رئیس جمهور شی در اغلب ارتباطات رسمی خود جملهی «تغییرات بزرگی که در یک قرن دیده نشده است.» را به کار میبرد. این جمله بیشتر شبیه به بیانیه است که از دگرگونی گسترده نظم جهانی خبر میدهد. سالهاست که این اصطلاح را میشنویم. این تغییر بیش از هر منطقه دیگری در خاورمیانه درحال شکلگیری است؛ منطقهای که امریکا منابع بسیاری در قرن 21 به آن اختصاص داد. امسال چین بهعنوان میانجی، به دستیابی توافق ایران و عربستان کمک کرد. در صورتی که؛ واشنگتن در حال حاضر هیچ رابطه دیپلماتیکی با تهران ندارد و روابط این کشور با ریاض تیره شده است.
چاس فریمن –دیپلمات کهنه کار امریکایی میگوید: «ما غوغا به راه میاندازیم، تهدید میکنیم، تحریم میکنیم، خودمان را به خطر میاندازیم، بمباران میکنیم، اما هرگز از هنرهای اقناع استفاده نمیکنیم.» همچنین همراه نیکسون در سفر به چین گفتهبود: « دوران شکوه دیپلماتیک به پایان رسیده. آنچه درحال وقوع است کاهش توانایی اجبار امریکا است.» باید اذعان کرد که جهان در حال تغییر است. فریدمن در این مورد میگوید: « ما تلاش میکنیم هر قطعه را در جای خود قرار دهیم. هدف اصلی حفظ برتری است که غیرممکن است. هیچ چیز ابدی نیست و هیچ قدرت بزرگی برای همیشه برتری نخواهد داشت. نه تنها صلح امریکایی با حدود 50 سال به پایان رسیده است، بلکه 500 سال برتری یورو و آتلانتیک پایان یافته است.»
هوانگدا فن-کارشناس چینی و استاد دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای گفته بود: «از اصلاح و گشایش در اواخر دهه 1970، چین درحال توسعه و تعمیق روابط با سایر کشورها بر اساس منافع و احترام متقابل بوده است. چین دههها است درگیری فعالانهای با دیگر کشورها نداشته است. به همین دلیل چین دشمنان کمی دارد و همچنین چین میتواند محیط توسعه خارجی خوبی به دست آورد.»
اگرچه چین با کشورهای همسایه اختلاف ارضی دارد؛ اما جمهوری خلق چین شریک تجاری 130 کشور است. این کشور نفوذ گستردهای در جهان جنوب، از جمله افریقا و امریکای لاتین، به وسیله سرمایهگذاریهایی مانند، طرح کمربند و جاده دارد. اقبال به خاورمیانه بهویژه برای چین، اصلیترین واردکننده نفت جهان، ارزشمند است. دو کشور ایران و عربستان خواهان حضور در بلوک تجاری و امنیتی بریکس پلاس و سازمان شانگهای هستند.زیرا به موجب عضویت آنها پکن میتواند در برابر کمپین تحریمهای احتمالی ایالاتمتحده مقاومت کنند.
نفت، قلب همکاری استراتژیک پس از جنگ جهانی دوم بود که عربستان سعودی و امریکا آن را ایجاد کردند. این توافق در دوران جنگ اعراب و اسرائیل، تحریمهای 1970 اوپک و پس از 11 سپتامبر دوام آورد. ایالاتمتحده مایل بود نقض حقوق بشر عربستان سعودی را نادیده بگیرد، اما رئیس جمهور بایدن، سلمان را «منفور» نامید. کاهش کمک امریکا به عربستان در جنگ یمن و ازسرگیری مذاکرات هستهای، شکاف با ریاض را عمیقتر کرد.
فن گفتهبود: «واشنگتن باید بداند که چنین چالشی را نه تنها با چین بلکه با بسیاری از کشورهای دیگر دارد. آنها امیدوارند که سرنوشت خود را کنترل کنند و شاهد جهان چند قطبی باشند.» عربستان سعودی سعی دارد نفوذ انرژی خود را به نفوذ ژئوپلیتیک تبدیل کند. ایالاتمتحده در این باره با احتیاط رفتار میکند، زمانی که بایدن از ریاض درخواست کرد تولید نفت را افزایش دهد، ولی عربستان نپذیرفت و در عوض به جمع کشورهای ایران و روسیه پیوست و تولید خود را کاهش داد. محمد السبان-مشاور سابق وزیر انرژی عربستان اظهار داشت:«ایالاتمتحده همچنان فکرمیکند که تنها قطب جهان است و این درست نیست. به سوی جهان چند قطبی در حرکتیم در این جهان چین، روسیه، امریکا، اتحادیه اروپا و همچنین عربستان حضور دارند.»
نفت تنها عامل نفوذ عربستان نیست. دو مکان مقدس جهان اسلام در این کشور واقع شده است، سریعترین رشد اقتصادی را در میان اقتصادهای بزرگ دنیا دارد و یکی از اعضای اصلی اتحادیه عرب و سازمان همکاریهای اسلامی است. سابان در ادامه گفتوگو افزود: «پادشاهی عربستان بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی خود تصمیم میگیرد. همه باید به منافع ما احترام بگذارند همانطور که ما به منافع دیگران احترام میگذاریم. هیچ کشوری نباید در تصمیمگیری پادشاهی در عرصه بینالملل دخالت کند.»
برخی از دیپلماتها نگران هستند که رخدادهای اخیر خاورمیانه و دیگر مناطق- 30 سال پس از فروپاشی شوروی- نشاندهد امریکا باوجود قدرت بینظیر نظامی، اقتصادی و فرهنگی، جذابیت خود را برای بسیاری از کشورهای جهان از دست داده است. جک متلاک، آخرین سفیر ایالاتمتحده در شوروی اظهار داشت: « الگویی که ما به جهان ارائه کردیم به اندازه سال 1991 جذاب نیست.»
اکنون ارتباط امریکا با رقبای اصلی کمتر از هر زمان دیگری است. درحالی که چین فهرست فزایندهای از اهداف استراتژیک را دنبال میکند، روسیه جنگی در اوکراین آغاز کرد که پایانی برای آن درنظر نگرفتهاست، به علاوه ایران روابط خود را با رقبا بازسازی کرده و کره شمالی توسعه سلاحهای هستهای را سرعت بخشیدهاست. درنتیجه تحریم، محور اصلی کنش دیپلماتیک امریکا، تا بهحال کارآمدی خاصی برای منصرف کردن دشمنان نداشته است.
واشنگتن جهان را مبارزه دموکراسی و اقتدارگرایی (برای شرکای اصلی مانند عربستان خوشایند نیست) توصیف کرده است. در همین راستا متلاک میگوید:« نباید ایدئولوژی و شکل حکومت مهم باشد.» او هشدار میدهد که اگر امریکا مانند اتحاد جماهیر شوروی بر این باور منسوخ تکیه کند که؛ «آمریکا دانش و قدرت تغییر جهان را دارد و تنها باید از سلطه اقتصادی و نظامی خود برای تغییر دیگر جوامع استفاده کند.» محکوم به فنا است. او گفت: دیدگاهی که این مفهوم را تبلیغ میکند که « ما در جنگ سرد پیروز شدیم. اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و نظام سرمایه داری پیروز شد. فرضیاتی نادرست بوده و [چنین] هدفی غیرممکن است.»