایرانی علنا از رفتار روسیه انتقاد کردند و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، در ۱۸ ژوئیه تاکید کرد که؛ « مردم به هیچ وجه نباید فکر کنند که جمهوری اسلامی ایران با عظمت و قدرت خود می خواهد این کشور را به روسیه، چین، آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان بفروشد. در خصوص چین و روسیه، ما در چارچوب منافع خود عمل می کنیم. اما ما هرگز اجازه نخواهیم داد که استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ما توسط آن ها آسیب ببیند.»

در حالی که «منافع ملی» به حل این تنش‌ها کمک می کند، تاریخ نیز در روابط ایران با روسیه و سایر کشورهای جهان نقش دارد. ایرانیان حافظه تاریخی طولانی دارند و سیاست خارجی ایران از بسیاری جهات با تاریخ این کشور شکل گرفته است. برای سیاستگذاران آمریکایی مهم است که درک کنند ایران چگونه جهان را از دریچه تاریخ می بیند و از این دانش برای پیشبرد اهداف سیاسی آمریکا استفاده کنند.

انقلاب ۱۹۷۹ و چهار دهه نارضایتی این رژیم از آمریکا – جهان بینی ایران را هدایت میکند. علی رغم تلاش های جمهوری اسلامی برای فاصله گرفتن از گذشته پیش از اسلام و ایران پهلوی، انگیزه ها و تجربیات تاریخی قدیمی‌تر همچنان رفتار ایران را هدایت می کنند، چه رژیم آن را تایید کند و چه نکند. سه مورد از این تاثیر تاریخی به ویژه برای سیاست آمریکا و رابطه ایران و روسیه مهم است: ایران همیشه به شدت در برابر سلطه خارجی مقاومت می کرد؛ ایران همیشه به شدت در برابر سلطه خارجی مقاومت می کرد. ایران اغلب به دنبال یک متحد خیرخواه از خارج از منطقه برای حمایت از تلاش خود برای حاکمیت بود؛ و ایران می خواست به عنوان یک قدرت جدی و شایسته احترام دیده شود.

اول اینکه، ایران هرگز نمی خواهد یک کشور مشتری یا تحت سلطه قدرت های خارجی باشد. ایرانیان سابقه طولانی در مبارزه برای حاکمیت ملی دارند. از آنجا که ایران که زمانی قدرتمند بود و در آن زمان به نام ایران شناخته می شد، در قرن نوزدهم و در دوره قاجار ضعیف تر شد، با فشار فزاینده روسیه تزاری و بریتانیای کبیر مواجه شد. روسیه بارها خاک ایران را تصرف کرد. عهدنامه ترکمنچای 1828 – که در آن ایران مجبور شد ارمنستان فعلی، کشور آذربایجان و بخشی از ترکیه را به روسیه واگذار کند – خاطره‌ای بسیار دردناک باقی مانده است. ایران قاجار همچنین به شدت به بانک‌های روسیه و انگلیس بدهکار شد و دو قدرت شاهنشاهی امتیازات شدیداً نامطلوب را به آنها تحمیل کردند که به آنها اجازه می‌داد بر نفت، تنباکو و سایر صنایع ایران تسلط پیدا کنند.

کنوانسیون ۱۹۰۷ انگلیس و روسیه که دو قدرت بدون مشورت با ایرانیان درباره آن مذاکره کردند، ایران را به حوزه های نفوذ تقسیم کرد. چنین دخالت های امپریالیستی یکی از علل اصلی اولین انقلاب ایران بود: انقلاب مشروطه ۱۹۰۵ – ۱۹۱۱. با این حال تلاش های ایرانیان برای تضمین حاکمیت ملی واقعی شکست خورد. مداخله نظامی روسیه در سال ۱۹۱۱ به انقلاب پایان داد.

با وجود این شکست، مقاومت ایران در برابر دخالت های خارجی ادامه یافت. همزمان با اشغال انگلیس و شوروی در جنگ جهانی دوم که منجر به کناره گیری رضا پهلوی در سال ۱۹۴۱ شد، ایران بر توافق بین المللی برای خروج نیروهای متفقین اصرار داشت. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی حاضر به عقب نشینی از شمال ایران نشد و در سال ۱۹۴۶ جنبش های جدایی طلب کمونیستی را در آن استان ها تشویق کرد، دولت ایران با موفقیت مذاکره کرد و از فشار بین المللی برای وادار کردن شوروی به عقب نشینی استفاده کرد. سپس جدایی طلبان را سرکوب کرد و حزب کمونیست توده را به عنوان عامل نفوذ خارجی سرکوب کرد.

سپس، محمد مصدق نخست وزیر را سرنگون شد، اما این رویداد عزم ایرانیان را برای مقاومت در برابر سلطه خارجی افزایش داد. مصدق به یک قهرمان ملی تبدیل شد و کودتا زمینه را برای غرب ستیزی مردمی فراهم کرد که در دهه 1970 رشد کرد. خود محمدرضا پهلوی که محبوبیت زیادی داشت به دلیل نقشش در کودتا تا حدی مشروعیت خود را از دست داد.

آیت‌الله خمینی بعدها پایگاه مردمی خود را با تقبیح نفوذ غرب و رهبری اعتراضات علیه شاه در سال 1963 ایجاد کرد. یک موضوع حمایت های قانونی ویژه ای بود که به آمریکایی ها در ایران اعطا شد. اگرچه بسیاری از ایرانیان پس از سال 1953، شاه را یک دست نشانده غربی می دانستند، مورخانی مانند رهام الوندی نشان داده اند که شاه نیز حاکمیت ایران را گرامی می‌داشت. او چندین دهه تلاش کرد تا ایران را به شریک واقعی – نه مشتری – ایالات متحده تبدیل کند.

جمهوری اسلامی این مبارزه ریشه دار و تاریخی را برای استقلال ایران ادامه می دهد. و غرب را امپریالیستی غیرقابل جبران می داند. سابقه طولانی هژمونی غرب در ایران – و مقاومت شدید ایرانیان – بسیاری از مخالفت های این رژیم با غرب، حتی در مواجهه با تحریم های شدید را توضیح می دهد. ترس آن از ضد انقلاب که توسط یک قدرت خارجی طراحی شده است، ممکن است پارانویید باشد – به ویژه اصرار آن بر اینکه غرب مقصر اعتراضات گسترده ضد انقلاب در سپتامبر ۲۰۲۲ ایران  است – اما با توجه به تجربه تاریخی ایران از مداخلات مکرر خارجی، برای این رژیم نیز منطقی به نظر می رسد.

در این زمینه، بیانیه ۱۸ ژوئیه امیر عبداللهیان درباره روسیه بازتاب عمیق تری دارد. اگر رئیس جمهور ولادیمیر پوتین واقعا جاه طلبی های امپریالیستی روسیه را احیا کند (به باور بسیاری از صاحب نظران)، به نظر او ایران به عنوان یک منطقه مهم برای کنترل و منطقه ای که از نظر تاریخی حوزه نفوذ روسیه بوده است، مطرح خواهد شد. در حالی که جمهوری اسلامی و روسیه منافع مشترکی دارند، به ویژه مخالفت متقابل آن ها با نظم جهانی تحت سلطه آمریکا، ایران هنوز باید نسبت به نیات روسیه محتاط باشد. همان طور که جمهوری اسلامی معتقد است که تاریخ به عنوان هشداری برای عدم اعتماد به آمریکا عمل می کند، تاریخ نیز از ایران می خواهد که در مورد روسیه با احتیاط عمل کند.

دوم، ایران در تلاش برای حاکمیت ملی، به طور تاریخی به دنبال کمک یک متحد خیرخواه برای محافظت از آن در برابر امپریالیسم روسیه و بریتانیا بود. ایران امیدوار بود که ایالات متحده این نقش را در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازی کند. بنابراین از اواسط قرن نوزدهم به بعد چندین بار از آمریکا برای دخالت در امور ایران دعوت کرد. اعلامیه های دوستی آمریکایی ها اما بی میلی به پذیرش این دعوت ها  ایالات متحده را جذاب تر کرد. ایران نیز در سال های پیش از جنگ جهانی دوم به همین دلیل به آلمان نزدیک تر شد. هنگامی که جنگ ایالات متحده را به طور معناداری وارد امور ایران کرد، اعتراضات بلند آن علیه شوروی در طول بحران ۱۹۴۶ نشان داد که ایالات متحده واقعا دوست ایران است.

در حالی که کودتای ۱۹۵۳ در نهایت نشان داد که امید ایرانیان به ایالات متحده از بین رفته است، جمهوری اسلامی امروز شاید با همین دید به چین نگاه می کند – نیروی سوم بالقوه برای متعادل کردن فشار غرب و روسیه و پوتین. همان طور که خاورمیانه قبل از جنگ جهانی دوم منطقه سنتی نفوذ آمریکا نبود، امروز نیز منطقه ای سنتی نفوذ چین نیست.

چین از نظر ایرانیان بار تاریخی اروپا و روسیه را حمل نمی کند و از قدرت اقتصادی و دیپلماتیک مفیدی برخوردار است. برخلاف غرب، چین نیز مایل است نقض حقوق بشر ایران علیه مردمش را نادیده بگیرد. با این حال، چین ممکن است به اندازه ایالات متحده در دوره های قبلی علاقه ای به دخالت عمیق در امور ایران نداشته باشد. چین خواستار دسترسی به نفت ایران است و از نفوذ دیپلماتیک خود در خاورمیانه برای اعتبار بین المللی و منافع شخصی استفاده کرده است. با این حال چین ممکن است در نهایت از ارائه حمایت قوی از خواسته های جمهوری اسلامی خودداری کند.

سوم، ایران مدرن همیشه خود را خانه امپراتوری‌های بزرگ و به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای می‌دانست که سایر قدرت‌های جهانی باید با آن برابری کنند. این عامل محرک اصلی سیاست خارجی شاه بود. برنامه‌های نوسازی، تقویت نظامی و جشن بزرگ 1971 در تخت جمشید، همگی برای نمایش عظمت ایران بود. قاطعیت شاه در برابر سیاستگذاران آمریکایی در دهه 1970 نشان داد که او کشورش را برابر با غرب می دید.

جمهوری اسلامی نیز از این باور الهام گرفته است. حکومت دینی خود را برتر از دیگر مدل های حکومتی می داند و می خواهد دنیا اهمیت ایران را درک کند. ایران به طور فزاینده ای به رفتار خارجی خود اطمینان دارد زیرا خود را به عنوان یک بازیگر جدی جهانی می بیند. سیاست های این کشور در خاورمیانه – دخالت در امور همسایگان برای پیشبرد منافع خود، اقدام از طریق نمایندگی ها، مداخله در جنگ های داخلی یمن و سوریه، و بهبود فن آوری نظامی و برنامه های هسته ای – سیاست های یک قدرت منطقه ای یا حتی مشتاق جهانی است. قدرت های دیگر نیز به همین ترتیب عمل کرده اند، از جمله ایالات متحده و روسیه.

افزایش استفاده ایران از حملات سایبری نیز نشان دهنده قدرت این کشور است؛ این عرصه رقابت قدرت های بزرگ قرن بیست و یکم است. استقرار و الحاق نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به آمریکای لاتین از جمله حضور ناموفق نیروی دریایی این کشور در اقیانوس اطلس، نشان دهنده آرمان های این کشور است.

چنین جهان بینی همچنین توضیح می دهد که چگونه ایران سعی کرده خود را به عنوان یک شریک – و نه یک مشتری – از روسیه مطرح کند. ایران با ارسال هواپیماهای بدون سرنشین برای کمک به متحد خود در جنگ اوکراین، موقعیت خود را به عنوان رقیب روسیه اعلام کرد. ایران کشوری بود که تنها کمک نظامی می کرد. علاوه بر این، کشورهای مشتری مواد خام تولید می کنند، نه فن آوری نظامی بسیار پیشرفته. جمهوری اسلامی همچنین می داند که جامعه بین المللی به ندرت قدرت های بزرگ را به خاطر نقض حقوق بشر مجازات می کند.

در نتیجه این موارد تاریخ تعامل جمهوری اسلامی با جهان را شکل می دهد. و در حالی که همان تجربیات تاریخی را با مردم ایران به اشتراک می گذارد، تفسیر آن ها از این تاریخ با تفسیر رژیم متفاوت است. مردم ایران در مخالفت تاریخی طولانی تر با سلطه بیگانگان سهیم هستند. با این حال، بسیاری نیز در برابر استفاده جمهوری اسلامی از تاریخ به عنوان ابزاری برای کنترل داخلی و توصیف غرب به عنوان دشمن ایران مقاومت می کنند.

ایرانیان به گذشته پیش از اسلام ایران که به دنبال کم اهمیت جلوه دادن آن است، افتخار می کنند. آن ها به دنبال احیای تاریخ جنبش های حقوق زنان ایران و دموکراسی هستند که به انقلاب مشروطه بازمی گردد. آنها همچنین به طور فعال از افراد آمریکایی که دوستان ایران بودند – از هوارد باسکرویل که در کنار مشروطه خواهان ایرانی در سال 1909 جان باخت تا تقریباً 1800 داوطلب سپاه صلح که در ایران خدمت می کردند، به یاد می آورند. بر خلاف دولت خود، بسیاری از ایرانیان بار دیگر ایالات متحده را به عنوان یک متحد بالقوه می بینند و امیدوارند که این کشور دوست جنبش انقلابی فعلی آنها باشد. در نتیجه، تاریخ ایران می تواند هم مانع و هم فرصت برای سیاست آمریکا باشد.

بنابراین سیاست گذاران آمریکایی باید عاقلانه از تاریخ استفاده کنند. ایالات متحده باید نسخه تاریخ مردم ایران را تشویق کند. این امر به ویژه باید نشان دهد که امیدهای تاریخی ایرانیان به ایالات متحده با حمایت معنادار از جنبش انقلابی کنونی، کمک به ظرفیت سازی برای دموکراسی، و سخن گفتن از حقوق بشر ایرانیان نابجا نیست. اما در انجام این کار، ایالات متحده باید مراقب باشد تا به مردم ایران اجازه رهبری را بدهد. تاریخ ایران تاکید می کند که یک قدرت خارجی برای اینکه مشروعیت داخلی داشته باشد نباید هیچ حکومتی را پس از جمهوری اسلامی نصب کند.

آمریکا نیز باید از سابقه مشکل ساز روسیه در ایران سو استفاده کند. تبلیغات ایالات متحده با برجسته کردن طرح‌های بالقوه روسیه در مورد ایران، و اینکه به نظر می‌رسد پوتین ایران را برابر نمی‌داند و تأکید بر اینکه روسیه می‌خواهد بر ایران مسلط شود، همانطور که روسیه امپراتوری در سال 1907 به دنبال آن بود، ممکن است به افزایش تنش‌های موجود بین دو کشور کمک کند. جمهوری اسلامی و روسیه.

در نهایت، سیاستگذاران آمریکایی باید ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای جدی بگیرند. ایالات متحده باید به ایران به عنوان یک دشمن قدرتمند احترام بگذارد و منابع خود را صرف توسعه یک سیاست بلند مدت ایران کند که پایدار و فعال باشد. ایران را دیگر نمی توان کم اهمیت تر از دیگر کشورها برای منافع آمریکا دانست. بی ثباتی داخلی مداوم و آسیب پذیری آن نسبت به تاریخش باید توجه یکسانی به دیگر مسائل سیاسی مانند اوکراین داشته باشد.

ناتوانی جمهوری اسلامی در تامین آنچه مردمش می خواهند – نیازهای اساسی و حقوق بشر – و افزایش اعتماد به رفتار خارجی اش، حرکت در این مسیر را با چالش مواجه خواهد کرد. با این حال، به یاد آوردن تمایل عمیق ایران به احترام و نفوذ از یک سو، و تجربه تاریخی آن با اجبار یا کنترل خارجی از سوی دیگر، هنگام تدوین سیاست مهم است. هم برای جمهوری اسلامی و هم برای مردم ایران، تاریخ مهم است. این موضوع باید برای سیاستگذاران آمریکایی نیز اهمیت داشته باشد. سوال این است که حافظه تاریخی چه کسی پیروز خواهد شد: “روحانیون” یا “مردم”؟ و آمریکا در این زمان خود را در کدام سوی تاریخ خواهد یافت؟

https://www.atlanticcouncil.org/blogs/iransource/iran-history-foreign-policy/

منبع: شورای انتانتیک

ترجمه و تخلیص: دنیای تحلیل

دیدگاهتان را بنویسید