منافع پکن و مسکو در زمینه‌های بسیاری با یکدیگر همگرایی دارد

استاد علوم سیاسی در کالج پن‌استیت گفت: امروزه که به شراکت بین پکن و مسکو نگاه می‌کنیم، می‌توان نتیجه گرفت که‌ آن‌ها‌ متحدان تمام عیار یکدیگر هستند. منافع آنها در بسیاری از زمینه‌ها، از تجارت و دیپلماسی چندجانبه گرفته تا نارضایتی آنها از لیبرال‌دموکراسی غربی و رزمایش‌های نظامی مشترک، همگرایی دارند.

«برت مونرو» استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در کالج پن‌استیت است. آنچه در پی می‌آید گفت‌وگو با این استاد دانشگاه به بهانه دور جدید نشست‌های مقام‌های عالی‌رتبه چین و روسیه است.

برت مونرو با اشاره به افزایش روابط میان پکن و مسکو طی هفته‌ها و ماه‌های اخیر گفت: از دهه ۱۹۵۰ به این سو، روابط چین و روسیه چنین سطحی از صمیمیت را به خود ندیده بود. اگرچه جنگ در اوکراین و رقابت چین با ایالات متحده باعث تسریع پیشرفت روابط بین چین و روسیه شده است، اما این دو کشور در چهار دهه گذشته نزدیک‌تر شده‌اند. این واقعیت چندین پرسش را برای ما مطرح می‌کند: چه چیزی چین و روسیه را متحد می‌کند؟ چه نیروهایی آنها را از هم جدا می‌کنند؟ جنگ در اوکراین چگونه بر پویایی روابط آنها تأثیر گذاشته است و این‌که روابط رو به رشد آنها برای غرب و جهان چه معنایی دارد؟

وی افزود: امروزه که به شراکت بین پکن و مسکو نگاه می‌کنیم، می‌توان نتیجه گرفت که‌ آن‌ها‌ متحدان تمام عیار یکدیگر هستند. منافع آنها در بسیاری از زمینه‌ها، از تجارت و دیپلماسی چندجانبه گرفته تا نارضایتی از لیبرال‌دموکراسی غربی و رزمایش‌های نظامی مشترک، همگرایی دارند. چین و روسیه که قرن‌ها رقیب بودند، اکنون یک اتحاد دوفاکتو دارند، حتی اگر نتوانند به حد بالایی که رؤسای جمهور «شی جین‌پینگ» و «ولادیمیر پوتین» در نظر داشتند، برسند.

وی همچنین گفت: روابط انرژی، نظامی و سیاسی که در دهه گذشته بین این دو دولت اقتدارگرای قدرتمند جهان شکل گرفته است (که هر دو هدفشان بر هم زدن حداقل بخش‌هایی از نظم پس از جنگ سرد تحت سلطه ایالات متحده است) در نتیجه جنگ اوکراین و با وجود ناراحتی چینی‌ها از ناکامی‌ها و افراط در حمله روسیه، افزایش یافته است. همگرایی این دو کشور البته نگرانی فزاینده‌ای را در میان رهبران دموکرات از واشنگتن تا توکیو برانگیخته است.

این استاد دانشگاه افزود: از منظر تاریخی، این نزدیکی ناشی از بیگانگی مشترک از ایالات متحده بود که پس از تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ عمیق‌تر شد و پس از بحران مالی ۲۰۰۸ که منشأ آن در ایالات متحده بود، به طور فزاینده‌ای رشد کرد. هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که فروپاشی مالی، ایمان جهانی به مدل اقتصادی و سیاسی ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد. آنها تا سال ۲۰۱۴ روابط خود را با احتیاط افزایش دادند، زمانی که الحاق شبه‌جزیره کریمه به اوکراین به روسیه باعث تحریم‌ها و گسست قطعی بین روسیه و غرب شد. این امر مسکو را مجبور کرد به دنبال شرکای جدید و به ویژه بازارهای جدید برای صادرات انرژی خود باشد. چین با رشد سریع در حال پیشروی بود و بدل شد به خریدار انبوه کالاها و تسلیحات روسیه‌. این دو کشور همچنین خصومت عمیقی دارند با اتحادهای ایالات متحده در مناطقی که آنها حوزه‌های حق نفوذ خود را می‌دانند. برای روسیه، این دشمن همان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در اروپا است. برای چین، این معضل مربوط شبکه معاهدات دفاعی دوجانبه واشنگتن در منطقه هند و اقیانوس آرام است. اگرچه با وجود یک اتحاد رسمی و مبتنی بر معاهده، شراکت بین چین و روسیه با پیوند شخصی قوی بین پوتین و شی تقویت شده است.

وی در ادامه عنوان کرد: این مسأله در پرتو تنش‌های اخیر در نوار غزه پررنگ‌تر هم می‌شود. چین و روسیه در روزهای اخیر مواضع خود را در قبال درگیری در غزه سخت‌تر کرده‌اند؛ طی روزهای گذشته، وزیر خارجه چین‌گفت که کارزار بمباران اسرائیل «فراتر از محدوده دفاع از خود» رفته است و تل آویو «باید مجازات دسته‌جمعی مردم غزه را متوقف کند». روز جمعه نیز ولادیمیر پوتین‌ این احتمال را مطرح کرد که تشدید محاصره غزه توسط اسرائیل ممکن است شبیه محاصره لنینگراد توسط ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم باشد! پکن از زمان مائو طرفدار فلسطین بوده است و به روابط نزدیک ایالات متحده با اسرائیل توجه دارد. اکنون‌ چین تقریباً با هر چیزی که ایالات متحده از آن حمایت می‌کند، مخالفت می‌کند. پکن همچنین مایل است به عنوان یک حامی کلیدی برای جنوب جهانی، که شامل اکثر کشورهای عربی است که روابط دوستانه با چین را حفظ می کنند، دیده شود. اصل موضوعه حفظ این روابط با ادامه حمایت از فلسطینیان است.

وی افزود: اخیرا «واسیلی نبنزیا» نماینده روسیه در سازمان ملل نیز گفته که آمریکا مسئول وقایع اخیر در خاورمیانه است. این نشان می‌دهد که روسیه نیز مانند چین بنا دارد از جبهه نزاع میان فلسطین و اسرائیل به سود منافع خود بهره ببرد و در عین حال بر نقش خود به‌عنوان عضوی مهم و تاثیرگذار در جامعه جهانی انگشت بگذارد.

دیدگاهتان را بنویسید