همزمان با سرعت یافتن سیر وقایع در منطقه قفقاز جنوبی، رفته رفته حضور جمهوری اسلامی ایران نیز از حاشیه امور به متن انتقال مییابد.
حذف خودخواسته ایران از معادلات منطقه قفقاز جنوبی که ریشه در نوع تلقی و برداشت مسئولین کشورمان داشت، تا به امروز حتی به از دست دادن برخی فرصتهای ناب و قابل تامل نیز منجر شده است.
زنگ بیداری را جنگ ۴۴ روزه قرهباغ به صدا درآورد و کشورمان با تاخیری بیمعنا، در روزهای پایانی جنگ و با کشف تدریجی پیچیدگیهای موجود، ناگهان خود را در برابر واقعیاتی غیرقابل چشمپوشی و مسائلی یافت که تشنه ارائه راهحلهای عقلایی هستند.
پس از دورههای فطرت و بیعملی گذشته، خوشبختانه برخورد حسابشده، بر اساس تعهد در قبال منافع ملی و بهویژه برخوردهای قاطع با عوامل بیثباتکننده توازن منطقهای، یکی پس از دیگری فرصت تجلی یافتند و ایران، اگرچه با تاخیر، به سوی تصدی جایگاه شایسته خودش در سرزمینهای آشنایی که ادامه طبیعی ایران تاریخی و بهویژه پارههای همگن فرهنگ ایرانی بودهاند، خیز برداشت.
قفقاز جنوبی در این برهه خاص تاریخ معاصر، در کنار همه ویژگیهای دیگرش بهعنوان راه و معبری که ایران را با همپیمانان این روزهایش پیوند میدهد، معنا و مفهوم مییابد. هم قفقاز جنوبی، هم روسیه و اوراسیا در آن سوی کلیه دشواریهای سیاسی و اقتصادی تحمیلشده، برای کشورمان معنای دیگری نیز دارند؛ معنایی که در سخنان مقام معظم رهبری با رهبران جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوری ترکیه بهصورت بسیار روشن و آشکار، تبلور و تجلی یافت و همه طرفهای درگیر در امور جاری این خطه بهوضوح و به سرعت متوجه اهمیت راه ارتباطی چند هزار ساله ایران و ارمنستان برای جمهوری اسلامی و عزم خللناپذیر جهت حراست از آن شدند. این راه چند شاخه و چند رشتهای بوده و در داخل خودش ظرافتهای متعدد و تنشهای معناداری را پنهان کرده، اما اهمیت این راه در محاسبات راهبردی کشورمان و در چارچوب پدیده در حال شکلگیری و بسیار حیاتی کریدور یا شاهراه شمال – جنوب، واضحتر و بارزتر از آن است که رقبا بتوانند خود را به ندیدن بزنند.
بدیهی است که این شاهراه هم مفری برای عبور و مرور است و هم دارای استعدادهای مستتر، برای وارد کردن ایران به بازارهای انرژی.
ایران هم اکنون از مسیر جمهوری ارمنستان و با تهاتر گاز با برق، بخشی از برق مصرفی کشور را تامین میکند. البته خطوط کنونی انتقال گاز نیز با وسواسها و خساستهای تحمیلی اولیه دوستان روس، در مقطعی که طراحی و آماده اجرا میشدند، حجم بسیار نازلی دارند و تنها برای تامین نیازهای محدود دو کشور کفایت میکنند، در حالی که اصولا حضور در دریای سیاه که در تعامل با جمهوریهای ارمنستان و گرجستان امری کاملا قابل حصول و دستیافتنی به نظر میرسد، از اهداف دوربرد کشورمان بوده و نیازمند ایجاد زمینهها و شرایط مناسب است. در این راه شرایط ویژه کنونی روسیه، کشوری که بهعنوان همپیمان استراتژیک قلمداد میشود بسیار حائز اهمیت است. این واقعیت که هماکنون روسیه محاصره شده، مقادیر معتنابهی از گاز خود را از طریق جمهوری آذربایجان به اروپا عرضه میکند و اروپاییان نیز از این امر بیاطلاع نیستند، در شرایط کنونی به خودی خود میتواند به عنوان ضریب اطمینان و عاملی تاثیرگذار و تسهیلگر به حساب آید.
در روزهای اخیر خبر دیدارهای مسئولین ایران و ارمنستان برای امضای قرارداد فروش گاز به ارمنستان جلب توجه میکرد. این خبر در حقیقت بدان معناست که باید خطوط جدیدی برای انتقال گاز طراحی و تعریف شوند و به اجرا درآیند. بسیار بهجا و بهموقع خواهد بود که در روند طراحی و اجرای این خطوط جدید، ظرفیتهای احتمالی انتقال گاز برای عرضه در بازارهای اروپایی نیز در نظر گرفته شوند.
به دنبال فعال شدن هدفمند دیپلماسی ایرانی و حضور معتبر و موثر کشورمان در معادلات منطقه قفقاز جنوبی و سعی وافری که برای تامین منافع ملی به کار میبرد، اینطور به نظر میرسد که ابتکارات کشورمان برای حضور در سیونیک و افتتاح کنسولگری در این منطقه مورد توجه طرفهای دیگر نیز قرار گرفته است و هم اکنون جمهوری فدراتیو روسیه و جمهوری فرانسه در تدارک افتتاح سرکنسولگری و کنسولگری در شهر قاپان، مرکز استان سیونیک، هستند.
شواهد بر صحت موضعگیریهای کشورمان دلالت دارند. بدون ذرهای تردید، در تداوم این تصمیمات صحیح، امر ایجاد خطوط حمل انرژی را هم باید در برنامههای عملی کشور تعریف کرد، بهخصوص که ایجاد خطوط حمل انرژی بهطور طبیعی هم گامی در جهت ایجاد بنگاههای اقتصادی کارآفرین خواهد بود و هم حضور ایران را در منطقه بهصورت امری بدیهی و طبیعی، اقتضا خواهد کرد.
دکتر آندرانیک سیمونیان