با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
رضا نصری در تحلیل دور هفتم مذاکرات وین، تصریح کرد: «برای پاسخ به این پرسش بیایید ابتدا از بالا و با یک رویکرد کلاننگر به موضوع نگاه کنیم؛ جناح اصولگرا در ایران که منتقد سرسخت غرب و از منظر غربیها شهره به «آمریکاستیزی» است، دولت را در دست گرفته؛ بسیاری از افرادی که امروز در صدر مسئولیت هستند از منتقدان شاخص برجام بودهاند؛ حتی مذاکرهکننده ارشد ایران یعنی آقای باقری، همواره نگاه انتقادآمیزی به برجام داشته است. برخی در جناح نزدیک به دولت حتی نسبت به مقوله مذاکره نیز مخالفت و ملاحظاتی داشتهاند اما علیرغم همه اینها تیم مذاکرهکننده ایران که برخاسته از همین دولت است، با حدود ۴۰ کارشناس از جمله سه معاون وزیر و برخی دستاندرکاران برجام، وارد وین شده تا این پیام را انتقال دهد که ایران برای دستیابی به نتیجه جدی و مصمم است.»
وی افزود: «آقای باقری در مصاحبهها و گفتگوهای رسانهای در وین نیز مواضع معقول، حقوقی و عملگرانهای مطرح کردند و در گفتوگوی آخرشان با شبکه الجزیره، برخلاف جوسازی برخی لابیها در واشتگن که ادعا میکنند ایران حاضر به از سرگیری کامل تعهدات فنی خود ذیل برجام نیست، به صراحت بیان کردند که ایران حاضر است به طور کامل به تعهدات خود پایبند باشد. ضمن اینکه تیم مذاکرهکننده در دولت جدید باز هم برخلاف گمانهزنیها، با یک بسته پیشنهادی وارد میدان شد. هر کسی منصفانه به این تصویر کلان نگاه کند، عملکرد سازنده ایران را به فال نیک خواهد گرفت و این درحالیست که جریان مخالف برجام در آمریکا از الان وعده عهدشکنی و قانونشکنی میدهد. پس در مجموع، ولو بخاطر کیفیت حضور و فُرم آن، از روند مذاکرات ارزیابی مثبتی دارم. حال، هر وقت جزئیات بیشتری از محتوای پیشنهادات ایران منتشر شد، میشود نسبت به آن نیز اظهار نظر کرد.»
نصری درباره اینکه امریکاییها، پیشنهادهای ایران را «غیر جدی» و اروپاییها «ناامید کننده» توصیف کردند، تصریح کرد: «نمیشود مواضع ایران را در پرتو آنچه آمریکاییها و اروپاییها میگویند، ارزیابی کرد. آمریکاییها میدانند اصولگرایان و شخص دکتر باقری سابقه مخالفت با برجام را دارد. با اتکاء ضمنی به همین سابقه هم میخواهند نیت تیم مذاکرهکننده ایران را زیر سؤال ببرند و اینگونه القاء کنند که دولت ایران واقعاً قصد احیای توافق را ندارد و صرفاً میخواهد برای پیشبرد برنامه هستهای خود – بخوانید برای ساختن بمب اتم – وقتکشی کند. این قبیل تصویرسازی و روایتپردازیها از رقیب، به آمریکاییها، به زعم خود آنها، اعتبار اخلاقی میبخشد، وجهه آنها را که مقصر اصلی وضعیت کنونی هستند تطهیر میکند و موقعیت مذاکراتی آنها را نیز در برابر ایرانی که انگ فریبکاری و سوءنیت خورده، تقویت میکند. به همین خاطر هم آمریکاییها همیشه از این برتری رسانهای خود علیه ایران استفاده کردهاند.در دولت قبل چنین میکردند و مستقیم به ترور شخصیتی دکتر ظریف و عراقچی و تیم مذاکرهکننده ایران میپرداختند، و از الان هم با تیم جدید چنین خواهند کرد.»
این حقوقدان بینالملل، ادامه داد: «معتقدم نباید مادامی که از جزئیات پیشنهادات ایران مطلع نشدهایم، نسبت به عملکرد تیم مذاکرهکننده و آقای دکتر باقری قضاوت کنیم. این شیوه یعنی استناد به اظهارات طرف آمریکایی، استناد به گزارههای پراکنده، بریدههای جراید و حتی کتاب خاطرات دیپلماتهای سابق آمریکایی برای تخطئه عملکرد تیم خودی، در سالهای گذشته لطمات زیادی به منافع ملی زده است و تکرار آن همچنان به صلاح کشور نیست.»
نصری در پاسخ به این سوال که تغییرات اعمالی احتمالی ایران در پیش نویس توافق چه بوده است، اظهار کرد: «از اینکه تیم دکتر باقری دقیقا چه تغییراتی درخواست کرده مطلع نیستم. حتی بعید نمیدانم این درخواست در ابتدای مذاکرات بیش از هر چیز جنبه تاکتیکی داشته باشد. مثلاً ممکن است تیم مذاکرهکننده دکتر باقری این تغییرات را درخواست کرده تا بر ارزیابی طرف مقابل نسبت به رویکرد دولت جدید تاثیر بگذارد یا اینکه ممکن است به آنچه در شش دور قبل «توافق شده» ایراد گرفته تا امتیازاتی در زمینه آنچه «توافق نشده» دریافت کند. در هر حال، کار مذاکره کار پیچیده و چند لایهایست که در آن انواع تاکتیکهای فنی و روانشناسی اعمال میشود.
در نتیجه، مادام که از جزئیات متن قبل و پیشنهاد کنونی مطلع نیستیم و مادام که از ملاحظات پنهان و استراتژی مذاکراتی تیم جدید خبر نداریم، صلاح نیست در مورد آن قضاوت منفی داشته باشیم. نباید بیجهت افکار عمومی و بازار ارز را با تحلیلها و پیشبینیهای منفی ملتهب کرد.»
او همچنین خاطرنشان کرد: «در دولت قبل، هر بار تیم مذاکرهکننده تلاش میکرد از یک تاکتیک مذاکراتی خاص یا از یک ترفند روانشناسی برای کسب امتیاز استفاده کند، در داخل کشور از اظهارات و مواضع او برای تخریب و تخطئه خودش بهرهبرداری میشد. مثلا اگر یکی از مقامات کشور از یک تریبون بینالمللی نسبت از کمکاری طرف مقابل سخن به میان میآورد تا او را در محذوریت قرار دهد، یا اگر یک دیپلمات ارشد بخاطر ملاحظات و محاسبات حقوقی جملهای در باب الزامآور بودن تعهدات وزیر امور خارجه آمریکا بیان میکرد، در داخل کشور از اظهارات او برای تخریب برجام، وزیر امور خارجه و اصل مذاکرات استفاده میشد و با تیترهای درشتِ «تقریبا هیچ» و «امضای کری تضمین است» به استقبال او میرفتند. طبیعتاً، مبادرت به همین روشها در مورد دولت و تیم مذاکرهکننده جدید با منافع ملی هیچ تناسبی نخواهد داشت.»
وی تاکید کرد: «در مقطع فعلی، تنها توصیه یا نکتهای که میشود بیان کرد این است که امیدوارم تیم جدید در اجرای استراتژی مذاکراتی خود، به فضای سیاست داخلی در آمریکا که برای مخالفان برجام در کنگره یک فاکتور تعیینکننده است و همچنین به تبعات حقوقی هرکدام از اقدام خود توجه ویژهای داشته باشد. مثلا ممکن است اعمال یک تغییر خاص در متن توافقشده به کنگره فرصت دهد قانون INARA (مصوب مارس 2015 دولت را ملزم به ارايه توافق با ايران به كنگره براي بررسي و رد يا قبول آن با دوسوم آرا كرد) را مجددا زنده کند و از این طریق راه را برای دخل و تصرف کنگره هموار سازد. در هر حال، آقایان دکتر ظریف و عراقچی به تمام این ظرافتها و زوایا توجه داشتند و مهم است در دوره جدید نیز آن ملاحظات لحاظ شود.»
نصری درباره علت محدودیت زمان برای طرفین مذاکره، عنوان کرد: «از دید آمریکاییها زمان محدود است چرا که اگر پیشرفتهای فنی ایران در زمینه هستهای از یک حد و حدودی عبور کرد، دیگر از دید آنها احیای برجام موضوعیتی نخواهد داشت. از طرف دیگر، زمان محدود است چرا که هرچقدر فرآیند مذاکرات به طول بیانجامد، جریان متخاصم در کنگره و همچنین لابیهای اسرائیل در واشنگتن نیز فرصت خواهند یافت تا طرحها و لوایح خود را به منظور چفت و بست قانونی زدن به سیاست فشار حداکثری و سلب اختیار بایدن در لغو مهمترین تحریمها از طریق قانونگذاری پیش ببرند. ضمن اینکه اتلاف وقت به اسرائیل نیز فرصت بیشتری میدهد تا از طریق عملیات تروریستی علیه تاسیسات هستهای ایران و از طریق حملات سایبری معادله را بر سر میز مذاکرات بهم بزند.»
این کارشناس مسائل بینالملل درمورد اینکه آیا ادعای برخی از نزدیکان دولت مبنی بر اینکه اساسا پیشنویس بدست آمده در شش دور قبل موجب انتفاع اقتصادی ایران نمی شده، گفت: «قطعاً چنین نیست. تیم ظریف متشکل از کارشناسان غیرجناحی، غیرسیاسی و متخصصی بود که دل در گرو منافع ملی و مصلحت مردم داشتند. قطعاً در تدوین و مذاکره پیشنویس منافع اقتصادی مردم را نیز لحاظ کردهاند. در این فرایند، کشورهای متحد ایران را نیز بر سر میز مذاکرات وین با خود همراه ساختند.»
وی درپایان درباره اینکه گره مذاکرات کجاست، بیان کرد: «چند گره وجود دارد. یکی نظام دوحزبی معیوب آمریکاست که عملا ثبات و پیوستگی در سیاست خارجی این کشور را با انتقال دورهای قدرت، از بین برده است. یعنی هر توافق با دولت برخاسته از یک حزب، با ورود حزب دیگر به قدرت ممکن است برچیده شود. این مشکلی است که همه دنیا با آمریکا دارد و باید دید دیگران چطور برای تامین منافع خود با آن تعامل میکنند. گره دیگر، تفوق سیاست داخلی بر سیاست خارجی در هر دو کشور و به موجب آن، کمرنگ شدن عملگرایی در فرآیند تصمیمسازی است. سوم، محدود بودن دامنه مذاکرات به مسئله هستهای و بلاتکلیف ماندن سایر نقاط اختلاف و تنش میان دو کشور است. در عمل، این یعنی سایر نقاط اختلاف ممکن است هر آن موجب فروپاشی توافقی شود که در حوزه هستهای منعقد شده و آخر، عدم ارتباط مستقیم میان مذاکرهکنندگان ایرانی و آمریکایی است. در واقع، برای حل اختلاف در مورد یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین پروندهها در حوزه سیاست بینالملل، ایران و آمریکا با پنج واسطه با یکدیگر گفتگو میکنند آن هم واسطههایی که هر کدام با لحاظ منافع خود و برای ارتقاء جایگاه خود میان نمایندگان تهران و واشنگتن پیامرسانی میکنند.»/
رضا نصری
اشتراک گذاری
با استفاده از روشهای زیر میتوانید این صفحه را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.