۳۴۲ سال بعد از روز غدیر شیعیان ایران در جهان اسلام بغداد را فتح کرده و پس از قرنها روزنهای برای تنفس شیعه باز شد. آنگاه برای اولینبار ۱۸ ذیالحجه در تقویمهای قمری به عنوان بزرگترین عید مسلمانان جهان نامگذاری شد.
پیامبر اکرم(ص) در ذیالحجه سال دهم قمری به همراه هزاران نفر از مسلمانان کشورهای مختلف، برای ادای اعمال و مناسک حج از شهر مدینه به سوی مکه حرکت کردند. این آخرین سفر حضرت محمد(ص) پیش از وفات ایشان بود که به حجةالوداع، حجةالاسلام و حجةالبلاغ معروف شد. در آن زمان امام علی(ع) برای تبلیغ اسلام راهی یمن شده بود اما زمانی که از تصمیم حضرت محمد برای سفر حج با خبر شد به مکه بازگشته و با رسول خدا همراه شد.
پس از انجام مناسک حج توسط پیامبر و همراهان ایشان، کاروانیان مسیر بازگشت به دیار خود را در پیش گرفتند. پس از آنکه نیمی از مسیر را طی کردند در محل غدیر خم در جنوب غربی شبهه جزیره عربستان، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و آیات «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لمتفعل فما بلغت رسالته…» و «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا» را به ایشان رساند. پس وقتی به غدیر خم رسیدند، پیامبر با وجود گرمای طاقت فرسا، دستور توقف داد و جلو رفتگان و عقب مانندگان را نیز به همان مکان فراخواند.
او در مقابل دیدگان همه افراد اعم از زن، مرد، پیر و جوان، دست علی بن ابیطالب را بالا گرفته و «مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا علیٌ مَولاه» را به روشنی به گوش همگان رساند.
زمانی که پیامبر دست مولا علی(ع) را بالا گرفته و در جنوب غربی عربستان به همراهانش نشان میداد، کیلومترها دورتر ایرانیان در تکاپوی روزهای پایانی اسفند، جشن پایان زمستان و نزدیک شدن به عید نوروز بودند؛ چرا که آن روز ۲۸ اسفند دهمین سال شمسی بود. فردای آن روز جشن «هَـمَـسْـپَـت مَـدَم» به معنای جشن «برابری شب و روز و برابری سرما و گرما» و همچنین جشن «اوشیدر» که برای آرزوی رسیدن موعود و منجی مجوسیان یعنی سوشیانت برگزار میشد. با این حال به دلیل خفقانی که پس از رحلت پیامبر(ص) در جوامع اسلام در مقابل امیرالمؤمنین علی(ع) به وجود آمد، غدیر تا سالها در جهان عرب و غیرعرب مسکوت مانده و صدای پیامبر(ص) و امام علی(ع) به کشورهای دیگر مانند ایران نرسید.
۳۴۲ سال بعد از آن روز با قدرت گرفتن خاندانهای شیعی ایرانی در جهان اسلام و فتح بغداد توسط آل بویه، پس از قرنها حکومت خاندانها اموی و عباسی، روزنهای برای تنفس شیعه باز شده و برای اولینبار ۱۸ ذیالحجه در تقویمهای قمری، به عنوان بزرگترین عید مسلمانان جهان نامگذاری شد و شیعیان در سرتاسر گیتی این روز را به عنوان روز ریاست امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) جشن گرفتند، زیرا تا قبل از به قدرت رسیدن آل بویه و برگزاری باشکوه مراسم عید غدیر تحت لوای حکومت ایرانی، شیعیان عید غدیر را به صورت مخفی یا محدود برگزار میکردند. از روی مستندات تاریخی معلوم میشود اولین جشن علنی و سراسری عید ولایت امیرالمؤمنین علی سال ۳۵۲ هجری قمری برگزار شد. یعنی پس از گذشت ۲۴ سال از غیبت کبری امام زمان(عج).
اولین جشن علنی و سراسری عید ولایت امیرالمؤمنین علی سال ۳۵۲ هجری قمری برگزار شد. یعنی پس از گذشت ۲۴ سال از غیبت کبری امام زمان (عج)
از آن پس ایرانیان در روز عید غدیر شهرها را تعطیل و آذین کردند، مغازهها تا صبح باز بودند، افرادی به نشانه شادی طبل کوبیده، شیپور میزدند و آتش بازی به راه میانداختند. در دوران حکومت صفویه نیز با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، شکوه این عید بیشتر شده و «عید بزرگ ایرانیان» نام گرفت. اما در زمان نادرشاه افشار برگزاری جشن عید غدیر منع شد. اما بار دیگر در دوره قاجار شور و شکوه به این عید بازگشت و هر ساله در محلات، مساجد، امامزادهها و به خصوص حرم امام رضا(ع) مراسمهای مذهبی و حتی ملی به مناسبت غدیر برگزار میشد. امروزه نیز این مراسم در نقاط مختلف ایران برگزار میشود و به عید سادات معروف است. مردم به دیدن سادات میروند و سادات پولهایی را به عنوان عیدی به مهمانان خود میدهند. مردم بر این باورند که نگهداری این پول به رزق و روزی آنها برکت میدهد.
در دوره قاجار به مناسبت عید غدیر در دربار مراسم «سلام» که مخصوص دیدار اعیان و شاهزادگان یا مردم با شاه بود، برگزار میشد. ناصرالدین قاجار درباره عید غدیر سال ۱۲۵۵ شمسی در خاطراتش آورده است: «عید غدیر رسید، شب عید غدیر بیرون شام خوردم، عمارات جدید و نارنجستان چراغان شد، اغلب پیشخدمتها بودند. امینحضور، عضدالملک، عکاس، فرخخان و غیره و غیره و غیره بودند. خوانندههای مردانه همه آمدند. الحمدلله خوش گذشت. روزش هم در همان تالار جدید سلام شد.»
ابنجوزی در کتاب «المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم» دیدههای خود از عید غدیر سال ۳۵۲ هجری قمری را این طور گزارش میدهد:
«که در شب عید یعنی پنجشنبه هجدهم ذیالحجه سال ۳۵۲ مغازههای بغداد تا صبح باز بود. صدای طبل و شیپور، گوش شهر را پر کرده بود. مراسم آتشبازی در بازار برگزار شد. تا روز عید غدیر که مردم، گروه گروه به زیارت حرمهای متبرک کاظمین میرفتند. معزالدوله، امیر دیلمی دستور داده است بغداد را آذینبندی کنند و شهر یکپارچه غرق در شادی و جشن و سرور باشد.»
به جز ابن جوزی بغدادی، تاریخ نگار حنبلی مذهب که شواهد بالا را گفته، ابنمسکویه دانشمند ایرانی هم در «ملحقات کتاب تجارب الامم» آنچه از جشنهای عید غدیر دیده را به صورت گزارش نوشته و گفته است: «شیعیان، جشن روز عید سعید غدیر را با آذینبندی، نصب کتیبههای مذهبی، پوشیدن لباسهای نو و فاخر و قربانی کردن شتر گرامی میداشتند.» ابن مسکویه هم میگوید در شب عید غدیر در بغداد تا سالیان سال، رسم آتشبازی برقرار بود.
یکی از آداب این روز، صیغه عقد اُخوت یا برادری در بین مردان است؛ دو تا دوست با رفتن به پیش روحانی محله و با خواندن صیغه برادری تا آخر عمرشان مثل برادر برای هم باقی میمانند
«آدام اولئاریوس» دانشمند و سیاح آلمانی، در سفر به ایران شاهد یکی از این جشنها بوده و در سفرنامهاش نوشته است: «روز اول مارس، ایرانیها جشنی برپا میکنند که آن را غدیر مینامند. با توجه به این موضوع خان دوباره از ما در کنار رودخانه در جایی با صفا نزدیک خیمه با طرزی باشکوه پذیرایی کرد. در این مراسم سرگرمیهای زیاد تهیه دیده بودند. چند نفر به طرز ماهرانه میپریدند و شعبدهبازی و تردستی میکردند. جالب توجه رقص زیبایی بود که پسربچهای در حالی که دو سنج کوچک که بر آن یک دسته نوار گره خورده ابریشمین و دراز آویزان بود و آنها را هنگام زدن بر یکدیگر به حرکت درمیآورد و نمایش میداد. خارج از خیمه، مردم معمولی نیز هرکسی اگر هنری داشت به معرض نمایش میگذاشت. آنان سرگرمیهای زیادی برای خود داشتند. شخص خان تیراندازی دقیق خود را آزمایش کرد و توانست تار مویی از اسب را که در دست پسربچه خودش بود از فاصله شش قدمی با تیر بزند. همچنین سیبی را به سوی آسمان پرتاب کردند و وی در بازگشت با تفنگ، سیب را هدف قرار داد.»
یکی از سنتهای مهم بین ایرانیان در جشن غدیر، بستن عقد «اخوت» که یک مستحب دینی برای بهبود پیوندهای اجتماعی است، بین مؤمنان و مسلمانان بود. «ژان ـ باتیست فُوریه» پزشک فرانسوی دربار ناصرالدین شاه قاجار در خاطراتش مینویسد: «یکی از آداب این روز، صیغه عقد اُخوت یا برادری در بین مردان است؛ دو تا دوست با رفتن به پیش روحانی محله و با خواندن صیغه برادری تا آخر عمرشان مثل برادر برای هم باقی میمانند.»