اخوان المسلمین: بحران سازمانی و توانمندی‌های رو به افول

بحران‌های داخلی مداوم اخوان المسلمین که زمانی یک جنبش سیاسی غالب بود باعث انشعاب درون آن گروه و دور شدن آن جریان از کانون توجهات شده است. 

اخوان المسلمین مصر در سالیان اخیر به عنوان یک گروه سیاسی  با فشار قابل توجهی از سوی دولت مصر با بحران‌های متعددی دست و پنجه نرم کرده است.با چالش‌های داخلی فزاینده‌ای نیز مواجه شده و همزمان که به عنوان گروه سیاسی اپوزیسیون شناخته می‌شود با تشدید منازعات درونی مواجه بوده است. ارزش بررسی دارد که این نیروی سیاسی که زمانی قدرتمند بود و اکنون در عرصه سیاسی به حاشیه رانده شده را مورد ارزیابی قرار دهیم. از این منظر شناسایی تغییرات در ایدئولوژی و ساختار سازمانی آن گروه مفید است.

 به نقل از انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، چالش‌های سازمانی طولانی مدت اخوان المسلمین برای چندین دهه عاملی تعیین کننده در روابط آن گروه بوده است. در طول تاریخ شکست‌های سازمانی داخلی آن جریان در بحران‌های سیاسی‌ای که برایش رخ داده، نقش داشته است. این وضعیت صرفا بدتر شده، زیرا آن گروه به دنبال موقعیت بین‌المللی است و در برخورد با دولت‌های ملی با مشکلاتی مواجه شده است.

مطمئنا دولت مصر فشار خارجی قابل توجهی بر اخوان المسلمین اعمال کرده است. پس از پایان دوران زمامداری “حسنی مبارک” و به ویژه به دنبال برکناری “محمد مرسی” از قدرت در سال ۲۰۱۳ میلادی دولت مصر به دنبال جایگزین‌هایی برای مقابله با اخوان المسلمین بود و اکنون سیاست مبارزه با آن گروه از طریق طبقه بندی اخوان المسلمین به عنوان یک سازمان تروریستی را در دستور کار قرار داده است.

دولت مصر استدلال می‌کند که اخوان المسلمین تهدیدی برای مصری‌ها محسوب می‌شود و بیش از ۹۰ سال منبع افراط گرایی بوده است. با این وجود، آن گروه به دلیل اختلافات داخلی نیز متحمل شکست شده است. اخوان المسلمین پس از سال ۲۰۱۳ میلادی به دلیل پیامد برکناری از قدرت در یک بحران سازمانی فرو رفت. شکاف‌های بعدی در رهبری اخوان المسلمین در سال ۲۰۲۱ میلادی به نقطه اوج خود رسید زمانی که  به دو جریان اصلی و گروه‌های مختلف کوچک‌تر تقسیم شد.

با انتقال رهبری اخوان المسلمین به خارج از مصر مشکلات ساختار داخلی آن آشکارتر شد. آن گروه در این زمینه با دو مانع اصلی روبرو بود. نخست بین جناح‌های مختلف بر سر حوزه‌های قضایی درگیری پیش آمد و دوم آن که اخوانی‌ها با چالش‌های امنیتی منطقه‌ای مواجه شدند که تضعیف انسجام سازمانی‌ آن‌ها را به دنبال داشت. در کنار این‌ها مناقشات بر سر پر کردن خلاء رهبری هم چنان یک مشکل مداوم برای اخوان المسلمین بوده است.

جنبش اخوان المسلمین شاهد افول ارزش‌های خود بوده است و علیرغم تاکید ایدئولوژیک آن گروه بر اطاعت درون سازمانی و ساختار سلسله مراتبی، ثبات داخلی در اخوان المسلمین بهبود نیافته است.

از منظر ایدئولوژی، آن گروه مدت‌هاست که از استدلال‌های متفکران مرکزی خود یعنی “حسن البنا” و “سید قطب” برای مقصر جلوه دادن عوامل بیرونی استفاده می‌کند و عوامل درون سازمانی را عامل ایجاد مشکلات نمی‌داند. در طول توسعه اولیه اخوان عمدتا از نوشته‌های حسن البنا در رابطه با قدرت، حکومت و دولت پیروی می‌کرد، اما این چارچوب برای مقابله با تغییرات مداوم در نظم جهانی و در داخل دولت – ملت ناکافی بود. برخی از اعضا به جای پرداختن به این کاستی‌ها و بدون داشتن برنامه‌ بر این باور بودند که برای گروه مهم است که از کار سیاسی فاصله بگیرد و در عوض به موعظه و ارشاد اجتماعی روی آورد.

اخوان المسلمین با استفاده از روایت سید قطب بر این عقیده است که جهان بیرون مقصر است. قطب استدلال می‌کرد که زمام قدرت و حکمرانی صرفا باید به رهبران با فضیلت سپرده شود. آن سازمان با الهام از این ایدئولوژی موروثی از البناء و قطب، ناکامی‌های سیاسی خود را در طول سالیان متمادی تفسیر کرده است. این امر عملا هر گونه تلاشی را برای ارزیابی سازمان از داخل و طرح هرگونه ابتکار عملی را مسدود می‌سازد.

آن چه برای اخوان باقی مانده گفتمانی است که مضامین سختی، فداکاری و مشیت الهی بر آن حاکم است. در این گروه تعهد کمتر و کاهش وفاداری دیده می‌شود. اسطوره‌های سازمانی نتوانسته‌اند انسجام گروه را تقویت کنند؛ زیرا گروه‌های کوچکتری از جریان اصلی اخوانی منشعب شده‌اند امری که قابلیت‌های جمعی آن جریان را تضعیف کرده است.

بدون حافظه سازمانی منسجم هرگونه تلاش برای ارزیابی اخوان راهی جز شروع از صفر ندارد. گزاره‌های مختلف نشان دهنده فقدان چارچوب مفهومی برای یافتن راه حل و بی‌علاقگی در بحث مسئولیت یا علیت با توجه به مسیر‌های سیاسی و سازمانی است. این امر مانع از ایجاد ظرفیت بالقوه تغییر و استدلال مستقل (اجتهاد) شده و انطباق اخوان با شرایط کنونی یا توضیح این که چرا آن گروه شکست خورده را دشوارتر ساخته است.

بحران‌های ذاتی اخوان المسلمین بازتاب دهنده کاهش سرمایه اجتماعی آن جریان است، زیرا حلقه‌های رهبری نخبگان جریان در حال فرسوده شدن هستند و اعضایش آن جریان را ترک می‌کنند. اگرچه قرار بود آزادی عمل رهبران در تبعید اخوان المسلمین در خارج از کشور توانایی‌های گروه را منسجم و متحد سازد با این وجود، در عمل عکس آن رخ داده است. آن گروه در حال تلاش برای اعمال کنترل بر شاخه‌های متعدد خود است در حالی که ظرفیت‌های ایدئولوژیک محدود آن جریان یافتن راه‌های خروج از بحران را تقریبا غیرممکن ساخته است.

علاوه بر آن، اخوان المسلمین نتوانست گفتمان خود را با شرایط سیاسی منطبق سازد و از اصلاح طلبی به سمت خشم حرکت کرده است بدون آن که بتواند تفاسیر تازه‌ای ایجاد کند که منطبق با نیاز آن گروه برای مرتبط ماندن با جامعه و توسعه روابط آن باشد. تلاش‌های اخوانی‌ها برای نزدیک شدن به دولت در چارچوبی از منازعات شکل گرفته است. بحث اخوان المسلمین درباره گفتگوی ملی مصر در سال ۲۰۲۲ میلادی بر عدم اطمینان در مورد آینده و عدم آمادگی برای تغییر و هم چنین تثبیت فرهنگ سیاسی حول قدرت و تغییر از بالا به پایین متمرکز شد. این امر نشان دهنده انحراف از آرای سنتی مبتنی بر اصلاحات اخوان المسلمین بود.

اخوان هم چنین فاقد نفوذ اقتصادی قابل اثبات است. آن جریان در سالیان اخیر هیچ گونه تاثیرگذاری‌ای بر سیاستگذاری‌های مالی و پولی نداشته و نتوانسته شبکه‌هایی را سازماندهی کند که بر سرمایه‌گذاری خارجی تاثیر بگذارد. دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی به جز در مورد آزادی زندانیان تا حد زیادی اقدامات و خواسته‌های اخوان المسلمین را نادیده گرفته اند. با تداخل بحران‌های ایدئولوژیک، اجتماعی، سازمانی و اقتصادی اخوان المسلمین آن جنبش در حال گذار به نواحی‌ای منزوی و تک افتاده با مخاطبانی محدود است. این امر جذب طرفداران گسترده‌تر و حفظ ارتباط سیاسی را برای آن گروه دشوارتر می‌سازد.

دیدگاهتان را بنویسید