گریه اصلاح‌طلبان رادیکال بالاسر قبر خالی

رویکرد عقلانی منجر به اجتناب از واکنش‌های صفر و صدی شده و اتخاذ مواضع دقیق و گاهی پیچیده را نتیجه می‌دهد. این راهبرد به‌ویژه در میدان‌های نبرد نظامی که در آن هر تصمیم غلطی می‌تواند هزینه گزاف و تلفات انسانی گسترده را تحمیل کند، بیشتر ضرورت می‌یابد. همین منطق باعث شده تا ایران علی‌رغم راهبرد فعالانه در مورد نبرد غزه مواضعی اتخاذ کند که کمتر باب میل مشتاقان راهبردهای صفر و صدی است. کسانی که انتظار دارند ایران هیچ‌گونه اقدامی درمورد غزه انجام ندهند و کسانی که توقع ورود حداکثری به نبرد غزه را دارند، دو سر طیفی هستند که با انتقادات تند به رویکرد منطقی ایران، مسیرهای غلط را پیشنهاد می‌دهند. این انتقادات باعث می‌شود برخی نسبت به رویکرد ایران در این نبرد دچار ابهام شده و درکی از چیستی و چرایی آن نداشته باشند. رفع این ابهامات نیاز به ارائه توضیحی دقیق از موقعیت ایران در این نبرد و نتایج ناشی از کنش‌های تهران دارد.

1-منطق ایران در مواجهه با ۷ اکتبر و پسا۷ اکتبر
1-1. ایران حامی گروه‌های مقاومت است اما مداخله مستقیم ندارد
بعد از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی غربی‌ها تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا با تروریست معرفی کردن نیروهای حماس جنایت همه‌جانبه علیه مردم غزه را مشروع جلوه دهند. صهیونیست‌ها این راهبرد را که با ادعاهای دروغینی نظیر بریدن سر 40 کودک توسط حماس پیگیری می‌شد، از این جهت دنبال کردند که قدرت مهار فشارهای سیاسی در مجامع بین‌المللی را نیز به دست آوردند. درنهایت اما نتیجه کاملا برعکس شد. حمایت کشورهای مسلمان ازجمله ایران از اقدامات نیروهای مقاومت فلسطینی در مقابل اشغالگری رژیم‌صهیونیستی باعث شد تا اولا قطعنامه ضدنیروهای مقاومت که در آن نیروهای حماس تروریست خوانده شده بود، رای نیاورد و در مقابل قطعنامه ضدصهیونیستی با امضای 120 کشور عضو مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شود. در تمام این مدت ایران یکی از پرچمداران حمایت از فلسطین در مجامع بین‌المللی بوده و جنایت علیه مردم غزه را به روش‌های مختلف گوشزد کرده است. علاوه‌بر این ایران تلاش داشته تا با بالابردن هزینه اجتماعی عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی، کشورهای مسلمان را از پیوستن به جریان عادی‌سازی برحذر دارد؛ امری که به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین اهداف نیروهای مقاومت برای آغاز عملیات طوفان‌الاقصی بوده است. ایده‌هایی همچون قطع جریان انرژی و غذا از جانب کشورهای مسلمان به سمت رژیم‌صهیونیستی نیز نخستین بار توسط ایران مطرح شد. ایران علی‌رغم حمایت از اقدامات گروه‌های فلسطینی اما همواره اعلام کرده است که مداخله مستقیمی در جریان نبرد ندارد. آنچه تاکنون در مورد احتمال گسترده شدن جبهه جنگ علیه رژیم‌صهیونیستی مطرح شده نیز مبتنی‌بر واقعیات رخ داده در میدان نبرد است. جنایات رژیم‌صهیونیستی ‌ احساسات مردم منطقه علیه این رژیم را برانگیخته کرده و طبعا این احساسات واکنش‌هایی را در میدان اقتضا می‌کند. لذا آنچه ایران بر آن تاکید کرده توصیف اتفاقات و اقتضائات است و نه تهدید ورود تهران به جنگ.
1-2. گروه‌های مقاومت خود باید رشید و مستقل شوند و توان تصمیم‌گیری و اقدام داشته باشند
وابسته بودن گروه‌های مقاومت حاضر در منطقه به ایران چند آسیب مهم را برای آنها در پی دارد. وابستگی اولا اعتمادبه‌نفس این گروه‌ها را کاهش داده و آنها را در مواقع بحران که نیاز به برنامه‌ریزی و اقدام سریع وجود دارد معطل تصمیمات ابلاغی از تهران می‌کند و ثانیا باعث می‌شود تا آمریکا و متحدانش تمایل پیدا کنند تا از طریق اعمال فشار به ایران، گروه‌های مقاومت را مهار کرده و مانع از متحمل شدن شکست‌ها و تلفات سنگین از این گروه‌ها در میدان نبرد شوند. این آسیب‌ها این الزام را به وجود می‌آورد که گروه‌های مقاومت به دنبال هویتی مستقل برای خود باشند تا اولا توان تقابلی خود را بالا ببرند و ثانیا مانع از آن شوند که دشمن نیروی نظامی آنها را از طریق اعمال فشار به سایر نیروها مهار کند. مهم‌ترین آسیب وابستگی اما خنثی شدن راهبردهای جنگ روانی است. پیروزی در میدان نبرد علاوه‌بر ابزارهای نظامی نیاز به ابزارهای جنگ روانی دارد و از این بعد عدم وابستگی نیروهای مقاومت به ایران یک نقطه قوت محسوب می‌شود. شکست فاجعه‌آمیز نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی از حماس در نبرد طوفان ‌الاقصی باعث فروپاشی هیمنه پوشالی رژیم شده و بسیاری از شهرک‌نشینان را درمورد توانایی این رژیم در تامین امنیت‌شان دچار تردید کرده است. این اتفاق علاوه‌بر اینکه ترس را به نیروهای نظامی صهیونیست تزریق کرده و توان آنها را کاهش می‌دهد، در پشت جبهه نیز شهرک‌نشینان را ترغیب به فرار و خروج از کشور می‌کند. صهیونیست‌ها برای خنثی کردن چنین اثری سعی دارند ایران را به‌عنوان عامل پشت پرده ماجرا معرفی کرده تا اولا قدرت نظامی حماس را کوچک جلوه دهند و از میزان ترس مردم بکاهند و ثانیا برای ورود آمریکا به جنگ توجیه بتراشند. این رویکرد زمانی خنثی می‌شود که نیروهای مقاومت متوجه اثرات روانی این تبلیغات باشند و بر استقلال خود تاکید ورزند.
1-3. ایران مخالف نسل‌کشی در غزه است و تمام توان خود را برای پایان نسل‌کشی به کار می‌برد
وظیفه انسانی ایجاب می‌کند هرفردی که صدای مظلومیت مردم غزه را می‌شنود نسبت به آن بی‌تفاوت نبوده و واکنش نشان دهد. مخالفت با نسل‌کشی در فلسطین در همین راستا به امری جهان‌شمول تبدیل شده. ایران نیز که یکی از پرچمداران مخالفت با فلسطین است در چنین فضایی تمام تلاش خود را به کارگرفته است تا از طریق توقف جنگ به نسل‌کشی در فلسطین پایان دهد. امیر عبداللهیان، وزیرخارجه کشورمان تاکنون بارها تلاش کرده تا از طریق کشورهای منطقه این پیام را به طرف غربی منتقل کند که بمباران غزه هرچه سریع‌تر باید پایان یابد. تشریح این معادله که در صورت ورود زمینی، جبهه‌های نبرد علیه صهیونیست‌ها گسترده‌تر می‌شود نیز ابزاری بود که امید می‌رفت آمریکا با درک اثرات آن، از تداوم جنگ و نسل‌کشی توسط صهیونیست‌ها جلوگیری کند؛ امری که تاکنون محقق نشده و رژیم‌صهیونیستی ترجیح داده است برای احیای وجهه خود بر سر موجودیتش قمار کرده و همچنان نبرد را تداوم بخشد. نبردی که اکنون اضلاع بیشتری پیدا کرده و دامنه‌اش تا یمن کشیده شده است.
1-4. ایران پشت‌صحنه خشونت صهیونیست‌ها را آمریکا می‌داند و مخالف گسترش جنگ در منطقه است
از آغاز جنگ تاکنون آمریکایی‌ها که تبعات کشیده شدن دامنه جنگ به سایر جبهه‌ها را بهتر از هم‌پیمان صهیونیست خود درک کرده‌اند، بارها تاکید داشته‌اند که به دنبال این اتفاق نیستند. آنها در نامه‌نگاری با ایران نیز این امر را اعلام کرده‌اند. این ادعا اما با عملکرد آنها کاملا در تضاد است. مخالفت با گسترش جبهه‌های نبرد بدون توجه به ریشه‌های شکل‌گیری نبرد و عدم تلاش برای حل آن نشان می‌دهد که آمریکا صرفا با حرف‌درمانی به دنبال جلوگیری از این اقدام است و تا جایی که نسل‌کشی برای صهیونیست‌ها هزینه گزافی نداشته باشد، بر پایان آن تاکید نمی‌ورزد. آمریکایی‌ها به جای جلوگیری از تداوم نسل‌کشی و پایان جنگ صرفا ایده‌هایی همچون توقف موقت را مطرح می‌کنند تا کمی فضای اجتماعی ضدصهیونیستی را تلطیف کرده و در سایه این بازی روانی کمک‌های نظامی خود به صهیونیست‌ها را با شدت بیشتری افزایش دهند. در آخرین نمونه نیز رژیم‌صهیونیستی محموله‌های عظیم تسلیحاتی شامل 123 هواپیمای باری و هفت کشتی از آمریکا دریافت کرده است که شامل بیش از 7000 تن سلاح و تجهیزات نظامی می‌شود. در تمام این مدت علی‌رغم تلاش آمریکا برای ضدجنگ نشان دادن خود در فضای رسانه‌ای ایران با استناد به اقدامات میدانی آمریکا تلاش داشته تا این روایت را مخدوش کرده و آمریکا را به‌عنوان عامل اصلی و پشت پرده جنایات صهیونیست‌ها معرفی کند. برخلاف آمریکا ایران یکی از مخالفان اصلی گسترش جنگ به سایر نقاط منطقه بوده و برای جلوگیری از این اتفاق نیز بر پایان نسل‌کشی به‌عنوان عامل اصلی آغاز جنگ منطقه‌ای تاکید کرده است اما همواره نیز این واقعیت را گوشزد کرده که درصورت تداوم نسل‌کشی و برانگیخته شدن احساسات مردم منطقه این اتفاق اجتناب‌ناپذیر است.
1-5. ایران مسیر پایان آتش را بازدارندگی فعال می‌داند
رویکرد تهاجمی صهیونیست‌ها و حامیان غربی‌اش نشان می‌دهد برخلاف ایده کسانی که راهکار پایان جنگ را صرفا دیپلماتیک و پرهیز از افزایش تنش توسط گروه‌های مقاومت می‌دانند، این تلاش میدانی و بازدارندگی فعال نیروهای مقاومت است که می‌تواند صهیونیست‌ها را مهار کرده و آنها را به حرکت در جهت مذاکره و پایان جنگ وادار کند.
رویکرد بازدارندگی فعال نیروهای مقاومت که ایران نیز بر آن تاکید دارد مبتنی‌بر سه اصل است.
الف. بالا بردن قدرت نرم فلسطین و افزایش احساسات ضداسرائیلی مردم کشورهای اسلامی و غیراسلامی
علاوه‌بر صحنه سیاسی، صهیونیست‌ها در صحنه اجتماعی جهان نیز قافیه را باختند. درحالی‌که خیابان‌های جهان برای حمایت از مردم فلسطین و مطالبه توقف جنایت علیه آنها مملو از جمعیت شده است، دروغ‌های صهیونیست‌ها یک به یک درحال رو شدن است. بعد از تکذیب دروغ بریدن سر کودکان حالا خبر رسیده که بخش زیادی از کشته‌شدگان عملیات طوفان‌الاقصی توسط خود نیروهای صهیونیست هدف قرار گرفته‌اند. صهیونیست‌ها این اشتباه امنیتی را این‌گونه توجیه می‌کنند که چون امکان تشخیص خودی و غیرخودی وجود نداشته پس چاره‌ای جز نابودی همه افراد حاضر در صحنه وجود نداشته است. آنها با دلیلی مشابه حملات به مراکز درمانی و آموزشی که بسیاری از غیرنظامیان در آن حضور دارند را نیز این‌گونه توجیه می‌کنند که چون نیروهای حماس از این اماکن استفاده می‌کنند درنتیجه این اماکن هدف قرار می‌گیرند. چنین ادعایی به قدری بار روانی ندارد که بتواند تصاویر هزار کودک کفن‌پوش‌شده در غزه را توجیه کند. افزایش واکنش‌های افکار عمومی، رژیم‌صهیونیستی را با بحران مشروعیت در جهان مواجه می‌کند. درنتیجه این بحران دولت‌های غربی نمی‌توانند همچون گذشته در مجامع بین‌المللی به صراحت از رژیم‌صهیونیستی حمایت کرده و کمک‌های نظامی و غذایی خود را به این رژیم تداوم بخشند. نمونه‌ای از این اثرات را می‌توان در رای مثبت فرانسه و آرای ممتنع انگلیس و آلمان به قطعنامه ضدصهیونیستی مجمع عمومی سازمان ملل دید. در استرالیا نیز مردم این کشور تلاش داشتند تا مانع از ارسال کشتی‌های حامل کالا به سمت رژیم شوند. افزایش واکنش‌های ضدصهیونیستی در کشورهای اسلامی نیز علاوه‌بر اینکه پروژه عادی‌سازی را به تعویق انداخته، رهبران این کشورها را نیز وادار به محکومیت جنایات صهیونیست‌ها کرده است تا جایی که پس از اردوغان، محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی نیز این جنایات را محکوم کرد. تداوم احساسات ضدصهیونیستی در جهان همان‌طور که تاکنون دولت‌های اروپایی را وادار به عقب‌نشینی کرده می‌تواند آمریکایی‌ها را نیز به پایان جنگ و توقف نسل‌کشی مجاب کند.
ب. نشان دادن ظرفیت نظامی اضلاع مختلف جبهه مقاومت از لبنان و عراق تا یمن و کرانه باختری
یکی از گزاره‌هایی که توسط سیدحسن نصرالله در سخنرانی جمعه گذشته مطرح شد این بود که یک‌سوم توان نظامی صهیونیست‌ها در جبهه شمالی مستقر شده تا درصورت تشدید تنش بتواند در برابر نیروهای حزب‌الله بجنگند. تمرکز توان نظامی صهیونیست‌ها در جبهه شمالی طبعا از قدرت نظامی آنها در غزه خواهد کاست. حال اگر علاوه‌بر حزب‌الله، سوریه، یمن و کرانه باختری را نیز به‌عنوان دیگر جبهه‌های نبرد گشوده شده علیه صهیونیست‌ها در نظر بگیریم، می‌توانیم تا حدی پیش‌بینی کنیم که قدرت نظامی صهیونیست‌ها در غزه تا چه میزانی کاسته شده است. افزایش تعداد جبهه‌های نبرد و افزایش شدت درگیری در میدان‌ جنگ نظامی میزان تلفات صهیونیست‌ها را بالا می‌برد. فرسایشی شدن جنگ درنهایت می‌تواند رویکرد عقب‌نشینی و مذاکره بر سر تبادل اسرا را به اسرائیل تحمیل کند.
ج. همگرایی کشورهای اسلامی برای فشار اقتصادی و دیپلماتیک بر اسرائیل
بال دیگر استراتژی بازدارندگی فعال، همگرایی کشورهای اسلامی برای فشار اقتصادی و سیاسی بر رژیم‌صهیونیستی است. رژیم برای ایجاد امنیت در مرزهای خود نیاز به ایجاد مشروعیت و تحمیل خود به کشورهای منطقه به‌عنوان واقعیتی نابودناشدنی است. راهبرد عادی‌سازی روابط نیز با هدف ایجاد چنین تصویری پیگیری می‌شد که تحت‌تاثیر عملیات طوفان ‌الاقصی فعلا متوقف مانده است. بدل ایده صهیونیست‌ها برای ماندگاری این است که کشورهای اسلامی اجازه مشروعیت‌زایی به آن را ندهند. در عرصه سیاسی واکنش‌های کشورهای مسلمان مبنی‌بر محکومیت جنایات رژیم‌صهیونیستی تاکنون چنین اثری را گذاشته است. این رویکرد سیاسی باید به ابعاد اقتصادی نیز تعمیم پیدا کرده و کشورهای اسلامی به سمت تحریم کامل این رژیم حرکت کنند و از آنجایی که رژیم‌صهیونیستی در تامین نیازهای اساسی خود در زمینه انرژی و مواد غذایی به کشورهای منطقه وابستگی شدیدی دارد، این راهبرد تا حد زیادی می‌تواند اثر‌گذار باشد.

2- نسبت گروه‌های داخلی با این ایده
فارغ از اینکه راهبرد اتخاذی ایران درمورد نبرد غزه چیست باید به این نکته نیز توجه نشان داد که هر راهبردی فارغ از درست یا غلط بودنش زمانی قابلیت پیاده‌سازی دارد که اکثریت کنشگران سیاسی و کارشناسان امر در داخل کشور آن را تایید کرده و موج مخالفت بزرگی در برابر آن وجود نداشته باشد. امری که به نظر می‌رسد درمورد رویکرد ایران کاملا وجود دارد.
2-1. همگرایی مثال‌زدنی اکثریت جریان‌های مختلف فکری-سیاسی با ایده ایران در چهارچوب نظام
اکثر گروه‌های سیاسی فعال با سلایق مختلف رویکرد ایران را تایید کرده و هرکسی از ظن خود اهداف این رویکرد را با نتایج مطلوب خود همراستا دانسته است. برخی عدم ورود مستقیم ایران را از این جهت تحسین کرده‌اند که بهانه‌ها برای اعمال فشارها به ایران را از دست دولت‌های غربی گرفته است و برخی نیز این راهبرد را از این جهت تحسین کرده‌اند که باعث معرفی هویت مستقل گروه‌های مقاومت به جهان شده و دست آنها را در اقدامات میدانی باز می‌گذارد.  اینکه راهبردی اتخاذ شود که در نتیجه آن همه سلایق سیاسی آن را عقلانی بدانند به‌خوبی موید پیچیدگی و دقت آن است. البته این نکته نیز قابل ذکر است که شدت جنایات رژیم‌صهیونیستی باعث شده تمام گروه‌های سیاسی علی‌رغم تفاوت دیدگاه در شیوه مواجهه و تقابل با صهیونیست‌ها در‌مورد لزوم وجود رویکرد تقابلی با این رژیم اجماع نظر داشته باشند.
۲-2. باز بودن گارد برای شنیدن نظرات
یکی از ابتدایی‌ترین لوازم برای اینکه تصمیمی عقلانی ارزیابی شود این است که اتخاذ‌کنندگان آن بدون هیچ واهمه‌ای قدرت به رای و نظر گذاشتن آن را داشته باشند. اینکه چنین امکانی در یکی از شبکه‌های تلویزیون فراهم آمده است نشان می‌دهد که برای نقد و بررسی این راهبرد گارد کاملا باز است. اگرچه صداهای افرادی که به عرصه نبرد با نگاه صفر و یکی می‌نگرند در مورد میهمانان دعوت شده به برنامه به افق فلسطین بسیار بلند است اما بازنشر صحبت‌های میهمانان دعوت‌شده به این برنامه در فضای مجازی نشان می‌دهد که در فضای اجتماعی اقبال خوبی نسبت به نظرات مطرح‌شده در این برنامه وجود دارد. نظراتی که درمورد اتخاذ یک رویکرد تقابلی عقلانی در مواجهه با صهیونیست‌ها اجماع دارند.
2-3. نظر چهره‌های سیاسی در مورد فلسطین
بعد از آنکه که برخی چهره‌های رادیکال اصلاح‌طلبان بدون توجه به ریشه‌های شکلگیری نبرد طوفان الاقصی سعی در مقصر نمایی نیروهای مقاومت داشتند، این کنجکاوی در مورد نظرات سیاسیون و چهره‌های اصلاحات به وجود آمد که آنها چه موضعی در‌اینباره خواهند گرفت. درنهایت مواضع اتخاذ‌شده اما رویکرد مناسبی را متبادر کرد. سید‌حسن خمینی به دیدار سفیر فلسطین در ایران رفته و در این دیدار تاکید کرد که اصل وجود اسرائیل دروغ است و مظلومیت آنها دروغ‌تر؛ و نباید اجازه داد صهیونیست‌ها قیافه‌ مظلومیت به خود بگیرند. او تاکید می‌کند که صهیونیست‌ها زبانی جز این را نمی‌فهمند. وی پیش‌تر هم در موضع‌گیری دیگری عملیات طوفان الاقصی را کاری بسیار بزرگ خوانده و تاکید کرده بود که ایستادن یک مظلوم روی پای خودش شادی‌آور است. سید‌محمد خاتمی نیز با اشاره به عملیات «طوفان الاقصی» گفت: «آنچه رخ داده است حاصل تحقیر، سرکوب و ظلم‌هایی است که اسرائیل در طول این مدت نسبت به مردم فلسطین انجام داده است. حسن روحانی گام را از محکومیت رژیم‌صهیونیستی فراتر گذاشته و در بیانیه‌ای خواستار اقدام فوری کشورهای اسلامی در جلوگیری از نسل‌کشی فلسطینیان و پایان محاصره ۱۷ ساله غزه شد. دیگر چهره‌ای که جامعه منتظر واکنشش به عملیات اقصی بود احمدی‌نژاد است. رئیس دولت نهم و دهم که در دوران مسئولیتش با استفاده از ادبیات حمایتی از جبهه مقاومت محبوبیتی بین‌المللی کسب کرده بود اما تاکنون به میدان نیامده و ترجیح داده در مورد جنایات رژیم‌صهیونیستی در غزه سکوت اختیار کند. سکوتی که هدفش کسب منافع فردی با استفاده از قربانی کردن منافع ملی است.

3- تلاش طیفی از اصلاح‌طلبان برای مرزبندی با راهبرد عقلانی ایران با استفاده از کلیدواژه موهوم ماجراجویی
در شرایطی که ایران بارها اعلام کرده به دنبال گسترش میدان نبرد نیست برخی افراد بدون توجه به اقدامات رژیم‌صهیونیستی و حمایت‌های آمریکا گسترش نبرد به سایر جبهه‌های مقاومت که نتیجه طبیعی جنایت است را به ایران نسبت داده و با برچسب‌هایی همچون ماجراجویی سعی در تخریب وجهه کشور دارند.
عباس آخوندی، وزیر معزول راه و شهرسازی در دولت روحانی در اظهارنظری درمورد تحولات منطقه پس از اینکه شرایط ایران را مشابه پایان دوره صفویه و از جهاتی مشابه پایان دوره عثمانی تصویر کرده است موقعیت ایران را در آستانه ورود به جنگ در منطقه دانسته و درنهایت در مورد مخاطره فروپاشی و تجزیه ایران ابراز نگرانی کرده است. روزنامه هم‌میهن نیز در رویکردی مشابه تیتر «حمایت آری، ماجراجویی هرگز» را روی جلد خود برده است.
3-1. نبرد با دشمن موهومی
در شرایطی که هیچ مقام مسئولی در داخل کشور در مورد ورود ایران به جنگ غزه اظهارنظر نکرده است و هیچ نشانه‌ای دال بر چنین نیتی وجود ندارد برخی چهره‌های اصلاح‌طلب بدون اینکه به منبعی ارجاع دهند از حرکت ایران به سمت جنگ صحبت می‌کنند. تقابل نظری با ایده‌ای که اساسا وجود خارجی ندارد در حقیقت یک نبرد با دشمن موهومی توصیف می‌شود که اگر کمکی به حل مساله نکند در ایجاد مزیت نسبی رسانه‌ای و دیده شدن می‌تواند بسیار کارا باشد.
3-2. تلاقی اصلاح‌طلبان رادیکال و احمدی‌نژاد
در فضایی که غالب جامعه گوش به شنیدن یک صدا داده است برخی که از به حاشیه رفتن خود رنج می‌برند برای دیده شدن رویکرد تولید صدای متفاوت را در پیش می‌گیرند. تقابل اصلاح‌طلبان رادیکال با دشمن موهومی و سکوت مخالفت‌گونه احمدی‌نژاد به‌عنوان فردی که زمانی یکی از چهره‌های اصلی مقاومت در مجامع بین‌المللی بوده هر دو کار‌کرد همین تولید صدای متفاوت را دارند. صدای متفاوتی که در مقابل تهدیدی عینی به نام رژیم‌صهیونیستی انفعال را ترویج می‌کند تا بلکه از دل قربانی کردن منافع ملی، منافع سیاسی شخصی محقق شود.
3-3. بازدارندگی فعال ماجراجویی نیست
واقعیت جنایتکار رژیم‌صهیونیستی و خطر آن برای منطقه امری بدیهی است که بعد از نبرد غزه تا مدت‌ها هیچ فرد مغرضی نمی‌تواند آن را منکر شود. اما آنچه محل بحث کارشناسان داخلی است چگونگی بر حذر داشتن ایران از آسیب‌های این موجودیت خطرناک است. در طول چهار دهه‌ای که از انقلاب اسلامی می‌گذرد ایران بدون اینکه نبرد مستقیم گسترده‌ای با رژیم‌صهیونیستی داشته باشد توانسته با استراتژی بازدارندگی فعال در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی خطر صهیونیست‌ها را تا حدی زیادی بکاهد و آنچه اکنون رژیم‌صهیونیستی را در موقعیت بحران قرار داده است همین قدرت سخت و رویکرد فعالانه جمهوری اسلامی ایران است. حال اگر برخی همین بازدارندگی فعالانه را نیز ماجراجویی توصیف می‌کنند باید به این سوال پاسخ دهند که چگونه قرار است این راهبرد منجر به نابودی ایران شود و اگر چنین اثری بر راهبرد بازدارندگی فعالانه مترتب باشد چرا در طول چهار دهه گذشته آثارش بیش از ایران دامن رژیم‌صهیونیستی را گرفته است.

 

علی مزروعی

دیدگاهتان را بنویسید