وطن فروشی برای یک مشت دلار/ ماجرای احسان کرمی و لزوم بازنگری در قواعد رسانه ملی

فوت مهسا امینی و به دنبال آن اغتشاشات شکل گرفته در نقاط مختلف کشور سبب شد تا فضایی ملتهب در جامعه به وجود آید. در پی این اتفاق موجی از اظهارنظرهای مختلف در فضای رسانه‌ای کشور شکل گرفت. در این بین بسیاری از چهره‌های مطرح کشور، از هنرمندان تا ورزشکاران نیز نسبت به این اتفاقات واکنش نشان دادند. واکنش‌هایی که اغلب از سر دلسوزی و اظهار تاسف نسبت به این اتفاق تلخ بود. اما در این میان برخی نیز با در سر داشتن اهدافی دیگر، همسو با رسانه‌های خارجی، موجب تشدید تنش‌های به وجود آمده در کشور شدند. حال پیوستن احسان کرمی، مجری و بازیگر ایرانی به شبکه سلطنت‌طلب «من‌ و تو» از این اهداف پرده برداشت و نشان داد او و امثال او در هر فرصتی به دنبال منافع شخصی خویش‌اند و بر خلاف تصویری که از خود نشان می‌دهند نه دغدغه مردم دارند و نه دغدغه وطن!
به گزارش رجانیوز؛ درحالی احسان کرمی ادعای وطن دوستی و حمایت از مردم ایران دارد که شبکه میزبان او یعنی «من و تو» سال‌ها در تطهیر رژیم پهلوی و دشمنان مردم ایران و حتی تحریم‌های آنها علیه جامعه ایرانی‌ نقش جدی داشته است.
این ماجرا خود به خوبی نشان داد احسان کرمی و امثال او فقط به دنبال سواستفاده از نام مردم برای منافع شخصی خویش هستند. سابقه نشان داده است سلبریتی‌هایی که مردم را تحریک کرده و به خیابان می‌کشند یا خود و خانواده‌شان را از ایران خارج کرده و یا قصد دارند تا شرایط خروج خود را فراهم آورند.
البته با نگاه به سرنوشت افرادی مشابه احسان کرمی که تنها به دنبال منافع شخصی به رسانه‌های معاند پیوستند؛ می‌توان دید که چیزی جز شکست و طرد شدن از سوی مردم نصیب‌شان نشده  و نخواهد شد.
برای نمونه «مزدک میرزایی» که زمانی از گزارشگران مطرح در کشور بود پس از پیوستن به شبکه «ایران اینترنشنال» به کلی از فضای رسانه‌ای محو شد و یا «مهناز افشار» که زمانی از بازیگران مورد توجه بود حال پس از خروج از کشور و همکاری با شبکه «ام‌بی‌سی پرشیا» شرایطی بهتر از مزدک میرزایی ندارد تا جایی که جریان اپوزیسیون او را از تجمع اخیر ضدایرانی «دوسلدورف آلمان» اخراج کرد.

احسان کرمی نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود و به نوعی با این کار با دست خویش به حیات نیمه هنری خود پایان داد و ترجیح داد تا در ازای دریافت دلار نقش یک چرخ دنده در ماشین ضدایرانی رسانه‌های غربی را بازی کند.

به نظر می‌رسد سوابق این‌ چنینی لزوم تغییر در گزینش و قواعد همکاری با افرادی که با تریبون رسانه ملی شناخته می‌شوند را دوچندان کرده است.  

کارنامه رسانه‌های جهانی نشان می‌دهد ایران در بین کشورهای مختلف کم ضابطه‌ترین رسانه در خصوص نیروهای خود است. ده‌ها سال است که هالیوود با تعیین قواعد سخت‌گیرانه بر هنرمندان مانع از ورود غیرتخصصی آنها به مسائل غیرمرتبط شده است. این قواعد سخت‌گیرانه حتی باعث شده زندگی شخصی برخی از چهره‌های معروف و رسانه‌ای آنها تحت الشعاع محدودیت‌های اعمالی قرار بگیرد.
از همین رو صداوسیما نیز می‌تواند با بازنگری در رویکرد خود شرایط را برای قاعده‌مند شدن همکاری با سازمان و استفاده از ظرفیت وسیع رسانه‌ای توسط افراد شرایط را از وضعیت بی‌قانونی خارج نماید.
در آخر باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از هنرمندان نیز وجود دارند که اظهارنظرها و انتقادات آنان از سر دلسوزی مطرح شده و با آشوب گری‌ها مرزبندی دارند.

دیدگاهتان را بنویسید