مداخلات دولتی در آیین‌ها باید مبتنی‌بر خواست جامعه مدنی باشد

آیا برگزاری هر نوع آیین به‌صورت ایونت را می‌توان نشان از توده‌گرایی تفسیر کرد؟ 
اساسا آیین‌ها و مناسک واجد زمینه و ماهیتی اجتماعی‌اند، اگرچه می‌توانند نمود فردی هم داشته باشند. از این‌رو، برگزاری هر آیین به‌صورت یک رویداد فرهنگی قاعدتا دارای ویژگیِ جمعی‌بودن است. با وجود این هر آیین یا مناسکی در قالب یک رویداد فرهنگی الزاما نشان‌دهنده توده‌گرایی نیست. اگرچه توده‌گرایی نوعی از جمع‌گرایی و جمعی‌بودن است، اما هر تجمع یا گردهمایی آیینی ماهیتی توده‌ای ندارد، بلکه می‌تواند صرفا پدیده‌ای جمعی و اجتماعی باشد که از دل فرهنگ جامعه برخاسته است.

از منظر جامعه‌شناسی بحث درباره مراسمی مثل غدیر تقلیل دوگانه حکومت و مدنی تفسیر نمی‌شود اگر بخواهیم از این لنز استفاده کنیم چه مواجهه‌ای باید با این‌گونه مراسم‌  برقرار کرد؟ 
عید غدیر می‌تواند به‌عنوان یک رویداد فرهنگی همچون آیینی جمعی باشد که ریشه در باورها و ارزش‌های اجتماعی جامعه دارد. مساله‌ای که در اینجا مطرح می‌شود این است که نظام سیاسی چقدر و چرا باید در برگزاری این مراسم نقش داشته باشد. به نظر می‌رسد که حاکمیت در ایران بنا بر ماهیت و اهداف و ارزش‌هایی که دارد، نقشی ویژه برای خودش در برگزاری این عید تعریف کرده و سعی کرده آن را پررنگ‌تر جلوه دهد و پُرشورتر برگزار کند. البته کاملا طبیعی است که هر حکومتی براساس ایدئولوژی و خواسته‌هایی که دارد از مراسم و آیین‌هایی بیشتر یا کمتر حمایت کند. با وجود این عید غدیر ریشه فرهنگی در ایران دارد و جنبه‌‌های مدنی آن نیز قابل‌توجه‌اند. به نظر من بحث‌ها و انتقاداتی که بخشی از جامعه این روزها به برگزاری وسیع این عید با پشتیبانی حکومت دارند بیشتر جنبه‌ای سیاسی دارد و نشان‌دهنده نارضایتی‌های اجتماعی است و نه نقد بر ماهیت این عید یا حتی دقیقا انتقاد بر نحوه برگزاری آن. در واقع بحران‌های اجتماعی موجود و تنش‌های دولت- ملت در ماه‌های اخیر در ایران بخشی از مردم را نسبت به فعالیت‌های حامیانه نظام سیاسی بدبین کرده است وگرنه در تمام کشورهای جهان حکومت‌ها از مراسم، آیین‌ها و گردهمایی‌های خاصی حمایت می‌کنند، بنابراین اگر اکثریت مردم جامعه از وضع موجود احساس رضایت داشته باشند و روابط مطلوب‌تری با حاکمیت داشته باشند نسبت به حمایت حاکمیت از برخی از مراسم‌ و آیین‌ها واکنش منفی قابل‌توجهی نشان نمی‌دهند.

آیا این‌گونه مراسم‌ می‌تواند به همبستگی جمعی کمک کند؟ یا همبستگی جمعی شکلی از توده‌ای تفسیر شدن است؟ 
هر آیین، مناسک و مراسمی این ظرفیت را دارد که به همبستگی جمعی کمک کند. اما تنش دولت-ملت می‌تواند این همبستگی را محدود به بخشی از جامعه کند و بخشی از جامعه را از خود دور کند. توده‌ای کردن یک مراسم می‌تواند نوعی همبستگی جمعی ایجاد کند اما اگر این توده‌گرایی ریشه‌گرفته از بستر اجتماعی نباشد دوام چندانی نخواهد داشت. با این حال همبستگی جمعی معادل توده‌ای بودن جامعه نیست، توده‌ای شدن عمدتا نشان‌دهنده نوعی کژکارکردی و بی‌کارکردی ارزش‌ها و هنجارهای عمومی است، درحالی‌که همبستگی جمعی نشان‌دهنده کارکردی بودن و پذیرفته‌شدن ارزش‌ها و هنجارهای غالب در جامعه است.

اگر از لنز جامعه‌شناختی توجه کنیم آیا مراسمی مثل اربعین و عید غدیر می‌تواند کمک کند تا دین در عرصه اجتماعی کارکرد قوی‌تر داشته باشد؟ 
نمود جمعی مراسم‌ و آیین‌ها و رویدادهای مذهبی می‌تواند به جایگاه دین در جامعه کمک کند و حتی کارکرد آن را در عرصه اجتماعی قوی‌تر کند. اما چنانکه گفتم مساله اصلی در جای دیگری است؛ در رابطه بین حاکمیت و مردم. نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یک نظام سیاسی مبتنی‌بر اصول و ارزش‌های مذهبی در برگزاری چنین مراسمی با چالش‌های بیشتری روبه‌رو است چون خود را متولی و مدافع اصلی دین و دینداری در جامعه می‌داند، درحالی‌که دین و دینداری بخشی مهم از حیات اجتماعی مردم و جامعه مدنی‌ را تشکیل می‌دهند. در چنین وضعیتی اگر رابطه سیاسی-اجتماعی حاکمیت با مردم مطلوب نباشد در نگرش بخشی از مردم جامعه نسبت به مراسم مذهبی رویکردی انتقادی و منفی ایجاد می‌شود.

مدافعان این مراسم‌ معتقد هستند چون ما جامعه مذهبی هستیم هرچه رویکرد اجتماعی بیشتر شود دین هم بیشتر به جامعه کمک می‌کند؟ 
می‌توان این برداشت را پذیرفت. حرف نادرستی نیست. مساله اما رویکرد اجتماعی به دین و مراسم مذهبی نیست، بلکه مساله در رویکرد سیاسی به دین و مراسم مذهبی است که البته طبیعتا دین و مراسم‌ مذهبی نمی‌توانند به دور از رویکرد سیاسی باشند، اما چه رویکرد سیاسی‌ای؟ در چه بستر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی؟ در اینجا به چگونگی رابطه دولت و ملت می‌رسیم.

بحث دیگری که مطرح می‌شود این‌گونه مراسم جامعه مدنی را ضعیف می‌کند، آیا این مساله درست است و راهی که بتوان از نحیف شدن جامعه مدنی دفاع کرد، چیست؟ 
خیر. به نظرم چنین نیست. شاید بهتر است بگوییم در بستری که بین دولت و ملت تنش وجود دارد و نارضایتی عمومی بالاست، سیاسی کردن مراسم‌ مذهبی می‌تواند نوعی واکنش منفی در میان بخشی از مردم جامعه ایجاد کند و همبستگی بین دولت و ملت را ضعیف‌تر از پیش کند.

اصولا کارکرد چنین مراسمی این‌گونه است که دولت‌ها دخالت‌هایی در امور اجتماعی دارند، آیا دولت می‌تواند بدون دخالت در این امور ایده‌ای را که به جامعه کمک کند ترویج کند؟ یا مساله بر شکل دخالت دولت نیست بلکه بیشتر نوع تفسیری است که از دین در حوزه اجتماعی است؟ 
همان‌طور که گفتم همه دولت‌ها بنا بر ارزش‌ها و ایدئولوژی‌هایی که دارند در برگزاری مراسم‌ و آیین‌های خاصی دخالت می‌کنند و این امری طبیعی است. مهم این است که این مداخلات مبتنی‌بر خواست‌های عمومی و جامعه مدنی باشد و از حد و حدود نیازهای جامعه تجاوز نکنند و موجب نارضایتی بخشی از مردم نشوند. به نظرم بهتر است دین در حوزه اجتماعی را دولت مهندسی نکند.

جامعه‌شناسان از چه فرمی باید برای تفسیر و تحلیل چنین مراسمی استفاده کنند؟ آیا لنز خاصی احتیاج است؟ 
از چشم‌اندازهای متفاوتی در جامعه‌شناسی می‌توان برای تحلیل و بررسی این مراسم‌ استفاده کرد؛ از زاویه وفاق اجتماعی تا زاویه تضاد اجتماعی. از هر لنزی که استفاده می‌کنیم بهتر است جوانب گوناگون را در نظر داشته باشیم و مهم‌تر از آن به خود جامعه بنگریم که در این باره چه می‌گوید.

اصولا پدیده‌هایی مثل این مراسم باعث می‌شود جامعه به سیاستی که به حکمرانی کمک شود توجه کند یا صرف کارناوالی می‌شود که خیلی قدرت خاصی ندارد.
به نظرم به دلیل حمایت کامل و تبلیغی نظام سیاسی از چنین مراسمی توجه بخش مهمی از جامعه به سیاست‌های حاکمیت منفی‌تر می‌شود و چه‌بسا حتی چنین مراسمی را کارناوال‌هایی سیاسی تلقی کنند، کمااینکه می‌توانند کارناوال‌هایی اجتماعی هم باشند.

دیدگاهتان را بنویسید