این نکته کاملا روشن است که ایران هیچگاه حق قانونی حاکمیتی خود بر جزایر سهگانه را علیرغم طرح ادعاهای تکراری، بیانیههای مبهم، تلاشهای لابیگرانه و حتی تهدیدات بالقوه نظامی، تسلیم نمیکند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران “ناصر کنعانی” به بیانیه مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و دولت روسیه واکنش نشان داد و تاکید کرد که جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک، و ابوموسی، جزء لاینفک خاک ایران هستند.
ایوان کسیچ، روزنامه نگار و تحلیلگر در مقاله ای که در وبسایت پرس تی وی منتشر شد، نوشت:
موضع گیری کنعانی که به نوعی تکرار موضع همیشگی ایران بوده، در واکنش به بیانیه صادر شده در پایان ششمین نشست مشترک وزارتی گفتگوهای راهبردی میان شورای همکاری خلیح فارس و روسیه که به تازگی در مسکو برگزار شده بود، ایراد شده است. رویدادی که در قالب آن ادعاهای تکراری و بی اساس علیه جزایر سه گانه ایرانی مطرح شدند.
در بیانیه مذکور، وزرای شرکت کننده از ابتکار امارات متحده عربی جهت دستیابی به یک راه حل برای مساله جزایر سه گانه از طریق مذاکرات دوجانبه و یا دیوان بین المللی عدالت، در هماهنگی با قواعد حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل متحد حمایت کردند.
با توجه به اینکه این ادعاها تا حد زیادی حاکمیت ایران بر جزایر مذکور را زیر سوال می برند(مساله ای که ایران آن را کاملا غیرقابل مذاکره می داند) کنعانی محتوای بیانیه مذکور را به کل رد کرد و گفت که جزایر سه گانه در خلیج فارس برای همیشه به ایران تعلق دارند و یکچنین بیانیه هایی در تناقض با روابط دوستانه ایران با همسایگانش هستند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین بر سیاست ایران مبنی بر حسن همجواری با همسایگان و احترام متقابل تاکید کرده و خواستار ایفای نقش از سوی تمامی کشورهای منطقه جهت ایجاد توسعه و ثبات در آن شد. در جریان یک توئیت به زبان فارسی در چهارشنبه گذشته، وزیر خارجه ایران “حسین امیرعبداللهیان” نیز خشم خود را از بیانیه مشترک روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ابراز کرد. وی گفت: “ما با هیچ طرفی در مورد استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی ایران تعارف نداریم”.
وزارت خارجه ایران جهت نشان دادن نارضایتی خود از بیانیه اخیر روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، سفیر روسیه در تهران، “الکسی ددوف” را احضار کرد و مراتب اعتراض ایران را به بیانیه مشترک مذکور اعلام کرد.
ماجرای سه جزیره خلیج فارس چیست؟
جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در خلیج فارس و میان ایران و امارات و ورودی غربی تنگه هرمز واقع شده اند. این جزایر از نظر تاریخی برای قرن ها بخشی از خاک ایران بوده اند و اسناد حقوقی، تاریخی و ژئوپلیتیکی مختلفی نیز در این رابطه چه در ایران و چه دیگر کشورها وجود دارند که گزاره مذکور را تایید میکنند.
با تضعیف حکومت قاجار در ایران و توسعه امپریالیستی بریتانیا در منطقه خلیج فارس، جزایر سه گانه نیز به کنترل نیروهای انگلیسی درآمدند. در ابتدا ابوموسی در سال 1904، و سپس تنب بزرگ و تنب کوچک در سال 1921 توسط انگلیسی ها اشغال شدند. در طی 50 سالِ بعد، لندن اداره جزایر مذکور را به شیوخ شارجه و راس الخیمه که توسط انگلیسی ها منصوب شده بودند، واگذار کرد. ایران و انگلیس بارها در مورد مساله جزایر سه گانه بحث های داغی داشتند، با این حال هیچکدام از آن ها به نتیجه ای نرسیدند.
در تاریخ 30 نوامبر سال 1971، یک روز پس از آنکه نیروهای بریتانیایی منطقه را ترک کردند و تنها دو روز قبل از آنکه امارات به یک فدراسیون رسمی تبدیل شود، حاکمیت ایران بر جزایر مذکور به نحوی مشروع اعاده شد. نیروهای نظامی ایرانی در ابوموسی به صورت رسمی از سوی “شیخ صقر بن محمد القاسمی” مورد استقبال گرفتند(وی برادر شیخ شارجه بود) و در همان روز، ایران و شارجه بریتانیا یک یادداشت تفاهم را امضا کردند و بر حق ایران در زمینه مالکیت بر جزایر سه گانه تاکید کردند.
یادداشت تفاهم مذکور با حضور نیروهای نظامی ایرانی موافقت میکرد و آن را تایید می نمود و در عین حال به شارجه اجازه می داد تا یک پاسگاه محلی پلیس با پرچم خود داشته باشد و البته که انرژی برابر و حقوق ماهیگیری یکسان برای هر دو طرف نیز به رسمیت شناخته شد. نیروهای ایرانی همچنین در تنب کوچکِ خالی از سکنه و تنب بزرگ که جمعیت بسیار کمی داشت نیز فرود آمدند. جایی که درگیری های محدودی با برخی نیروهای قبیلهای که پیوندهایی با بریتانیا داشتند نیز رخ داد.
تحرکات ایران با اعتراضی از جانب لندن همراه نشدند زیرا بریتانیا نیز با شرایط جدید کنار آمده بود و موضع خود را به شیخ نشینان هم منتقل کرده بود. چند وقت بعد، دولت تازه تاسیس امارات متحده عربی ادعای کنترل کامل بر جزایر سه گانه ایرانی را مطرح کرد که البته این قبیل ادعاها تا به امروز نیز همچنان مطرح می شوند. این درخواست ها و مواضع گاه و بیگاه در روند روابط ایران و امارات و همچنین روابط داخلی هفت امارتِ کشور امارات ایجاد اختلال کرده اند.
روابط دوجانبه میان ایران و امارات در دهه ۱۹۸۰ میلادی در پی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که البته به منطقه خلیج فارس نیز تسری پیدا کرد، بدتر شد و این مساله بر وضعیت جزایر سه گانه نیز اثرگذاری های خاص خود را داشت. در سال ۲۰۱۶، پس از آنکه عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد، امارات متحده عربی نیز رویه ای مشابه را در پیش گرفت. با این حال، در آگوست سال گذشته، چند ماه قبل از احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی، تهران و ابوظبی بر احیای پیوندهای دوجانبه توافق کردند و سفارتخانههای خود را نیز در خاک یکدیگر بازگشایی کردند.
چرا مساله جزایر سه گانه بری ایران مهم است؟
جزایر سه گانه از اهمیت ژئوپلیتیکی بسیار زیادی برای ایران برخوردار هستند. دلیل این مساله نیز این است که این جزایر خود جلوهای از پیروزی ایران در چندین دهه مناقشه با بریتانیا هستند. کشوری که سیاست های استعماری آن در وهله نخست سبب اشغال جزایر سه گانه ایران شد. در خاطره جمعی ایرانیان، تمامی دیگر مناطق بزرگ و کوچکی که اشغال شدند و دوباره به کنترل ایران بازگشتند، از اهمیت مشابهی برخوردار هستند.
در این رابطه می توان به بخش های بزرگی از آذربایجان اشاره کرد که زمانی توسط اتحاد جاهیر شوروی سابق اشغال شده و سپس نیروهای آن از این منطقه اخراج شدند. در عین حال، شهرهایی نظیر بوشهر و خرمشهر هم که به ترتیب از اشغال امپریالیستی بریتانیا و اشغالگری رژیم صدام حسین آزاد شدند نیز وضعیت مشابهی دارند.
هرمز نیز یک جزیره کوچک است با این حال، پیروزی سال ۱۶۲۲ نیروهای ایرانی بر اشغالگران پرتغالی که در آن زمان قدرتمندترین نیروی استعماری در جهان بودند هم از اهمیت یکسانی برای ایرانیان برخوردار است و البته که این رویداد نیز در ایران و در روز ملی خلیج فارس جشن گرفته می شود. جزایر سه گانه خلیج فارس همچنین اهمیت راهبردی قابل توجهی را برای ایران دارند، زیرا در تنگه هرمز واقع شدهاند. آبراه بین المللی که خلیج فارس را به آب های بینالمللی وصل می کند و از طریق آن بخش اعظم صادرات انرژی ایران و تجارت خارجی اش انجام می شود.
با توجه به ماهیت آب سنجی خلیج فارس، هم خطوط کشتیرانی مستقر و اصلی خلیج فارس از نزدیکی جزایر سهگانه ایرانی عبور می کنند و در عین حال مناطق آبی مجاور با این جزایر نیز از عمق بیشتری برخوردار هستند. به بیان دیگر، تمامی نفتکش ها و کشتی های بزرگ باید از فاصله نزدیک و تنها چند مایلی این جزایر عبور کنند و راه دیگری ندارند.
تجربیات انباشته ایران در منطقه خلیج فارس با توجه به تمامی محاصره و تحریم ها، حملات، تهدیدات و دزدی دریایی که البته همچنان نیز ادامه دارد، در کنار مولفه های هیدروگرافی، مساله اداره جزایر سه گانه را برای ایران به موضوع و مساله ای کاملا راهبردی تبدیل کرده است.
جهت درک میزان خطر و تهدیدات در این رابطه کافی است توجه داشته باشیم که مثلا دولت امارات متحده عربی در زمان هایی که روابط پرتنشی را با ایران تجربه کرده، بنادرخود را به لنگرگاه کشتی های جنگی متخاصم فرانسوی، آمریکایی و بریتانیایی تبدیل کرده است.
استدلال های امارات در رابطه با ادعای مالکیت آن بر جزایر سه گانه چیست؟
مقام های اماراتی در رابطه با ادعاهای خود با محوریت جزایر سه گانه بر استدلال های مرتبط با قومیت عربِ حاکمان محلی این جزایر در طول تاریخ تاکید کرده اند. آن ها تداوم تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر مذکور را به چالش کشیده اند و معتقدند که تفاهمنامه مرتبط با حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه تحت فشار به امضا رسیده است. تاریخ دانان میگویند که این ادعاها از حیث تاریخی درست نیستند و در عین حال، از منظر قانونی و حقوقی معیوب هستند و البته که در دلِ خود تناقض های زیادی را نیز نمایندگی می کنند. آن ها یادگارهایی از قومگرایی منسوخ عربی هستند و شبیه به دیگر تلاش های مرتبط نظیر اقدامات فراوان برخی کشورهای عربی جهت تغییر نام خلیج فارس هستند.
پایه اصلی ادعاهای امارات این است که اعراب بر جزایر سه گانه در طی قرن ها حکومت کرده اند. آن ها در این رابطه بر حکومت شیوخ شارجه و راس الخیمه بر جزایر سه گانه اشاره می کنند و اینکه این جزایر پیشتر، بخشی از امپراطوری دریایی عمانی بودند. این در حالی است که این ادعاها به این واقعیت که شارجه و راس الخیمه تنها به عنوان حکومت های محلی اختیار و قدرت داشتند و اینکه این مساله نیز به آن ها از طریق بریتانیا واگذار شده بود، بی اعتنا هستند.
ایران هرگز این واقعیت را انکار نکرده که اعراب در واقع پیش از اشغال جزایر سه گانه، بر آن ها حکومت می کردند. با این حال، تمامی اسناد تاریخی نشان میدهند که آن ها این اقدام را از شهر بندری ایرانی لنگه انجام می دادند و بنابراین باز هم حکومت های محلی، تحت تسلط و کنترل ایران بودند.
همانطور که ادعاهای پان عربی بعثیهای عراق بر ضرورت اعمال حاکمیت عراق بر بخش هایی از خاک ایران اشاره داشت(در دهه ۱۹۸۰ میلادی)، این استدلال ها نیز به این واقعیت که ایران همواره یک دولت و کشور چندقومیتی بوده و اعراب نیز بخشی لاینفک از آن بوده اند، بی اعتنایی می کند. در این راستا ایران در سواحل جنوبی خود و همچنین بخش هایی از خراسان شاهد حضور جوامع عرب است.
بسیاری از ایرانیهایی که با موفقیت با حضور پرتغالیها در جزیره هرمز مخالفت کردند و آن را بیرون راندند و یا حضور بریتانیا در بوشهر و نیروهای اشغالگر صدام در خرمشهر را رد می کردند، جزء اعرابِ جامعه ایرانی بودند. هیچ سند تاریخی وجود ندارد که ادعای اماراتیها مبنی بر اینکه امپراطوری دریای عمانی ها جزایر سه گانه را کنترل می کرد، تایید کند. البته که اسناد بسیار دیگری نیز وجود دارند که عملا حاکمیت ادعایی امارات بر جزایر سهگانه را زیر سوال می برند.
به چالش کشیدن تداوم سیاسیِ ایران در قالب سلسله های تاریخی این کشور نوعی نفی گرایی سیاسی را تداعی میکند که البته نمونه آن را در قالب رویکرد کشورهای عربی به استفاده از عبارت جعلی در مورد خلیج فارس نیز شاهدیم. اضافه بر این ها، ادعاهای تاریخی اماراتیها نیز تا حد زیادی کار آن ها برای اثبات ادعاهایشان را سخت تر می کند.
البته که در مورد ادعاهای اماراتی ها مبنی بر اینکه تفاهم نامه ابوموسی در شرایط فشار و نابرابر امضا شده نیز سندی وجود ندارد. حتی این موضع گیری نیز عملا موضع خودِ آن ها را با چالش رو به رو می کند زیرا راه را برای ایران باز می کند تا با تاکید بر همین استدلالها، قرادداهای تحمیلی بر ایران که سبب شده اکنون بخش هایی از خاک ایران در کنترل کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس باشد را به چالش بکشد.
ایران چگونه موضوعات ارضی با دولت های عرب حاشیه خلیج فارس را حل کرد؟
ایران هیچگاه رویکردی تهاجمی را جهت حل مناقشات خود در منطقه خلیج فارس لحاظ نکرده با این حال، خود را صمیمی و سازگار نشان داده و به منافع مردم محلی نیز احترام گذاشته است. علاوه بر تفاهم نامه فوق الذکر، مثال دیگر بحرین است. این کشور زمانی جزئی از خاک ایران و محل مناقشه با بریتانیا بود با این حال، تهران حاکمیت این کشور را پس از آنکه ساکنان آن در جریان یک رفراندوم رای به استقلال دادند، به رسمیت شناخت.
تاریخ همچنین شواهدی را در طی دهه های گذشته به ما ارائه می کند. ایران همیشه از تمامیت ارضی شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای عربی از جمله بحرین، عراق، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، فلسطین، سوریه و یمن حمایت کرده است.
ایران از مرزهای آبی با هفت کشور عربی برخوردار است که در شش مورد از آن ها توافقات و تفاهم نامه هایی حاصل شده و مسائل مرزی حل شده اند. تنها استثنا بر این قاعده امارات متحده عربی است که خود مناقشات دریایی و مرزی دیرینه ای با سه کشور عربی دیگر دارد و البته که در داخل خود نیز با مناقشات جدی مواجه است. اضافه بر این ها، از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، تهران خود را از فضای سیاست های تهاجمی قوممدارانه رژیم پهلوی و ضدِ عربگرایی آن دور کرده است. از این رو، این کشور حق دارد که از کشورهای عربی انتظار داشته باشد تا آن ها نیز در مسیری مشابه قدم بگذارند.
تلاش های گسترده جهت تغییر نامِ به عنوان مثال خلیج فارس که نامی تاریخی و هم وزن با دیگر نام های تاریخی نظیر اقیانوس هند است، اقدامات سیاسی هستند. این در حالی است که نام خلیج فارس همانطور که گفته شد یک واقعیت تاریخی است که عاری از هرگونه بارِ سیاسی است.
آیا امارات وضعیت حقوقی جزایر سه گانه را می پذیرد؟
این نکته کاملا روشن است که ایران هیچگاه حق قانونی حاکمیتی خود بر جزایر سه گانه را علی رغم طرح ادعاهای تکراری، بیانیه های مبهم، تلاش های لابی گرانه و حتی تهدیدات بالقوه نظامی، تسلیم نمیکند. در سمتِ طرفِ اماراتی، تداوم ادعاهایی که تاثیری عمیق بر آگاهی جمعی یک هویت ملی مشترک دارند و از زمان استقلال تاکنون مطرح بوده اند، انتظار می رود.
برای هر دو کشور ایران و امارات، مناقشه بر سر جزایر سه گانه کاملا غیرضروری و غیرسازنده است و ظرفیت های روابط دوجانبه و ثبات منطقه ای را تضعیف میکند. این مساله توسط رهبران هفت شیخ نشین امارات نیز مورد اشاره قرار گرفته و آن ها به این مساله نیز تاکید کرده اند که دست های خارجی در حال تحریک این مناقشه هستند.
تحولات امنیتی و سیاسی منطقه ای اخیر امیدواری مبنی بر اینکه جزایر سه گانه به آن چیزی که در تاریخ بودهاند،تبدیل خواهند شد را افزایش داده است. جزایری که خود موجب توسعه همکاری های دوجانبه در دو سوی ساحل می شوند. با حذف مولفه تحریکات خارجی، مرزبانی و نظارت منطقه ای مشترک دریاها، تقویت تجارت و بازگشایی مرزها، نیازی به نظامی شدن فزاینده منطقه حاشیه خلیح فارس نیست بلکه این منطقه می تواند قطب تجارت و حتی گردشگری در جهان باشد.
البته که با افزایش و تقویت قابل ملاحظه سرمایه گذاری و صنعت توریسم در این منطقه، دیگر اعتراضی در مورد اینکه ایرانی ها و یا اماراتی ها جزایر را اشغال کرده اند هم صورت نمیگیرد.