در سخنرانی گرفتن جایزه نوبل ۲۰۲۲، داگلاس دیاموند برنده جایزه نوبل گفت که داراییهای از نوع رمز ارز را مشمول ارزش صفر (دارایی پوچ) میداند. سایر اقتصاد دانان مشهور مانند کروگمان، کاکرین و آندلفاتو نیز این ادعا را داشته اند. یادداشت زیر در این حوزه نوشته شده است.
موضوع رمز ارزها به بخشی از زندگی بسیاری از مردم تبدیل شده است. مسأله نوسان بالای قیمت رمزارزها عاملی برای سودهای افسانهای گروهی و زیانهای افسانهای گروه دیگر بوده است. البته مردم عادی که به طمع سود بالا، ریسکهای بالا را نیز میپذیرند، همواره در هر جامعهای وجود دارند؛ ولی مسأله عمومی رمز ارزها را نمیتوان به حال خود رها کرد که تاریخ و گذر زمان، جزئیات ابعاد وجودی آنها را معرفی کند و لازم است تا متخصصین حوزههای مختلف، از نگاه تخصصی خود این ابزارها را مورد بحث و بررسی قرار دهند.
رمزارزها چه هستند: به نظر میرسد رمز ارزها ابزارهایی در فضای مجازی و در بستر بلاک چین هستند که مشمول ارزش بازاری شده و قیمت پیدا کردهاند.
ارزش این رمز ارزها از کجا ناشی شده است؟ نخست باید گفت هرچیزی که در اقتصاد دارای مطلوبیت باشد، به همان اندازه میتواند تمایل به پرداخت و یا معادل سازی ارزش پولی را در ذهن فرد تحریک کرده و او را برای قیمتگذاری (بخوانید ارزشگذاری پولی مطلوبیت) آماده کند. به نظر میرسد که ارزش این رمز ارزها ذاتی نیست و به علت وجود تقاضا برای آنها ایجاد شده باشد. قابلیت سفته بازی و انجام معاملات سودآور آینده در آنها برای افراد ریسک پذیر شرایطی را ایجاد میکند که حتی بدون هیچگونه ارزش ذاتی در این ابزارها، فقط به این دلیل که میتوانند در آینده، فردی طمعکارتر از خود را پیدا کنند که آن را به او بفروشند، نسبت به خرید آن اقدام کنند.
آیا رمز ارزها دارای ارزش ماندگاری هستند؟ یعنی ارزش تنزیل شده از آینده دارند؟ اگر عامل ایجاد کننده ارزش را مرور کنیم میتوانیم بگوییم در مورد سهام عامل ایجاد کنندهِ ارزشِ قابلِ تنزیلِ آینده، سودی است که از طرف منتشر کننده به دارنده پرداخت میگردد. این موضوع مشمول اوراق خزانه دولت نیز میشود. قیمت امروز عملاً در این نوع از ابزارها در بازار مالی، ارزش تنزیل شده آتی آنها است. در مورد طلا البته ارزش ذاتی وجود دارد. ارزش ذاتی طلا مبتنی بر چند عامل است: اول تقاضای طلا برای محصولات تزئینی که سهم بالایی در تقاضای جهانی طلا دارد. دوم ارزش بالای تقاضای طلا برای استفادههای صنعتی و پزشکی و سوم ارزش بالای طلا به واسطه تقاضای بانکهای مرکزی برای متعادل نگهداشتن سبد دارایی. لذا طلا کالا یا ابزاری است که مشمول ارزش ذاتی بالایی است؛ حتی اگر سود پرداختی آینده همچون اوراق خزانه و یا اوراق سهام نداشته باشد.
پولهای ملی نیز دارای ارزش هستند ولی این پولها در شرایط امروزی همه فیات مانی هستند و به اصطلاح پولهای بدون پشتوانه منتشر شده دولتها هستند. پس ارزش آنها به واسطه پشتیبانی آنها توسط دولتهای منتشر کننده است. دولتهای منتشر کننده پولهای ملی در کشورها، از این ابزارهای پرداخت در فضای مالی داخلی و بین المللی حمایت و پشتیبانی میکنند و لذا به همین علت دارای ارزش هستند، ولی ارزش آنها با توجه به نوع پشتیبانی و رفتار دولت منتشر کننده با پول، میتواند همواره در حال تغییر باشد. دولتهایی که دارای ساختارهای بودجهای بی در و پیکر بوده و سیاستهای مالی مبتنی بر خرج کردن بی حساب و کتاب را در پیش بگیرند، چارهای ندارند جز اینکه برای این رفتار ولخرجانه، از پول ملی استفاده و آن را در سطح بالا تولید و عرضه کنند. اینجاست که پشتیبانی هر دولت از هر عدد اسکناسی که منتشر میکند با انتشار اسکناس بعدی منتشر شده عملاً کاهش یافته و لذا این پول بدون پشتوانه اگر عاملی برای تحریک تولید ملی آن کشور به همان اندازه که اضافه منتشر شده است نشود، ارزش خود را از دست خواهد داد.
با همه این توضیحات باید یکی دیگر از عوامل مهم برای مشمول ارزش شدن یک دارایی را مقبولیت جمعی دانست. همزمان اگر جمعی از یک دارایی حمایت کردند و برای آنها این دارایی مقبول بود، آن داریی هرچند ارزش ذاتی نداشته باشد، ارزش معاملات سودبخش آینده نداشته باشد، سود و پرداخت دورههای آینده نیز نداشته باشد، مورد حمایت دولتها نیز نباشد، اما همچنان که مقبولیت جمعی را داشته باشد، مشمول ارزش خواهد بود. حال باید سؤال اصلی را پاسخ داد:
آیا رمز ارزها دارای ارزش هستند؟ رمز ارزها دارای ارزش ذاتی نیستند، ارزش سودهای آینده ناشی از پرداختهای منظم را ندارند، مورد پشتیبانی دولتها نیز نیستند، ولی مقبولیت جمعی را همچنان دارند. این موضوع میتواند آنها را مشمول ارزش نگهدارد و تا زمانی که این مقبولیت جمعی پایدار بماند، ارزش آنها پابرجاست؛ ولی توجه مهم این است که مقدار این توافق جمعی برای رمز ارزها، میزان ارزش و البته قیمت آنها را تعیین خواهد کرد. وقتی تعداد کمی از مردم (حتی تولید کنندگان آنها) فقط ارزشمندی آنها را قبول دارند، ارزش آنها میتواند در قیمتهای کمی تعیین گردد. هر وقت تعداد افرادی که به ارزشمند بودن آنها اعتقاد دارند بیشتر شود، قیمت رمز ارزها رشد خواهد کرد و هرگاه تعداد این افراد به بالاترین برسد، قیمت رمز ارزها نیز به بالاترین میرسد. حال اگر هر عاملی باعث ایجاد شک و تردید در مورد ارزش رمز ارزها شود و تعدادی از افرادی که آنها را قبوا دارند کم شود، قیمت رمز ارزها شروع به کاهش خواهد کرد و هرچقدر افرادی که به مشمول ارزش بودن رمز ارزها باور دارند کاهش یابد و شروع به فروش دارایی خود از رمز ارز در بازار نمایند، عرضه به بازار بیشتر شده، قیمت رمز ارزها بیشتر ریزش میکنند. با این توضیح کسانی که رمز ارزها را میخرند و تقاضا برای آنها دارند و یا افرادی که آنها را نگهداری میکنند، افرادی هستند که مقبولیت جمعی نسبت به رمز ارزها دارند و کسانی که آنها را میفروشند افرادی هستند که به اندازه آنهایی که رمز ارزها را میخرند نسبت به مقبولیت آنها باور ندارند و یا حداقل در زمان فروش ندارند. لذا میتوان گفت اگر رمز ارزها مشمول ریزش باور و مقبولیت جمعی خود شوند، میتوانند به راحتی ارزش خود را از دست بدهند. لذا ارزش تنزیلی آینده صفر دارند. ارزش ذاتی صفر دارند. و اگر توافق جمعی خود را از دست بدهند، قیمت آنها به سمت صفر هدایت خواهد شد.
آیا رمز ارزها وسیله مبادله هستند و به همین علت میتوانند شامل ارزش باشند؟ دیده میشود که رمز ارزها در برخی مبادلات غیر رسمی و حتی مبادلات سیاه و پنهان استفاده میگردند، ولی این به این معنی نیست که ذات این ابزارهای فضای مجازی وسیله مبادله است. بلکه به علت ماهیت ارزشی و نقل و انتقال مستقل از بانکهای مرکزی و البته مستقل از مسیرهای شناسایی قانونی که اکنون دارند و معلوم نیست که در آینده داشته باشند، مشمول توافق جمعی برای دارای ارزش بودن و وسیله مبادله بودن شدهاند. بخش قابل توجهی از مبادلات قاچاق ارز، انتقال سرمایه، مبادلات سیاه مانند قاچاق انسان و یا اعضای انسانی، اسلحه، مواد مخدر و کالاهای پنهان دیگر در شرایط کنونی در حوزههای ملی و بینالمللی، از طریق ابزارهای رمز ارز اتفاق میافتد. هرگاه ارزش مقبولیت رمزارزها به هر علت کاهش یابد، ارزش ابزاری آنها نیز در این حوزه کاهش یافته و اگر ارزش مقبولیت رمز ارزها به سمت صفر حرکت کند، ارزش وسیله مبادله بودن آنها نیز به سمت صفر حرکت خواهد کرد. توجه مهم اینکه کشورها و سازمانهای رسمی بینالمللی که بر ضد فساد و پول شویی و اقتصاد سیاه و پنهان فعالیت میکنند، میدانند که یکی از ابزارهای مهم مبادله در این معاملات رمز ارزها هستند و لذا برای شناسایی مسیرهای فنی و کنترل آنها، بالاترین کوشش را دارند. اینجاست که از این ناحیه هم رمز ارزها مشمول تهدید میشوند و حتی اگر ارزش تقبل جمعی داشته باشند (فقط به جهت استفاده آنها در مبادلات پنهان)، این پنهان ماندن نیز دارد رفته رفته با دخالت بانکهای مرکزی و دولتها به آشکار شدن تبدیل میگردد و لذا از این ناحیه نیز ارزش آینده رمز ارزها میتواند به سمت صفر میل کند.
آیا استفاده از رمزارزها به عنوان وسیله مبادله، هزینه مبادله را کاهش نمیدهد که به همان دلیل مشمول ارزش گردد؟ البته که استفاده از رمزارزها در مبادلات به علت نداشتن بسیاری تشریفات رسمی و اخذ بسیاری مجوزها مثلا در انتقال سرمایه در فضای بین المللی، مشمول سهولت و از آن طریق بهبود کییفیت انتقال و البته سرعت بالا میگردند و به همین علت مفید بوده و دارای ارزش ذاتی حداقل به همان اندازه و یا ارزش فعلی همه ارزشهای ایجاد شده از طریق سهولت در مبادلات و کاهش هزینههای مبادله میگردند، ولی با توجه به کاهش زمانی توافق بر سر مقبولیت آنها و کم اثر شدن اثرات مثبت آنها در مبادلات، هم زمان با ورود بانکهای مرکزی به مقید کردن این ابزارهای پرداخت توافقی، به نظر میرسد که در این حوزه نیز ارزش آینده رمز ارزها به سمت صفر میل خواهد کرد، هرچند در شرایط کنونی همچنان آنها مشمول ارزش روز هستند.
آیا کریپتوها و رمزارزها میتوانند به عنوان یک نوآوری بنیادی، ارزش کارآمدی در آینده اقتصاد ایجاد کنند؟ و آیا اگر این ویژگی را دارند میتوان بر همین اساس آنها را در آینده مشمول ارزش دانست؟ پاسخ این است که اگر چنین ارزش کارآمدی و بالابردن بهره وری و کاهش هزینههای مبادله را در این ابزارها بتوان شناخت و دنبال گرفت، میتوان به اندازه ارزش خالص حال همه ارزشهایی که در آینده ایجاد خواهند کرد، برای آنها ارزش قائل شد؛ ولی این موضوع هرچند در شرایط کنونی تسهیل مبادلات و سهولت انتقال مالی مبادلات را در بر داشته است، اما باید گفت بخش بزرگی از این مبادلات یا همه از نوع نقل وانتقال خود این رمز ارزها بوده و در بخش رسمی اقتصاد وارد نشده و مبادلات کالایی و خدمات رسمی را پوشش نداده است. حداقل سیستم مالیاتی این مبادلات را کشف و مشمول پرداخت مالیات نکرده است و لذا به صورت مستقیم وارد محاسبات درآمدملی نشدهاند (هرچند غیر مستقیم اثر خود را از طریق انحراف مازاد در بهرهوری برخی عوامل نشان داده و وارد محاسبات درآمد ملی شده است)، همچنین بخش بزرگ بعدی مبادلات این حوزه در اقتصاد پنهان و سیاه بوده که از نظر اقتصاد رسمی انحراف در منابع محسوب شده و زیان بخش محسوب میگردد. لذا هرچند چنین اختراعاتی میتوانند برای اقتصاد ارزشمند محسوب گردند، ولی زمانی این بازدهیها را در اقتصاد به صورت کامل به نمایش خواهند گذارد که به صورت رسمی و آزادانه مورد بهرهبرداری و استفاده در همه معاملات و مبادلات روزانه قرار گیرند. اگر در آینده چنین ابزارهایی جایگزین فیات مانی شده و یا در کنار آن در مبادلات روزمره استفاده شوند و مسیرهای مبادلات را ساده و سریع و ارزان و مطمئن سازند، آنگاه میتوان آنها را به اندازه ارزش فعلی این ارزشها مشمول ارزش قلمداد کرد. ولی باز یک سؤال باقی است. در این صورت دیگر مقبولیت عام پیدا کرده و این ابزارها جایگزین پول رسمی شده و دیگر نمیتوان آنها را همچون حال حاضر رمز ارز و … دانست.
دیگر این که وقتی یک شرکت دارای ارزش آینده یک اختراع میگردد، به صورت مشخص و صریح میتوان این ارزش را برای شرکت شناسایی و بر اساس سودهای آینده آن و تنزیل آنها میزان ارزشگذاری برای این اختراعات را تعیین و به ارزش سهام شرکت افزود؛ ولی وقتی ابزارهایی از این دست در کل اقتصاد اثرگذار شده و استفاده شوند، آنگاه هرچند نمیتوان ارزش بهرهوری و فایده ایجاد شده را نادیده گرفت، ولی برای محاسبه آن نمیتوان به سادگی یک شرکت عمل کرد و ارزش شکل گرفته را محاسبه کرد. لذا تنها میتوان ارزش سایهای آن و یا اثرگذاری ضمنی آن را در اقتصاد محاسبه کرد و چون این اثرگذاری از نوع اثرجمعی و تا حدودی کالای عمومی است، لذا تمایل به پرداخت در مقابل آن نمیتواند به صورت کامل ظاهر شده و قیمت واقعی آنها را معین نماید. اینجاست که اگر این نوآوریها مشمول تبدیل به کالای عمومی شدن گردند، آنگاه نمیتوان برای آنها بازاری تشکیل داد و یا بازارهای شکل گرفته ناقص خواهند بود و همین موضوع میتواند صراحت و دقت تعیین میزان ارزش را برای آنها مشمول تردید محاسباتی نماید.
آیا رمزارزها یک ابزار پانزی هستند؟ ابزارهای پانزی میتوانند دارایی موهوم و انباشت بدهی را ایجاد نمایند. این فرایند از این طریق اتفاق می افتد که فرد برای بازپرداخت یک بدهی از ایجاد بدهی بعدی استفاده نماید و چون این بدهیها مشمول پرداخت بهره هستند، لذا میزان بدهی انباشته فرد بزرگ و بزرگتر شده و به اندازهای میرسد که عمرمفید فرد برای کار کردن و بازپرداخت این بدهی ها کفایت نمیکند. این فرایند میتواند در صورت تحقق، افراد را به این سمت ببرد که با ایجاد بدهیهای پشت سرهم، جریانی از بدهی برای خود ایجاد نمایند که در صورت تداوم و پذیرش اجتماعی، جریانی از ثروت بادآورده و رفاه بالای بدون کار را شکل بخشند. اینجاست که انحراف منابع در سیستم اقتصادی بوجود آمده و در صورتی که این روش (بخوانیدحیله) به یک رویه مرسوم در جامعه تبدیل شود، آنگاه میتوان مشاهده کرد که کارکردن و تلاش صادقانه در آن جامعه به یک ضد ارزش تبدیل شده و کلاهبرداری و بازی از نوع پانزی و زندگی و رفاه بالا از طریق ایجاد بدهیهای انباشتی یک ارزش میگردد. در کشورهای پیشرفته رفتار از نوع پانزی غیرقانونی است و در صورتی که فردی وارد این حوزه گردد، مجرم شناخته شده و زندانی میگردد. اصولاً در اقتصاد کشورهای پیشرفته ابزارهای اعتماد سازی در اقتصاد تعریف شده است که هیچ فردی نمیتواند یک بازی از نوع پانزی را شروع کند. اما در مورد رمز ارزها تا زمانی که این ابزارها وارد حوزه رسمی تولید و نظارت دولتها نشوند، میتوانند ابزاری برای شکلگیری یک بازی پانزی گردند. هم از نوع تولید و نشر آنها که افراد زیادی را صاحب ثروتهای افسانهای ساخته است و هم از نوع بازی اعتباری که با آنها مخصوصاً در زمانهای رشد قیمت آنها میتوان کار سازی نمود. لذا تا زمانی رمز ارزها مشمول قوانین رسمی کشورها در تولید، مبادله، نگهداری و ارزش گذاری نشوند، میتوان ادعا کرد که میتوانند ابزارهایی از نوع بازی پاونزی باشند.
نکته: کشورهایی که مشمول تحریمهای بینالمللی هستند، مجبور هستند که از رمز ارزها برای مبادلات خود در فضای غیر رسمی استفاده کنند و یا حداقل نسبت به استفاده از آنها برای دور زنندگان تحریمها چشم پوشی کنند
سهراب دل انگیزان