یافتن جایگاه ایران در نقطه عطف فعلی مناسبات جهانی پیش از هر چیز نیازمند درک این واقعیت است که تاکید گفتمان انقلاب اسلامی و رهبران انقلاب بر عدم عقبنشینی از اصل استقلال ملی باعث شد ایرانیان به رغم تمام فشارها مسیری را که انتخاب کرده بودند طی کنند.
تاریخ هیچگاه ساکن و با آرام و قرار نمانده است. مسیر تاریخ مسیر آمد و شدهای بسیاری بوده است که عمدتا با تغییرات در سطح قدرت خود را نمایان ساخته است. در میان این آمد و شدهای تاریخی اما نقاطی را که سرآغاز تحولات بزرگ و بنیادین بودهاند نقاط عطف میخوانند؛ نقاط عطفی که گاه یادآوریاش اعتماد به نفس یک ملت را تقویت میکند و گاه ملتها با به یاد آوردنش سرافکنده و سرخورده میشوند. ایران نیز در تاریخ معاصر نقاط عطف زیادی را به تلخی و شیرینی تجربه کرده است. نقاطی همانند شهریور20 که داغ اشغال را بر جگر ایرانیان زد و گاه مانند شهریور 02 که تبدیل به نقطه سرآغازی برای یک عصر جدید شد. حدفاصل شهریور20 تا شهریور 02 را یک ظرف زمانی 82 ساله با انبوهی از حوادث ساخته است. ایرانیان در این فاصله یک کودتا، یک انقلاب، یک جنگ 8 ساله با دشمن متجاوز خارجی، یک طرح جنگ خیابانی توسط گروهک تروریست منافقین و مجموعهای از تحریمها و توطئههای خارجی را تجربه کردند. با این حال انداختن نگاهی به مسیر طی شده در این 8 دهه حکایت از حرکت یک ملت به سمت تثبیت اقتدار و استقلال خود دارد.
پنجشنبه هفته گذشته همزمان با برگزاری نشست سالانه بریکس خبر عضویت ایران و 5 کشور دیگر در این بلوک جدید منتشر شد؛ خبر امیدوارکنندهای که از جهات مختلف نشان از یک نقطه عطف سیاسی و بینالمللی داشت. بریکس به عنوان مهمترین بلوک حال حاضر جهان که تلاشی برای قد برافراشتن مقابل قدرتهای جهانی است با اتخاذ سیاستی برای گسترش دایره اعضایش عزم خود را برای تقویت چندجانبهگرایی و تغییر نظم مستقر جهانی نشان داد. در این مسیر فارغ از عضویت ایران در بلوک کشورهایی که سریعترین رشد اقتصادی را در قرن جدید تجربه کردهاند، نفس آنچه در ژوهانسبورگ اتفاق افتاد واجد اهمیت است. با این حال اضافه شدن ایران به جمع این کشورها نشان از شکست سیاست انزوای ایران بعد از یک دهه تحریمهای حداکثری غرب داشت. ایرانی که این تحریمها را تجربه کرده بود حالا در جایی ایستاده است که تحلیلگران غربی نیز آن را یک اجماع برای تغییر توازن بینالمللی میخوانند. عضویت جمهوری اسلامی ایران در بریکس، آن هم در زمانهای که آمریکا تمام برگهای تحریمش را خرج زمین زدن ایران کرده است نشان از تثبیت قدرت درونزایی دارد که مانع به زانو درآمدن ایران مقابل بیسابقهترین جنگ اقتصادی جهان شد.
با جمیع این توصیفات آنچه شهریور امسال به عنوان بخشی از مسیر در پیش گرفته شده جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی عینیت یافت باید در متن تاریخی ایران فهم کرد. اساسا ایده استقلال و اقتدار ملی مهمترین مولفهای بوده که ایرانیان در چند سده گذشته در مواجهه با قدرتهای مداخلهگر جهانی به دنبال آن بودهاند. تجربه خسارتهایی که در ۲ جنگ جهانی و بهرغم اعلام بیطرفی به ایران تحمیل شد این واقعیت را اثبات کرد که بدون داشتن ظرفیت درونی، نفوذ خارجی و قدرت بازدارندگی هیچ دلیلی برای طرفهای خارجی وجود ندارد تا به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران حملهور نشوند.
حدفاصل شهریور20 تا شهریور 02 با همه بسامدهای سیاسی – امنیتیاش یک متن کامل تاریخی برای تثبیت و تقویت اقتدار ایران است. شهریور20 با اشغال ایران، کشورمان به نقطهای از بیقدرتی رسید که 2 سال بعد سران فاتح جنگ برای مذاکرهشان زمین تهران را بدون هماهنگی با شاه و دولت وقت انتخاب کردند، قاب مذاکره روزولت، چرچیل و استالین در محوطه سفارت شوروی در تهران قاب سرافکندگی ملی برای ایرانیان بود. ایران بیطرفی که اشغال نظامی شد، از اشغالش پل پیروزی ساختند و کمتر اعتنایی نیز به حاکمیت ملی ایران نکردند. روی دیگر این قاب جایگاهی است که مردم ایران در مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل یک حاکمیت مستقل ملی طی کردند؛ مطالبهای که البته کمهزینه نبود و دشمنان تمام توان خود را برای ممانعت از شکلگیری آن بهکار بستند. با این حال ایران شهریور 02 در نقطه مقابل ایران شهریور20 است. ایران امروز به جای آنکه زمین تغییر بازی توسط دیگر کشورها باشد خود بخشی از پروسه تغییر بازی است که میدان بازی را به دیگر کشورها هم کشانده است. ایرانی که مقابل تهدیدها بازدارنده است و به همین دلیل حتی دشمنانش نیز به جای مبارزه برای نابودی، استراتژی مهار ایران را تنظیم میکنند و این نقطه مقابل ایرانی است که ارتش وارداتی و ساختگیاش حتی به شکل نمایشی نیز مقابل اشغالگران از خود مقاومتی نشان نداد. ایران شهریور 02 خود الهامبخش است و الگویی دینی را برای کسب استقلال و اقتدار برگزیده که برای دیگر جوامع مسلمان میتواند زمینهساز تغییر باشد و این برخلاف فضای شهریور20 است که شاه وقت برای رسیدن به الگوی پیشرفت به دنبال نوشتن انشا از روی دست همسایگانی چون ترکیه بود. در نهایت ایران شهریور 02 ایرانی است که نه تنها ارادهاش را تسلیم زیادهخواهی قدرتمندان نمیکند، بلکه به دنبال تغییر این نظم میگردد و برای خود در آن جایگاه بازیگری فعال را جستوجو میکند.
پنجشنبه هفته گذشته همزمان با برگزاری نشست سالانه بریکس خبر عضویت ایران و 5 کشور دیگر در این بلوک جدید منتشر شد؛ خبر امیدوارکنندهای که از جهات مختلف نشان از یک نقطه عطف سیاسی و بینالمللی داشت. بریکس به عنوان مهمترین بلوک حال حاضر جهان که تلاشی برای قد برافراشتن مقابل قدرتهای جهانی است با اتخاذ سیاستی برای گسترش دایره اعضایش عزم خود را برای تقویت چندجانبهگرایی و تغییر نظم مستقر جهانی نشان داد. در این مسیر فارغ از عضویت ایران در بلوک کشورهایی که سریعترین رشد اقتصادی را در قرن جدید تجربه کردهاند، نفس آنچه در ژوهانسبورگ اتفاق افتاد واجد اهمیت است. با این حال اضافه شدن ایران به جمع این کشورها نشان از شکست سیاست انزوای ایران بعد از یک دهه تحریمهای حداکثری غرب داشت. ایرانی که این تحریمها را تجربه کرده بود حالا در جایی ایستاده است که تحلیلگران غربی نیز آن را یک اجماع برای تغییر توازن بینالمللی میخوانند. عضویت جمهوری اسلامی ایران در بریکس، آن هم در زمانهای که آمریکا تمام برگهای تحریمش را خرج زمین زدن ایران کرده است نشان از تثبیت قدرت درونزایی دارد که مانع به زانو درآمدن ایران مقابل بیسابقهترین جنگ اقتصادی جهان شد.
با جمیع این توصیفات آنچه شهریور امسال به عنوان بخشی از مسیر در پیش گرفته شده جمهوری اسلامی ایران در عرصه بینالمللی عینیت یافت باید در متن تاریخی ایران فهم کرد. اساسا ایده استقلال و اقتدار ملی مهمترین مولفهای بوده که ایرانیان در چند سده گذشته در مواجهه با قدرتهای مداخلهگر جهانی به دنبال آن بودهاند. تجربه خسارتهایی که در ۲ جنگ جهانی و بهرغم اعلام بیطرفی به ایران تحمیل شد این واقعیت را اثبات کرد که بدون داشتن ظرفیت درونی، نفوذ خارجی و قدرت بازدارندگی هیچ دلیلی برای طرفهای خارجی وجود ندارد تا به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران حملهور نشوند.
حدفاصل شهریور20 تا شهریور 02 با همه بسامدهای سیاسی – امنیتیاش یک متن کامل تاریخی برای تثبیت و تقویت اقتدار ایران است. شهریور20 با اشغال ایران، کشورمان به نقطهای از بیقدرتی رسید که 2 سال بعد سران فاتح جنگ برای مذاکرهشان زمین تهران را بدون هماهنگی با شاه و دولت وقت انتخاب کردند، قاب مذاکره روزولت، چرچیل و استالین در محوطه سفارت شوروی در تهران قاب سرافکندگی ملی برای ایرانیان بود. ایران بیطرفی که اشغال نظامی شد، از اشغالش پل پیروزی ساختند و کمتر اعتنایی نیز به حاکمیت ملی ایران نکردند. روی دیگر این قاب جایگاهی است که مردم ایران در مبارزه برای پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل یک حاکمیت مستقل ملی طی کردند؛ مطالبهای که البته کمهزینه نبود و دشمنان تمام توان خود را برای ممانعت از شکلگیری آن بهکار بستند. با این حال ایران شهریور 02 در نقطه مقابل ایران شهریور20 است. ایران امروز به جای آنکه زمین تغییر بازی توسط دیگر کشورها باشد خود بخشی از پروسه تغییر بازی است که میدان بازی را به دیگر کشورها هم کشانده است. ایرانی که مقابل تهدیدها بازدارنده است و به همین دلیل حتی دشمنانش نیز به جای مبارزه برای نابودی، استراتژی مهار ایران را تنظیم میکنند و این نقطه مقابل ایرانی است که ارتش وارداتی و ساختگیاش حتی به شکل نمایشی نیز مقابل اشغالگران از خود مقاومتی نشان نداد. ایران شهریور 02 خود الهامبخش است و الگویی دینی را برای کسب استقلال و اقتدار برگزیده که برای دیگر جوامع مسلمان میتواند زمینهساز تغییر باشد و این برخلاف فضای شهریور20 است که شاه وقت برای رسیدن به الگوی پیشرفت به دنبال نوشتن انشا از روی دست همسایگانی چون ترکیه بود. در نهایت ایران شهریور 02 ایرانی است که نه تنها ارادهاش را تسلیم زیادهخواهی قدرتمندان نمیکند، بلکه به دنبال تغییر این نظم میگردد و برای خود در آن جایگاه بازیگری فعال را جستوجو میکند.
یافتن جایگاه ایران در نقطه عطف فعلی مناسبات جهانی پیش از هر چیز نیازمند درک این واقعیت است که تاکید گفتمان انقلاب اسلامی و رهبران انقلاب بر عدم عقبنشینی از اصل استقلال ملی باعث شد ایرانیان به رغم تمام فشارها مسیری را که انتخاب کرده بودند طی کنند.
تعبیر اخیر رهبر حکیم انقلاب درباره موقعیت فعلی ایران را میتوان شاهدمثالی از باور قلبی به اقتدار ایران دانست. ایشان هفته گذشته در دیدار شرکتکنندگان در بیستوچهارمین مجمع عالی فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به عبور کشور از گردنهها و مسیرهای سخت در حرکت به سمت قلهها گفتند: ما از بخش زیادی از مسیر با وجود شیب تند عبور کرده و به قلهها نزدیک شدهایم، بنابراین امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست، بلکه روز شوق و امید و حرکت است و مسؤولان کشور باید با این روحیه حرکت کنند.