لورنس دیویدسون، استاد بازنشسته تاریخ در «دانشگاه وست چستر» در پنسیلوانیا است. از این استاد تاریخ آمریکایی، کتاب «فلسطین: نگاه آمریکاییان» در ایران ترجمه و چاپشده است. وی در یادداشتی که وبسایت آمریکایی «Counter Punch» آن را منتشر کرده است به موضوع اعمال استانداردهای دوگانه توسط کشورهای غربی در مسئله جنگ کنونی غزه میپردازد. وی مینویسد در جنگ غزه تبلیغات جای واقعیت را گرفته است. رهبران غربی اقدامات حماس را که واکنشی به جنایتهای اسرائیل است محکوم میکنند و همزمان از کشتار دستهجمعی مردم فلسطین در غزه حمایت میکنند. به گفته وی وقتی میشنویم قدرتهای غربی مثل آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و ایتالیا همگی با هم متعهد شدهاند که محکم در کنار اسرائیل که یک رژیم آپارتاید اثباتشده در جهان است، بایستند نباید تعجب کنیم چراکه همه این کشورها در تاریخ خود انسانهای زیادی را در سرتاسر جهان کشتهاند و کشتار مردم که اسرائیل در مقابل چشمان آنها انجام میشود برای این دولتها کاملاً عادی است.
متأسفانه وقتی صحبت از مبارزات فلسطینیها میشود، سیاستمداران غربی نمیتوانند تفاوت را بین واقعیت و تبلیغاتی که جایگزین واقعیت میشود تشخیص دهند.
پنج کشور غربی آمریکا، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و آلمان در حالی با صدور بیانیه مشترک حماس را به اقدامات تروریستی متهم کردهاند که در تاریخ اسرائیل و این کشورها این اقدامات کاملاً عادی است.
اگر اقدام حماس یک عمل تروریستی بوده است؛ چرا بایدن و چهار رهبر غربی دیگر در سیاست فوقالعاده کشنده اسرائیل در مورد مجازات دستهجمعی مردم فلسطین «در کنار اسرائیل ایستادهاند».
یقیناً، سیاست آزار و اذیت اسرائیل در قبال فلسطینیها و قرار دادن مردم غزه در معرض یک رژیم گرسنگی شدید میتواند به آسانی بهعنوان تروریسم تعبیر شود.
اصطلاح تروریسم که توسط رهبران غربی در اشاره به اقدامات فلسطینیها و بدون اشاره به جنایات اسرائیل استفاده میشود از مدتها پیش به یک شعار تبلیغاتی تقلیل یافته است.
این ایده که اقدام فلسطینیها در ۸ اکتبر «هیچ توجیهی ندارد» بیمعنی است. استفاده جو بایدن از این کلمه یک مفهوم زدایی محض از تاریخ است.
جو بایدن حمله حماس را «شیطانی محض» نامید، ولی مطمئناً درباره حملات اسرائیل به غزه چنین نظری ندارد. نام این بازی که او انجام میدهد ریاکاری نام دارد.
رفتار پنج رهبر غربی، مفهوم زدایی محض از تاریخ
بین یک زمینه تاریخی دقیق از یک سو و تبلیغاتی که آن قدر تکرار میشود که وضعیت سورئال به خود میگیرد، از سوی دیگر تفاوت وجود دارد. متاسفانه وقتی صحبت از مبارزات فلسطینیها میشود، سیاستمداران غربی نمیتوانند این تفاوت را بین واقعیت و تبلیغاتی که جایگزین واقعیت میشود را تشخیص دهند. به عنوان مثال بیانیهای را که ۲ روز بعد از عملیات حماس در ۹ اکتبر ۲۰۲۳ (دوشنبه ۱۷ مهر) توسط رهبران فرانسه، آلمان، ایتالیا، بریتانیا و ایالات متحده صادر شد، در نظر بگیرید. در بخشی از آن آمده است: «ما روشن میکنیم که اقدامات تروریستی حماس هیچ توجیه و مشروعیتی ندارد و باید به طور جهانی محکوم شود.»
متاسفانه همان طور که خواهیم دید، اقدامات تروریستی که در این بیانیه به آنها اشاره میشود، در رفتار اسرائیل و تاریخ پنج کشوری که این بیانیه را صادر کرده اند بسیار عادی است و ادعای آنها تنها میتواند بخشی از تبلیغات مبتنی بر استانداردهای دوگانه آشکار باشد.
بدین ترتیب: این بیانیه هجوم مبارزان فلسطینی به اسرائیل در ۸ اکتبر (۱۵ آبان) و خشونت شکل گرفته ناشی از آن را تنها به حماس نسبت میدهد. علاوه بر این، این بیانیه تاکید میکند که حماس «نماینده آرمانهای مردم فلسطین نیست.» بسیار خوب اگر اقدام حماس یک عمل تروریستی بوده است پس چه کسی در این میان باید توضیح دهد که چرا بایدن و چهار رهبر غربی دیگر در سیاست فوقالعاده کشنده اسرائیل در مورد مجازات دسته جمعی شدید مردم فلسطین «در کنار اسرائیل ایستادهاند»؟ تخریب تقریباً عمده شهر غزه و ۶۰۰ هزار سکنه آن مطمئناً نمیتواند فقط حماس را هدف قرار دهد.
خشونت اخیر فلسطینیها دارای ویژگیهایی بود که توسط احساساتی که برای مدت طولانی تحت فشار بالا نگه داشته میشدند، هدایت میشد. در این راستا، در نظر داشته باشیم که از نظر تاریخی، خشونت ستمدیدگان به مرور زمان به سطح خشونت ستمگر افزایش مییابدو و یقیناً، سیاست آزار و اذیت اسرائیل در قبال فلسطینیها (قرار دادن مردم غزه در رژیم گرسنگی شدید) نیز میتواند به آسانی به عنوان تروریسم (یا حداقل شکنجه از پیش برنامه ریزی شده) تعبیر شود. به این ترتیب، میتوان استدلال کرد که اسرائیلیها معیار واکنش خشونت آمیز فلسطینیها را تعیین کردند.
با این حال، اصطلاح تروریسم، همانطور که توسط پنج رهبر غربی (البته بدون اشاره به اقدامات رهبران اسرائیل) استفاده میشود از مدتها پیش به یک شعار تبلیغاتی تقلیل یافته است. بنابراین، این بخشی از واقعیت غم انگیز ما است که اگر آنها نماینده یک «کشور مستقل» در نظام بین الملل باشند، پلیس و ارتش آنها میتوانند به شیوههای تروریستی به نقض قوانین بین المللی بپردازند و رهبری آنها آن را «دفاع از خود» بنامد. با این حال، اگر شما قربانی چنین خشونت دولتی هستید، حق دفاع از خود ندارید، و مطمئناً حق ندارید تاکتیکهای غیرانسانی سرکوبگران خود را تکرار کنید. این یک قانون بین المللی ناگفته از استانداردهای دوگانه را ارائه میدهد.
این ایده که اقدام فلسطینیها در ۸ اکتبر «هیچ توجیهی ندارد» بیمعنی است. استفاده جو بایدن از این کلمه یک مفهوم زدایی محض از تاریخ است. بر اساس گزارش خود «سازمان حقوق بشر اسرائیل»، نیروهای اسرائیلی از سال ۲۰۰۰ تا پایان سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی ۱۰ هزار فلسطینی را به قتل رسانده اند. بازتاب هر یک از این فلسطینیهای کشته شده در عملیات ۸ اکتبر حماس منعکس شده است.
همچنین میتوانید به این موضوع این گونه نیز فکر کنید: اگر جمعیتی را برای دهها سال زندانی کنید و در طی این مدت به طور سیستماتیک قوانین بین المللی و هنجارهای اخلاقی را در مورد آنها نقض کنید و سپس، زمانی که آنها برای مدت کوتاهی از زندان بیرون میروند و با خشونت پاسخ میدهند، ادعا میکنید که اعمال آنها غیرقابل توجیه است. شما یک نقطه کور تاریخی جدی دارید که خود را با استانداردهای دوگانه آشکار نشان میدهد. اگر میخواهید چرایی خشونت فلسطینیها در غزه که بزرگترین زندان روباز جهان است را درک کنید فقط به رفتار کنونی اسرائیل در قبال غزه نگاه کنید. جو بایدن حمله ۸ اکتبر را «شیطانی محض» نامید، ولی مطمئناً درباره حملات اسرائیل به غزه چنین نظری ندارد. نام این بازی که او انجام میدهد ریاکاری نام دارد.
۱۱ سپتامبر رژیم صهیونیستی
در مورد این فرض که عملیات ۸ اکتبر حماس ۱۱ سپتامبر اسرائیل نامیده شده است، بسیاری از موارد گفته شده است. سفیر اسرائیل در سازمان ملل گفت: «این حادثه ۱۱ سپتامبر ماست.» چند سخنگوی ارتش اسرائیل گفتند که «این حادثه ۱۱ سپتامبر ماست». «ران دیسانتیس» ، فرماندار فلوریدا گفت که «این برای اسرائیل معادل احتمالا اتفاقی است که در ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده رخ داد.» در صفحه وال استریت ژورنال آمده است که «اسرائیل با ۱۱ سپتامبر مواجه است». این تعبیر حقیقتی شرم آور نهفته در درون خود دارد. «جان شوارتز» در اینترسپت، نوشت: «اسرائیل، مانند آمریکا، بی گناهانه در حال قدم زدن در جهان بود که به طور غیرقابل توضیحی توسط وحشیهایی که بویی از انسانیت نبرده اند مورد حمله قرار گرفت.»
اگر بپرسید چرا آنها از ما متنفرند، شما غیر وطن پرست و برج زهر مار هستید. پس فقط تشویق کنید، زیرا اسرائیل با واکنش خشونت آمیز گسترده تنها از ایالات متحده تقلید میکند. تخمین زده میشود که «جنگ علیه تروریسم» ایالات متحده «به طور مستقیم و غیرمستقیم باعث مرگ بیش از ۴.۵ میلیون نفر شده است.». در هر دو مورد، هم حملات «۱۱ سپتامبر» و هم حملات اخیر فلسطینیها در غزه محصول سیاستهای خشونتآمیزی بود که سالها توسط ایالات متحده و اسرائیل انجام شد. اینکه یک شهروند عادی ممکن است در مورد این سیاستها در تاریکی نگه داشته شده باشد یا تصمیم گرفته باشد توضیحات تحریف شدهای که سیاستمداران به آنها داده اند را باور کند، واقعیت را تغییر نمیدهد. اساساً، بی گناهان طرف آمریکایی و اسرائیلی آگاهانه توسط رهبران ملی خود قربانی شدند. همانطور که «جان شوارتز» میگوید «تشکیلات اسرائیل و ایالات متحده به خوبی میدانستند که سیاستهای آنها به طور اجتناب ناپذیری منجر به مرگ شهروندان خود میشود».
رهبران ایالات متحده از حملات تروریستی به عنوان «بهای کوچکی برای پرداخت هزینه ابرقدرت بودن» یاد میکردند. در اسرائیل نیز دیدگاه دولت این بوده و هست که مرگ و میر ناشی از اقدامات مبارزان فلسطینی «بهای نسبتا کمی است که اسرائیل هر از چند گاهی برای سیاست خود در قبال غزه میپردازد» به نظر میرسد که رهبران اسرائیل اکنون رویای «مادر همه جنایتها و قتل عامها» را در غزه در سر میپرورانند. آنها بهانه بزرگی دارند، زیرا در نتیجه تحریک سیستماتیک صهیونیست ها، فلسطینیها کمی واکنش نشان داده اند.
حال بیایید با این پنج رهبر غربی که در بالا به آنها اشاره شد به جمع بندی برسیم. همه آنها رهبران دموکراسیها هستند، و همه آن دموکراسیها تاریخچهای مملو از کشته شدگان به دست خود را دارند. فرانسه الجزایر را دارد؛ ایتالیا لیبی و اتیوپی را دارد؛ بریتانیا بیشتر جهان را دارد؛ آلمان همه اروپا را دارد و ایالات متحده همه آمریکای مرکزی و جنوبی به علاوه بخش زیادی از آسیا را دارد. در همه این مکانها، این صاحبان استاندارد تمدن غرب، جنگهای کوچک و بزرگی به راه انداختهاند و مردمان زیادی را کشته اند. بنابراین، وقتی میشنویم که همه آنها متعهد شده اند که محکم در کنار اسرائیل (یک دولت آپارتاید اثبات شده) بایستند، نباید تعجب کنیم آنها فقط در تاریخ خود ثابت قدم هستند.