جورج سوروس در دهه 1980 پتانسیل تحول سیاسی را در اقتصاد روبهرشد چین مشاهده نمود. ولی در زمان شی جینپینگ، جمهوری خلق چین به خلاف هر آنچه که سوروس از آن دفاع میکند، بدل شده است.
مقالهای به قلم جوردین هایم و توویا گرینگ که به تاریخ 25 آوریل 2023 در سایت پروژه چین منتشر شده است.
سه ماه پس از آغاز اعتراضات سراسری در هنگکنگ در تابستان 2019 روزنامه دولتی تا کونگ پائو مقالهای به همراه یک کاریکاتور از جورج سوروس منتشر کرد. بهتصویرکشیدن سوروس بهعنوان یک «تمساح بزرگ» توسط رسانههای چینی (که در زبان عامیانه چینی «پادشاه جنایتکار» است) ریشه در نقش وی در بحران مالی آسیا در سالهای 1997 و 1998 دارد.
طی آخرین تحولات، سوروس موجب ترس و وحشت جمهوری خلق چین شد … در حقیقت سوروس به دشمن تمامعیار حزب کمونیست چین بدل شده است.
بر اساس کتاب «چگونه چین از شوکدرمانی فرار کرد» اثر ایزابلا وبر، سوروس معتقد بود که «تغییر در کشور بزرگی مانند چین میتواند توجه بیشتری را از سراسر جهان به خود جلب کند».
سوروس خیلی زود متوجه شد که رؤیای چینی او محقق نخواهد شد. از همان ابتدای کار حرکات او تحتنظر بود. تندروهای مخالف اصلاحات به او مظنون شده بودند که او مأمور سیا است و هدفش تضعیف کمونیسم است.
میل او به شرطبندی علیه اقتصادها تا زمانی که روی ارزهای خارجی صورت میگرفت، از سوی پکن تحمل میشد. همه چیز وقتی توجه او به یوان چین معطوف شد، تغییر کرد … این اظهارنظر موجب بحران در بازارهای سهام چین شد … این به معنای جنگ بود.
پکن به طریقه مشابه واکنش نشان داد و هر بار اقداماتش تشدید میشد. خط بین واقعیت و توطئه بهتدریج محو شد و این مرد به تجسم واقعی ترسهای چینی بدل شد.
طبق مقالهای که ژانگ در گوانچا (یک رسانه ملیگرای محبوب که توسط اریک لی میلیاردر تأمین مالی میشود) منتشر کرده است، چینِ تحت رهبری شی جینپینگ چالش هدایت بشر بهسوی جامعهای با سرنوشت مشترک را پذیرفته است. این امر چین را به دشمن شماره یک «سرمایه مالی فراملی» تبدیل کرده که از نظر او توسط یهودیانی مانند سوروس هدایت میشود که در راستای مأموریت آنها برای ایجاد یک «دولت جهانی» است تا از آن طریق حکومت کنند.
رویکرد مبهم چین نسبت به جهانیشدن و روابط پیچیده و درعینحال عملگرایانه با ایالات متحده، تحت زمامداری شی جینپینگ بیشتر از منظر ایدئولوژیک هدایت شده است.
#دیدگاه: یکی از خطاهای عمده در تحلیل سیاست(چه داخلی و چه در عرصه بین المللی) آن است که تحلیل محصور در کنش بازیگران رسمی شود. واقعیت آن است که در جهان پس از جهانیسازی دیگر قدرت مانند سابق محصور در مرزهای رسمی سیاسی نیست، بلکه شاهد الگوهای جدیدی از قدرت در جهان هستیم که نقش شرکتهای چندملیتی و خاندانهای قدرت بیش از پیش از است. چه اینکه در ایران عصر جهانیسازی شاهد تولد پدیدهی خصولتی هستیم که در سالهای اخیر به وسیلهی بازوهای تراستی خودشان ابعاد بینالمللی پیدا کردهاند. ارائه این متن از سایت #china_project(که مملو از چنین فکتهایی با تمرکز بر چین است) با هدف تذکر این مورد بسیار مهم به مخاطبان محترم کانال صورت گرفت.