به گزارش بولتن نیوز، خطای سوگیری یا پیشداوری، خطای مرسوم و اثرگذاری است که هر گونه پژوهش و بررسی را تهدید میکند. در این نوع خطا، ذهن و رویکرد پژوهشگر در اصطلاح بایاس شده و روی نقاطی که مبتنی بر تجربه پیشین یا نمونه آماری محدود است، تمرکز کرده و همه رخدادها و اتفاقات را مبتنی بر این نوع خطا تحلیل میکند. مثلاً فرض کنید همه سیاست خارجی ایران را ذیل عنوان نگاه به شرق جمهوری اسلامی مبتنی بر نوعی رابطه غیرمتوازن با حکومت پوتین تفسیر شود. این خطا با مسألهمحوری یک پژوهشگر مرزهای آشکاری دارد. پژوهشگری که مسأله دارد، از تحلیل تک علّی پرهیز دارد و کوشش دارد به جهت حفظ اعتبار خود، تنها در حوزههایی وارد شود که واقعاً متأثر از آن مسأله خود است. به صورت مشخص باید گفت هر تحلیل و بررسی پیش از رخداد جشن ده کیلومتری غدیر گرفتار این خطا شد.
بهرغم بینظمی، بیبرنامگی، شلوغی و نبود یک نظم ترافیکی، جشن ده کیلومتری غدیر در نظر من، یک تمرین تسهیلگری فرهنگی به جای تصدیگری اجتماعی بود. جشن به معنای واقعی مردمی بود و گروههای جهادی، هیئات مذهبی، مؤسسات فرهنگی، انجمنهای دانشجویی و حتی گروههای خیریه متعددی با استفاده از فضا و امکانات محدودی که در اختیار داشتند، تلاش داشتند سرودی برگزار کنند، شیرینی یا شربتی پخش کنند، مسابقهای برپا کنند تا اوقات مخاطبین را به نحو شایستهای پر کنند.
برخلاف آنچه در تحلیلهای توئیتری دیده بودم، تنوع حجاب و پوشش مشهود بود. حتی در برنامههایی که از نظر برخی، رنگ و بوی سیاسی یا غلظت ایدئولوژیک داشت، همه شرکت داشتند. در آنچه من دیدم، کسی نمیگفت مثلاً این برنامه یا موکب، متعلق به بسیج است یا اینجا «سلام فرمانده» پخش میشود، من شرکت نکنم. ضمن آنکه حضور گروههای موسیقی زنده نیز پررنگ بود و بعضاً موسیقیهای پخش میشد که طربانگیز بود و شاید در نظر برخی، غنا داشت.
این نقد که حکومت نباید در مناسبتهایی مانند دهه محرم یا شادیهایی مثل عید غدیر وارد شود، از اساس باطل است. حکومت طبق قانون اساسی و بسیاری از اسناد بالادستی موظف به تعظیم شعائر است و مکلف است از فرهنگ پاسداری کند و ضمن احترام به تنوع اجتماعی برای همگان فرصتهای برابر فرهنگی و رویدادی فراهم آورد تا آنان نیز رویداد مختص خود را داشته باشند. در نتیجه این بیان که «خیابان» را نباید محدود و منحصر به اندیشه یا باور خاصی کرد، صحیح و منطقی است؛ اما کجا نشانه و تجلی داشته که ما گمان کنیم خیابان فقط مختص گروه یا سازمان یا باور خاصی است. اینکه جامعه مدنی به دلایل مختلف در یک دهه اخیر، آسیبپذیر و نحیف شده، اینکه بخشهایی از حکومت علاقه و تمایل فزایندهای به تصدی و تملک همه اجتماع دارند، اینکه هنوز برای آزادی تجمع، ملاک و مبنای مشخصی وجود ندارد؛ همه و همه درست است؛ اما از سویی دیگر، این که القاء کنیم تنها و تنها گروههای محدودی از اجتماع، آن هم آنانی که متصل به سیاستند؛ فقط آزادی دارند، غیر از خطای شناختی، یک بیانصافی اخلاقی است، اگر کینهورزی سیاسی نباشد.
توانمندسازی اجتماع، حمایت و نه تصدیگری، و کوشش برای به رسمیت شناختن اولاً تفاوتها و تنوعها، کار دشواری است. برای آنکه نگاه امنیتی را از اجتماع برداریم و صفر و صدی به موضوعات نگاه نکنیم، نیازمند سیاستیم. امر سیاسی غیر از شعارهایی مانند «نیاز به گفتگوییم» و «تساهل و مدارا پیششرط تمدن است» به نظام و انتظام نیاز دارد. و اتفاقاً این نظام و انتظام، دیگر سند و برنامه نمیخواهد، اجرا میخواهد. اجراست که نقاط ضعف را عیان میکند و نقاط قوت را آشکار میسازد. شاید به رویداد سیاسی هم نیاز داشته باشیم.
راستی یادم نرود بگویم مغازههای اغذیه و خوراک و سوپرمارکتهای خیابان ولیعصر امروز روز پرفروشی داشتند. این هم برای آنانی که همه چیز را با سنجه معیشت بررسی میکنند.
محمد رستم پور
آفرین ، وسعت نظر در تحلیل و داشتن انصاف خیلی به واقع بینی کمک میکند.