برای شرافت!

 

از من بپرسی میگویم مشکل این جماعت خشک‌مغز، یکی‌شدن مردم است! هر آنچه تلاطم جامعه را تبدیل به سکینه و آرامش کند از دید تنگشان سم است و مهلک، چرا که اهل بلوا نان خود را از تنور آشوب و اضطراب در می‌آورند در خـ‌ون میزنند و بعد میبلعند! دست غیرت از آستین جوانی گمنام در سبزوار درآمده و خداخواهی بوده که آن دوربین مداربسته در آن‌ شب تاریک، سکانس طلایی قهرمان مردمی واقعه را ضبط کرده که چطور مثل صاعقه شب‌شکنی میکند و بر اوباش میغرد تا دلگرمی یک ملت باشد، که خیال نکنند تخم غیرت را ملخ خورده! حالا دو سر بلوای شش‌ماهه اخیر -که انگار هنوز چشمشان از خون سیر نشده- افتاده‌اند به جان این پیکر تکیده‌ و صنوبر رشید غیرت ایران و هرکدام زخمی میزنند. این یکی رطب و‌یابس فقهی میبافد به خیال آنکه شهـ‌.ید لایق مدح و ستایش نیست و نفله شده! و آن یکی مثل سمور گشته و تصویری از شهـ‌.ید و همسرش یافته تا بگوید آنکه سمبل غیرت است بی‌غیرت بوده. حالا دو قطبِ آتش‌بیار معرکه در شهـ‌.ید نبودن قلندر سبزوار به هم رسیده‌اند تا پروژه مشترک‌شان را از دو سمت آغاز کنند تا شاید زودتر به هدف برسند. خوش بحال حمیدرضا الداغی که دو بار شهـ‌.ید شد. یک‌بار بدست آن دو نامرد که از دو سمت با چاقو غریب‌کشش کردند و حالا بدست این جماعت‌حقیر و باز هم از دوسمت با نیش قلم غریب کش میشود! زنده باد شرافت که فراتر از مرز‌بندی‌وجناح‌ها، مانند مدالی درخشان، تنها بر سینه جوانمردان میدرخشد! هنیالک یا شهـ‌.ید

دیدگاهتان را بنویسید