ایران‌نشناسی؛بلای جان اپوزیسیون

نخستین‌بار روز عید قربان بود که سلوان مومیکا، فرد 37‌ساله عراقی‌تبار با حضور در مقابل مسجد اصلی شهر استکهلم ضمن پاره کردن صفحات قرآن کریم اقدام به آتش زدن این کتاب آسمانی کرد.

نخستین‌بار روز عید قربان بود که سلوان مومیکا، فرد 37‌ساله عراقی‌تبار با حضور در مقابل مسجد اصلی شهر استکهلم ضمن پاره کردن صفحات قرآن کریم اقدام به آتش زدن این کتاب آسمانی کرد. این اقدام با واکنش‌های بسیاری از مسلمانان در نقاط مختلف جهان روبه‌رو شد. اوج این واکنش‌ها را نیز مردم عراق با هجوم به سفارت سوئد در بغداد نشان دادند. حال بار دیگر این فرد دوتابعیتی تحت حمایت پلیس سوئد اقدام هتاکانه خود را تکرار کرده و ضمن آتش زدن پرچم عراق، به تصویر رهبر انقلاب و مقتدا صدر نیز اهانت کرد. در واکنش به این اقدام مردم عراق این‌بار سفارت سوئد را به آتش کشیده و دولت این کشور نیز سفیر سوئد را اخراج کرد. مطابق آنچه امیر عبداللهیان اعلام کرد ایران نیز بعد از پایان ماموریت سفیر فعلی سوئد سفیر جدید این کشور را مادامی که با فرد هتاک برخورد نشود نخواهد پذیرفت. در این بین اما واکنش اپوزیسیون به اتفاقات رخ‌داده نیز جالب توجه است. معاندان بدون هیچ‌گونه موضع‌گیری در قبال این اقدامات سعی دارند خیلی مختصر و صرفا به روایت اتفاقات و واکنش‌ها بپردازند تا به مخاطبان خود این پیام را بدهند که از نظر آنها اسلام و جمهوری اسلامی هر دو دارای یک جایگاه بوده و در پروژه براندازی باید هر دو را مورد تخریب قرار داد. چنین مواجهه‌‌ای درحالی صورت می‌گرفت که جریان اپوزیسیون در ابتدای آشوب‌ها سعی داشت با تفکیک بین جمهوری اسلامی و دین اسلام از بدنه مذهبی نیز علیه کشور یارگیری کند، شکست پروژه آشوب اما تمام تنظیمات ذهنی اپوزیسیون را به حالت اولیه بازگردانده و آنها بدون توجه به باورهای اعتقادی مردم ایران مجددا حاکمیت و دین را به‌طور همزمان مورد تخریب قرار می‌دهند تا نشان دهند برخلاف ادعاهای ابتدایی‌شان دین‌ستیزی همچنان یکی از پشتوانه‌های نظری اپوزیسیون است. اپوزیسیون درحالی این رویکرد را درپیش گرفته‌اند که مردم ایران بارها باورمندی خود به باورهای مذهبی را به رخ کشیده و هربار نیز پروژه‌های آشوبی که توهین به مناسک و مظاهر دین بخشی از آن بوده را به شکست کشانده‌اند. معاندان اما بار دیگر بدون توجه به این فاکتور اجتماعی مردم ایران قصد دارند از فرصت تهاجم به جمهوری اسلامی برای عقده‌گشایی علیه دین نیز بهره ببرند. چنین مواجهه‌ای باعث می‌شود تا بدنه مذهبی که نسبت به رویه‌ها و ساختارهای حکمرانی انتقادهای شدیدی دارد نیز با جناح اپوزیسیون ضددین مرزبندی کرده و حتی علیه آن کنش نشان دهد. در ادامه به مرور مصادیقی پرداخته‌ایم که ماهیت ضد‌دینی آشوب‌های اخیر را به‌خوبی نمایان می‌کند.

این رنگ‌ها به ایران نمی‌آید

در روزهای اوج ناآرامی‌های خیابان‌های ایران در پاییز سال گذشته، اپوزیسیون خارج‌نشین نیز فراخوان‌هایی برای حضور و اعتراض ایرانیان خارج از کشور منتشر کرد. بعد از گذر از ناآرامی‌های پاییز 1401 اما آنچه از خاطر نرفته حضور پرچم‌های رنگانگی بود که بیش از جمعیت حاضر در این تجمع‌ها خودنمایی می‌کرد؛ پرچم‌ها گروه‌های مختلف تجزیه‌طلب را شامل می‌شد و دامنه این شمولیت حتی به پرچم‌های همجنس‌گرایان نیز کشیده می‌شد. تقریبا همه رنگ پرچم را می‌شد در اجتماعاتی که عموما به اختلاف و درگیری نیز کشیده می‌شد، مشاهده کرد. گاهی نیز از همین پرچم‌های چندرنگ و بزرگ برای پوشاندن جمعیت کم حاضران هم استفاده می‌شد. در این میان اما سوالی که پیش می‌آمد این بود که حضور پرچم همجنس‌بازان در این اجتماعات اساسا به چه منظور و چرا اتفاق افتاده بود؟ براندازان خارج‌نشین وقایع را به چیزی شبیه به انقلاب، تشبیه می‌کردند و در تصورشان این گزاره پررنگ شده بود که حالا می‌توانند از آب گل‌آلود ناآرامی‌ها ماهی خود را بگیرند و به هر گروه و جریان ضدایرانی تریبون و اجازه اظهارنظر بدهند. تجمعی که تصاویر آن به تنهایی برای مرزبندی جامعه مذهبی ایران با اپوزیسیون خارج‌نشین کفایت می‌کرد. تصور اینکه این اقدامات مورد پذیرش مردم داخل کشور قرار دارد اشتباه براندازان خارج‌نشین بود. گذر از ناآرامی‌ها و بی‌توجهی مردم داخل کشور به فراخوان‌های متعدد آشوب، شکست آنها را آشکار کرد. اپوزیسیون خارج‌نشین به علت دور بودن از مردم داخل کشور اساسا شناخت درستی از چهارچوب عقاید و باورهای مردم ایران ندارند و تصور می‌کنند رفتارهای زننده‌‌ای که در غرب رواج یافته در بافت اجتماعی ایران نیز قدرت نفوذ و گسترش دارد، غافل از اینکه در جامعه ایران چنین رفتارهایی صرفا در جهت بازنمایی تصویر مستهجن اپوزیسیون عمل می‌کند.

اپوزیسیون در برزخ شادی و عزای سیاسی
چند روز مانده بود به شروع ماه محرم و جلسات عزاداری سیدالشهدا که براندازها که به توهین به تمام مناسک مذهبی عادت کرده‌اند دست به کار شدند و پویش با عنوان «رنگی بپوشیم» راه انداختند. پویشی که با هدف مقابله با پوشش‌های مشکی عزاداران حسینی طراحی شده و به‌دنبال توهین به عزاداری سیدالشهدا بود. البته توهین به عزاداران سیدالشهدا اتفاق جدیدی نیست و در سال‌های گذشته نیز شاهد بی‌احترامی مستقیم یا غیرمستقیم براندازها به ماه محرم بودیم. برخی استدلال‌ها از‌جمله مزاحمت صدای مجالس عزاداری، شلوغی ایجاد شده بابت مراسم‌ و اسراف در غذاهای نذری و… از‌جمله ادعاهای سستی بوده که بهانه حمله به عزاداری‌های ماه محرم بودند. اما امسال و در اولین ماه محرم بعد از آشوب‌های پارسال، حجم و صراحت این توهین‌ها به سطح جدیدی رسیده است. برخی براندازها نیز در حرکتی که به ظاهر هماهنگ‌شده نبود با تردد با پوشش نامناسب از مقابل موکب‌ها و مجالس عزاداری در روزهای گذشته و انتشار عمومی تصاویر این حرکت توهین به شئونات ماه محرم را به سطح جدیدی رساندند. علی کریمی که حالا می‌توان او را از رهبران اپوزیسیون خواند، در توییتی که چند روز پیش منتشر کرد با حمایت از این پویش، نوشته بود در «محرم رژیم» مشکی نپوشیم. جالب اینجاست که او سال گذشته در همین ایام نوشته بود که: «من هم مثل شما از کودکی شوق رسیدن به دهه محرم را داشتم و با گذشت زمان این ارادت را حفظ کرده‌ام… این عزاداری‌ها پیش از ما بوده و پس از ما هم خواهد ماند… حسینی بمانیم و حسینی زندگی کنیم.» او که در آخرین محرم قبل از آشوب‌های پارسال اینچنین از محرم نوشته بود، امسال با ابداع ترکیب بی‌معنی و مفهوم «محرم رژیم»، عزاداری‌های این ماه را منتسب به حکومت دانست و از مردم خواست که در این ماه مشکی نپوشند. اما جالب‌تر آنکه براندازها نه‌تنها خود مشغول توهین به ماه محرم هستند، بلکه هر کسی که این ماه را به هر نحوی گرامی بدارد مورد هجوم توهین‌ها و هتاکی‌های این جماعت قرار می‌گیرد. تا جایی که افراد حامی هنجارشکنان در ایام التهابات اخیر نیز اگر مطلبی منتشر کنند که بوی عزاداری برای ایام محرم از آن برداشت شود از گزند توهین‌ها در امان نمی‌مانند. مقابله با عزاداری در ماه محرم توسط براندازها جنبه قابل توجه دیگری نیز دارد. در سال گذشته هر مناسبتی ملی یا مذهبی که رنگ‌وبویی از شادی در خود داشت توسط براندازها با بهانه اینکه «ما عزاداریم» تحریم شد و هر کسی که به این مناسبت‌ها اهمیت می‌داد انگ عادی‌سازی می‌زنند. این اتفاق درمورد جشن‌های ملی مانند شب یلدا و عید نوروز و حتی جشن پیروزی تیم ملی در جام‌جهانی نیز رخ داد. اما حالا که به ایام عزاداری امام‌حسین(ع) رسیده‌ایم با کنار گذاشتن همه ادعاهای قبلی خود مبنی‌بر عزادار بودن مشغول استفاده از مظاهر شادی شده‌اند. این تناقض‌های بی‌شمار حاکی از این است که براندازها از منطق مشخصی پیروی نمی‌کنند و برای مبارزه با جمهوری اسلامی حاضرند روی تمام گفته‌ها و اقدامات گذشته خود پا بگذارند. البته در‌حالی‌که هنوز در روزهای ابتدایی دهه اول محرم هستیم، مردم ایران مثل خیلی از مقاطع دیگر با حضور پررنگ خود در مراسم عزاداری پاسخ خود به اقدامات را با صدای بلند نشان داده‌اند. این تناقض‌ها و اظهارات و اقدامات عجیب براندازها، نشان می‌دهد که جریان براندازی هنوز هم مردم ایران را به‌درستی نشناخته‌ است و با اشتباهات خود بیش از پیش مردم را در مقابل خود قرار می‌دهد. یکی دیگر از مظاهر تقابل براندازها با مناسک دینی، واکنش‌های منفی آنها به میهمانی ده کیلومتری عید غدیر بود. این رویداد علاوه‌بر اینکه یک جشن تمام‌عیار برای یکی از بزرگ‌ترین اعیاد شیعیان بود، به مظهر همدلی و همزیستی مسالمت‌آمیز همه اقشار جامعه با سلیقه‌های متفاوت بدل شده بود. علاوه‌بر این، میهمانی 10 کیلومتری غدیر که پارسال منحصر به شهر تهران بود امسال به صورت گسترده در سراسر ایران برگزار شد و همین مساله این سلسله جشن‌ها را به مظهر کامل‌تری برای وحدت مردم ایران زیر پرچم امیرالمومنین تبدیل کرده بود. اتفاقی که باعث شده بود براندازها بیش از پیش به هجمه به این جشن بپردازند. در شرایطی که براندازها به دنبال تعمیق هرچه بیشتر شکاف‌های اجتماعی با بهانه‌های متفاوت هستند، برگزاری این جشن با چنین ابعادی به خوبی بی‌ثمر بودن تلاش‌های چند ماه گذشته آنها را به رخ کشید. براندازها که خودشان می‌دانستند این جشن منحصر به مذهبی‌ها نخواهد بود و تمام اقشار ایران از این جشن همگانی استقبال می‌کنند، از چند روز قبل‌تر به تخریب این جشن پرداختند. برخی هجمه‌ها به‌صورت غیرمستقیم با همان استدلال‌های قدیمی و نخ‌نمای اسراف و مزاحمت و…‌، و برخی به صورت توهین و تمسخر مستقیم بودند. البته باز هم همان‌طور که انتظار می‌‌رفت هیچ‌یک از این نفرت‌پراکنی‌ها منجر به کاهش حضور مردم در این جشن‌ها نشد و در تمام ایران مردم با حضور چشم‌گیر و بی‌نظیر خود صحنه‌های زیبایی از همدلی و وحدت مردم با یکدیگر به تصویر کشیدند. جریان اپوزیسیون در تقابل با مظاهر دینی صرفا به مراسم اکتفا نکرده و در ماه رمضان نیز روزه‌خواری را ترویج می‌کردند تا از این طریق نشان دهند دلخوری آنها نه از ظواهر دین بلکه از خود دین و تمام احکام و مناسک آن است. امری که در جامعه معتقد ایران به هیچ عنوان قدرت ایجاد بدنه اجتماعی نداشته و اثراتی کاملا معکوس با هدف طراحان آشوب را منتج می‌شود.

تفاوت پوشش؛ ابزار دوقطبی‌سازی

حجاب، چه در دوران پیش از وقوع انقلاب و چه پس از پیروزی، در چهارچوب اصول اعتقادی جامعه ایرانی جایگاه قابل توجهی داشته است. این موضوع تقریبا در کنار دیگر عقاید و فارغ از رویکرد حکومت وقت در جامعه ایرانی مورد توجه مردم قرار داشته است. در سال‌های اخیر اما رسانه‌های ضدانقلاب تلاش کرده‌اند میان طیف‌های مختلف جامعه به بهانه پوشش شکاف و نزاع ایجاد کنند. اگرچه در وقایع اخیر و بعد از پاییز 1401 این موضوع، نمود بیشتری در رسانه‌های اپوزسیون پیدا کرده است، اما تلاش برای ساختن چنین دوگانه‌ای محدود به وقایع پاییز سال گذشته نیست. «چهارشنبه‌های سفید» آخرین تلاش و برنامه‌ریزی برای ایجاد چنین دوگانه‌ای بود. شروع ماجرای چهارشنبه‌های سفید به سال 96 برمی‌گشت. دعوت و تبلیغ برای حضور بدون پوشش مناسب در چهارشنبه‌های هر هفته در سطح شهر و فیلم گرفتن از درگیری‌های احتمالی که اتفاق می‌افتاد، یکی از گام‌های ابتدایی برای دامن زدن به این دوگانه بود. در این میان اهمیت نداشت که این موضوع اساسا چقدر مورد توجه جامعه ایرانی قرار گرفته است. آنچه مهم بود، تعداد فیلم‌ها از بحث و جدل میان یک فرد هتاک با فردی بود که نسبت به این رفتار او معترض می‌شد. تلاش‌ها برای بازنمایی پوشش به‌عنوان یک خواست حاکمیتی و تبدیل آن به اهرم دوقطبی‌سازی به‌ویژه در وقایع پاییز 1401 با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. این امر را می‌شود از نوع پوشش اخبار و وقایع داخل ایران توسط این رسانه‌ها دریافت کرد. آنچه پررنگ‌تر و گل‌درشت‌تر منتشر شده و تبدیل به تیتر اخبار این رسانه‌ها می‌شود، ادعاهای تند‌ و واجد قدرت القای این موضوع است که حکومت قصد ستیز با مردم خود را دارد. جدای از انتشار این اخبار، این رسانه‌ها علنا پیشنهاداتی نیز برای دامن زدن به اختلافات اجتماعاتی در جامعه ارائه می‌کنند؛ پیشنهاداتی که البته بیشتر از آنکه شبیه به یک اعتراض باشد، نمایشی مضحک را تداعی می‌کند. این رسانه‌ها با توجه به آغاز ایام عزاداری ماه محرم، پیشنهاد حضور و شعار دادن در میان عزاداران را مطرح می‌کنند. در همین راستا یکی از افرادی که با عنوان کارشناس در تلویزیون اینترنشنال حضور یافته بود مردم را این‌گونه به نزاع تشویق می‌کند: «در مراسم محرم و صفر که پلیس‌ حضور ندارد، می‌شود شعار داد. در دو طرف خیابان‌ها راه بروند و شعار بدهند، کاری نمی‌توانند بکنند. هر مشکلی می‌تواند خودش یک موفقیت به همراه داشته باشد.» مرور ادعاها و صحبت‌های این‌چنینی از رسانه‌های اپوزیسیون این گزاره را اثبات می‌کند که رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی اساسا شناخت و دید درستی نسبت به جامعه ایرانی ندارند. تصور اینکه می‌توان دو‌قطبی پوشش را به تمام عقاید مذهبی تعمیم داد باعث شده اپوزیسیون روی دور تکرار اشتباهی بیفتد که در طی چند سال گذشته بارها مرتکب شده و هر بار با دیوار سخت واقعیت جامعه ایران مواجه شده است.

نمایش عریان آرمان اپوزیسیون

این روزها اپوزیسیون با شعار حجاب اختیاری سعی در دامن زدن به شکاف اجتماعی در بین مردم ایران دارد. معاندان اما دورنمایشان از حجاب اختیاری را در همان روزهای ابتدایی التهابات نشان دادند. در تجمعی که مهرماه ذیل پرچم فمینیست در هلند برگزار شد، گروهی از زنان به سرکردگی نیلوفر فولادی با بدنی برهنه در اذهان حضور یافتند که این اقدام‌شان با واکنش‌های منفی بسیاری در شبکه‌های اجتماعی همراه شد. کاربران معتقد بودند فولادی با این حرکت خیلی زود انتهای سوء‌استفاده‌ها از التهابات خیابانی را نشان داد. این رویکرد اما نه‌تنها با استقبال جامعه ایران مواجه نشد بلکه انتقادات زیادی را نیز برانگیخت. برخی کاربران حتی به عدم برهنگی کامل فولادی اشاره داشتند و آن را به دلیل وجود قوانین پوشش در هلند دانستند که در تناقض با خواسته امثال فولادی است. کاربری در این باره در صفحه توییتر خود نوشته بود: «وقتی مجبوری به‌خاطر رعایت قوانین کشور میزبان روی سینه‌هات برچسب بزنی و همزمان به قوانین کشور خودت معترض باشی یک معنی بیشتر ندارد. اینها فقط به قوانین حاکم بر ایران معترضند وگرنه قانون را هر کجای جهان باشد بی‌چون و چرا می‌پذیرند.»

دیدگاهتان را بنویسید