«عشق کوفی» از ابتدای محرم روی آنتن تلویزیون است. اثری متفاوت و خلاقانه که هویت خاص خود را دارد و متناسب با این هویت دچار معضلات مخصوص به خود نیز است.
تلفیق عشق و آیین طبیعتا میتواند محتوای جذابی ارائه کند. خصوصا وقتی در سریالهای پیشین تلویزیونی کمتر شاهد چنین موضوعی بوده باشیم. گرچه در سریالهای پخش شده در سالهای گذشته نیز کمابیش چنین داستانهایی به تصویر کشیده شدهاند اما معمولا این نوع موضوعات ذیل داستان اصلی قرار میگرفت و موضوع فرعی سریالها به حساب میآمد.
اکنون اما با حمایت «سازمان هنریرسانهای اوج» داستانی عاشقانه روی آنتن است. قصهی عشق دختری از خیل عثمانیان کوفه به جنگجویی از خاندان علویان این شهر. ماجرایی که در بستر واقعی تاریخی اتفاق میافتد اما جزئیات آن حاصل ذهن نویسندگان است و از اول محرم پنجشنبهها و جمعهها روی آنتن میرود.
داستان سریال به سال 61 هجری و اندکی پیش از واقعهی کربلا برمیگردد. زمانی که جمعیت کوفه میان علویان، عثمانیان و خوارج تقسیم شده بود. ابتدای داستان، حال و هوای کوفه پیش از ارسال نامه کوفیان به امام و دعوت برای حضور در این شهر است.
ماجرا در میان خانه و زندگی تاجری از خیل عثمانیان به نام «اوحد» در جریان است که دشمنان شیعیان به حساب میآمدند. کمکم عشق دختر این تاجر به یکی از کمانداران شیعه که وظیفهی حفاظت از کاروانهای تجاری «اوحد» را بعهده دارد آشکار میشود و جنبهی دراماتیک داستان رقم میخورد.
حالا که قسمت پنجم این سریال پانزده قسمتی نیز پخش شده کمکم به اوج داستان نزدیک میشویم اما لااقل تا اینجای کار میتوان به نکاتی درمورد اثر پرداخت.
خلاقیت و تفاوت
عنصر خلاقیت همیشه معجزهآفرین است. سالها بود که تلویزیون برای ایام محرم سریال متفاوتی پخش نمیکرد. اگر از سریال «مختارنامه» بگذریم در بقیهی آثار پخش شده تفاوت چندانی با آثار پخششدهی گذشته به چشم نمیخورد. اما داستان متفاوت این سریال میتواند در جذب مخاطب کمککننده باشد.
بیان قصهای عاشقانه در دل روایتی تاریخی که با احساسات و عواطف جامعهی ایران گره خورده است میتواند جنبهی دراماتیک آن را شدت بخشد و آن را برای مخاطب ایرانی جذابتر کند.
پیش از این البته شاهد آثاری بودهایم که به حال و هوای کوفه در زمان واقعهی کربلا پرداخته بودند اما این سریال اولا در متن جامعهی کوفه و میان مردم کوچه و بازار روایت میشود و ثانیا داستانی عاشقانه و تخیلی است که در متن روایتی واقعی و تاریخی رخ میدهد.
این تلفیق عشق و آیین در ادبیات غنایی امروز نیز گونههای جدیدی ارائه کرده است که گرچه منتقدینی دارد اما فارغ از ایرادات آن، طرحی نو و خلاقانه است. سرایت این موضوع به ادبیات نمایشی نیز در این اثر به خوبی دیده میشود.
نگاهی به بازیگران این اثر نیز میتواند به قضاوت ما در این مورد کمک کند. اولین چیزی که ممکن است در این مورد به چشم بیاید بازی متفاوت «نادر سلیمانی» است. او که پیش از این بیشتر در نقشهای کمدی بازی کرده بود اکنون به شکلی کاملا متفاوت، در یک اثر تاریخی نقش تاجری مقتدر و ثروتمند را بازی میکند.
سلیمانی در مصاحبه با روزنامه جوان در این باره گفته بود: «تاکنون در نقشهای تاریخیمذهبی اینچنینی بازی نکردهبودم و میخواستم ببینم آیا توانایی دارم از عهده ایفای چنین نقشهایی نیز بربیایم یا خیر.»
موضوع دیگر استفاده از بازیگران کمترنامآشنا در این سریال است. بخشی از این موضوع به رابطهی شکرآب بازیگران باتجربهتر با تلویزیون بر میگردد. اما اگر بخواهیم نیمهی پر لیوان را ببینیم باید به بازی خوب بازیگران این سریال اشاره کنیم که تا حدی (و البته فقط تا حدی) این خلا را جبران کرده است.
بسیاری از بازیگران سریال، تجربهی آنچنانی در این حوزه نداشتهاند و شاید خیلیهایشان چهرهی شناخته شدهای نیز بهحساب نیایند. اما توانایی آنها و همچنین توانایی کارگردان در «بازی گرفتن» از آنان قابل توجه است و مخاطب را تا حدی راضی میکند.
زبان فیلم
در این میان اما موضوع دیگری به چشم میآید که ممکن است بازی بازیگران را نیز تحت تاثیر قرار دهد و نوع بیان و ادای دیالوگهاست. در آثار تاریخی معمولا این چالش وجود دارد و بخشی از دشواری کار مربوط به توانایی بازیگران در ادای جملات به زبان فارسی معیار است.
به گزارش سایت خبری سیمافیلم، مرکز تحقیقات صداوسیما به تازگی درمورد نحوهی ادای جملات در سریالهای تاریخی پژوهشی انجام داده که بر اساس یافتههای آن، «زبان بسیاری از سریال های تلویزیون، غیر معیار، به دور از قواعد و اسلوب های فارسی و شتابزده است.»
به نظر میآید که «عشق کوفی» نیز از این معضل مستثنی نیست. پیش از این «حسن آخوندپور» کارگردان این سریال در مصاحبه با «شهرآرانیوز» اینگونه به این مسئله اشاره کرده بود: «در کارهای تاریخی بعضی حساسیتها روی فرم دیالوگ گفتنها وجود دارد که شاید کار فیلم برداری را کمی طولانیتر کند.»
تغییرات ناگهانی از فارسی معیار به فارسی محاوره، استفاده از اصطلاحاتی که در آن دوره رواج نداشته و نوسانات زبانی میان فارسی امروز و جنبهی آرکاییک (باستانی) آن از جمله معضلاتیاند که فیلمنامهی اثر از آن رنج میبرد و به نوعی «توی ذوق مخاطب میزند.»
البته این به توانایی بازیگران نیز برمیگردد و تنها به فیلمنامه مربوط نیست. به ویژه اینکه بسیاری از بازیگران این اثر، تجربهی کافی برای کار در آثار تاریخی را ندارند.
پرداخت ناقص به ایرانیان
تا قسمت پنجم اثر مشخص نیست که شخصیت اول مرد قصه، یعنی «هلال» جوانی است ایرانی. تا اینکه در یکی از دیالوگها او را «جوان عجم» خطاب میکنند تا مخاطب تازه متوجه شود موضوع از چه قرار است. این میتواند از جهتی برای فیلمنامه نقص بهحساب آید.
بیشک پرداختن به احوالات ایرانیان در متن حوادث تاریخ اسلام به پیوند هرچه بیشتر ما ایرانیان با دینمان کمک خواهد کرد. هویت ایرانیاسلامی دقیقا در نقطهی تلاقی احوالات ایرانیان و حوادث تاریخ اسلام ایجاد میشود و پرداختن به این موضوع مورد توجه فیلمسازان بسیاری بوده است.
در آثار پیشین از جمله «مختارنامه» و «چهل سرباز» سعی شده بود به این موضوع پرداخته شود. در «عشق کوفی» اما – لااقل تا قسمت پنجم – اثری از این موضوع دیده نمیشود.
نقش اصلی داستان هیچ نشانی از «ایرانی بودن» در ظاهر یا رفتار خود نشان نمیدهد. در حالی که با نشان دادن این موضوع به مخاطب در ابتدای داستان میشد همراهی بیشتری از مخاطب گرفت.
در نوع گریم «هلال» نیز این موضوع دیده میشود. گریمی که انگار دیگر تبدیل به کلیشه شده است. چشمهای رنگی، گیسوان لخت و بلند و ابروان به غایت کمانی که گویی نوعی اثرپذیری از تمثالهای معصومین در آنها دیده میشود از ویژگیهای این نوع شخصیتپردازی است.
این نوع گریم معمولا برای نقشهای مثبت و اسلامیشیعی استفاده میشود که رگههایی از آن را در «مختارنامه» و «رستاخیز» دیده بودیم.
این نوع از پرداخت به تصویر پرسوناژ، علاوه بر تکراری شدن، بیشتر مربوط به شخصیتهای غیرایرانی است که با توجه به «عجم» بودن نقش اول داستان بهتر بود از گریمهایی از نوع آرایش و پیرایش ایرانیان قدیم استفاده میشد. از این طریق هم کلیشههای قبلی تکرار نمیشد و هم شاهد هویتدهی بهتر به نقش اول قصه بودیم.
این قضیه وقتی اهمیت بیشتری مییابد که این سریالها از رسانهی ملی پخش شوند. رسانهای که لااقل روی کاغذ محل انعکاس و حفظ هویت ایرانیاسلامی است.
نکتهی دیگری که نباید از نظر دور بداریم زمان و شیوهی پخش سریال است که پنجشنبهها و جمعههاست. فاصلهی زیاد قسمتهای سریال از هم ممکن است پیوستگی داستان را تحت تاثیر قرار دهد. گرچه این اثر بهعنوان «مینیسریال» ساخته شده است اما میشد در دههی اول محرم نیز بطور مداوم آن را روی آنتن ببینیم.
به هر حال «عشق کوفی» با استفاده از عنصر خلاقیت توانسته است به خود هویت ببخشد و خود را تا حدی از آثار گذشتهی این ژانر متمایز کند. بازی قابل قبول بازیگران با وجود تجربهی کم، جنبهی دراماتیک بالا و همچنین کارگردانی خوب از نقاط قوت این اثر است.
در کنار این نقاط قوت، موضوعاتی مثل ضعف در ادای جملات به زبان فارسی معیار و یا آرکاییک، نمادپردازی ضعیف ایرانی و طولانی بودن فاصلهی بین پخش قسمتهای مختلف آن از جمله موضوعاتی است که کار کردن روی آنها میتوانست اثر باکیفیتتری به مخاطب ارائه کند.
استفاده از این نقاط ضعف و رفع آنها در آثار بعدی میتواند تلویزیون را در ارائهی آثار مناسبتی بهتر و کمک به جلب هرچه بیشتر مخاطب یاری کند.