خلیج فارس و تنگه هرمز از همان ابتدا نقطه مهم و استراتژیکی بوده است. از همان ابتدای قدرت گرفتن کشورهای اروپایی پس از قرون وسطی و آغاز اشغالگری و استعمار سرزمینهای شرقی، درخشش این نقطه طلایی نگاه ناپاک بورهای اروپایی را به خود جلب کرد. تنگه هرمز نقطه اتصال بین خلیج فارس با دریای عمان است؛ نقطه اتصال بین خلیجی با منابع دریایی بکر و جزایر غنی و دریایی با سواحل عالی برای تجارت. این تنگه دروازهای برای ورود به دریای عمان و اقیانوس هند بود که اروپاییها را به هدفشان یعنی هند میرساند.
در قرن شانزدهم میلادی، دو ابر قدرت بزرگ جهان امپراتوریهای پرتغال و عثمانی بودند که با یکدیگر رقابت داشتند. عثمانیها تا سواحل دریای سیاه، مدیترانه و مرمره پیش رفته بودند و حجاز، مصر و قسطنطنیه را نیز به قلمرو خود اضافه کرده بودند. آنها توانسته بودند با توجه به جغرافیای مستعمرات خود، راههای تجاری به سمت آسیای شرقی و هندوستان را به روی اروپاییها مسدود کنند. اروپاییها هم مجبور شدند از طریق دریای جنوبی از آفریقا بگذرند تا به شرق آسیا برسند. اولین اروپاییهایی که راههای جدیدی برای رسیدن به شرق آسیا را پیدا کردند، پرتغالیها بودند. پرتغالیها آبراه مهمی به نام خلیج فارس و جزایرش را یافتند که به آنها در رسیدن به هدفشان کمک میکرد. در واقع دستیابی به شرق و بندر گوای هندوستان مهمترین هدفشان در آن زمان بود و به همین دلیل خلیج فارس و مسیر آبی جنوب ایران برایشان از اهمیت زیادی برخوردار شد.
اولین متجاوز
۱۴ اکتبر سال ۱۵۱۵ دریاسالار پرتغالی «آلفونس دا آلبوکرکی» (آلبوکرک) با کشتی توپدار و نیروی تفنگدار وارد تنگه هرمز شد و کمی بعد جزایر استراتژیک این تنگه را تصرف کرد. در واقع میتوان گفت اولین نظامی و دریانورد غربی که اهمیت استراتژیک خلیج فارس را به عنوان مسیر رسیدن به اقیانوس هند شناخت و از راه دریا به صورت مسلحانه به آن تجاوز کرد، آلبوکرک بود. انگیزه او از تصرف این تنگه در درجه اول اقتصادی بود؛ او به گسترش سلطه بر سرزمینهای مناسب برای تجارت فکر میکرد. به جز آن انگیزه مذهبی و سیاسی هم داشت. آلبوکرک میخواست با عثمانیهای مسلمان که رقیب پرتغالیها بودند، مقابله کند. بنابراین تنگه مالاکا، عدن و هرمز را سه نقطه اصلی برای دستیابی به مالکیت دنیا توسط پرتغالیها در نظر گرفت و اقدام به تصرف آنها کرد.
در آن سالها که با پادشاهی شاه اسماعیل صفوی در ایران مصادف بود، ایران قدرت دریایی و نیروی نظامی جهت حفاظت از مناطق آبی خود و در نتیجه توان مقابله با نیروهای متجاوز را نداشت. اما گرفتن هرمز و تسلط بر خلیج فارس برای آلبوکرک چندان هم راحت نبود. تنگه هرمز از همان ابتدا نقطه مهم و استراتژیکی بود. این تنگه نقطه اتصال بین خلیج بزرگ فارس با دریای عمان است؛ نقطه اتصال بین خلیجی با منابع دریایی بکر و جزایر غنی و دریایی با سواحل عالی برای تجارت که از قضا اروپاییها را به هدفشان، هندوستان، هم میرساند. آلبوکرک برای تصرف این نقطه مهم، ابتدا به چند جزیره کوچک با به آتش کشیدن کشتیهای صیادی اهالی آن وارد شد. سپس به سواحل قلهات (امروزه واقع در ساحل شرقی عمان) که از مناطق تحت مالکیت پادشاه هرمز بود، وارد شد. شرف الدین که حاکم محلی قلهات بود به همراه مردم آن منطقه جلوی آلبوکرک و نیروهایش ایستادند.
دریاسالار پرتغالی نیز تصمیم به ترک قلهات گرفت و پس از درگیر شدن با بومیان و غارت آنها به سمت مسقط رفت. نیروهای دریایی پرتغال وارد بندر مسقط که منطقه دیگری از حوزه مالکیت حاکم هرمز بود، شدند. آنها مردم شهر را به گلوله بستند و اعلام کردند که اگر به آنها مقادیر زیادی سکه طلا بدهند، شهر را آتش نخواهند زد. اما وقتی با ممانعت مردم از پرداخت کردن این مبلغ مواجه شدند، مناطق زیادی از شهر را آتش زدند و مردم را یا شکنجه کردند یا کشتند. اساسا پرتغالیها مانند سایر اروپاییها هرکجا که با مقاومت مردم مواجه میشدند، میخواستند با قتل و غارت و آتشافکنی به مقصود خود برسند. در نهایت آلبوکرک سپاه خود را مجددا تجهیز کرد و باز به سواحل قلهات یورش برد. شرفالدین، حاکم قلهات و نیروهایش با پرتغالیها جنگیدند و تعداد زیادی از آنان را کشتند، اما دست پرتغالیها در ادوات و امورات نظامی بازتر بود. همین برتری نظامی باعث شکست بومیان و به آتش کشیده شدن شهر و مسجد جامع آن شد.
ادوات جنگی به جا مانده از پرتغالیها در قلعه پرتغالیها واقع در جزایر تنگه هرمز
تسلیم با سازش
پس از آن آلبوکرک به سمت هرمز رفت و با علم به اهمیت این منطقه در تجارت خلیج فارس، با شانزده کشتی در آنجا لنگر انداخت. اگرچه سیف الدین، حاکم منطقه هرمز و خواجه عطا نایب السلطنه او پیش از ورود پرتغالیها به تجهیز سپاه خود پرداخته بودند، اما واضح بود که آن سپاه هم پشتوانه و هم توان ایستادگی مقابل نیروهای پرتغالی و پیروزی در مقابل آنها را نداشت. بنابراین سیفالدین بنای سازش گذاشت و پس از اعلام آلبوکرک مبنی بر اینکه اگر تابعیت پرتغال را بپذیرد در امان خواهد بود، به پادشاه پرتغال اعلام وابستگی کرد. البته این سازش او دلایل متعددی داشت. یکی اصرار بازرگانان و تجار بود. آنها میدانستند در نهایت سیفالدین شکست خواهد خورد و موقعیت خود را در خطر میدیدند. دلیل دیگر هم پیمانی بود که شاه اسماعیل با پرتغالیها امضا کرد. شاه اسماعیل میخواست با پرتغالیها متحد شود تا هم از نیروهای دریایی آنها برای سرکوب شورشهای سواحل بلوچستان و لشکرکشی به بحرین و قطیف استفاده کند و هم از این اتحاد علیه همسایه خود، عثمانی، استفاده کند و آنها را در جنگها شکست بدهد. اینگونه شد که شاه اسماعیل با اینکه امیر هرمز تابع و خراجگزار پادشاه پرتغال باشد موافقت کرد. همچنین پذیرفت دولت ایران در امور جزیره هرمز و گمرکات آن هیچ مداخلهای نکند. بدین نحو هرمز به دست پرتغالیها افتاد. تسلط پرتغالیها بر هرمز و تجارت خلیج فارس، زندگی ساکنان خلیج فارس و بازرگانان آن را مختل کرده بود. در آن زمان تجار ایرانی تنها رقبای تجاری پرتغالیها بودند؛ به همین دلیل متجاوزان پرتغالی بهطور جدی مانع از تجارت و رفتوآمد کشتیهای ایرانی در خلیج فارس میشدند.
سرانجام سلطه اول، آغاز سلطه جدید
با اینکه آلبوکرک تنها چند ماه بعد از تصرف هرمز درگذشت اما هرمز یک قرن در چنگ پرتغالیها ماند و تا زمانی که شـاه عباس اول به سلطنت رسید، تجارت دریایی در منطقه خلیج فارس در اختیار پرتغالیها بود.
وقتی شاه عباس بر مسند پادشاهی نشست، با کمک انگلیسیها که رقیب پرتغالیها بودند، مناطق تحت سلطه آنها را پس گرفت. او با کمپانی هند شرقی متحد شد و به پشتوانه آنها نیروهای خود را به مصاف پرتغالیها فرستاد. ایرانیها ابتدا «بندر گمبرون» را از تصرف اشغالگران درآوردند و نام «بندرعباس» بر آن نهادند. پس از چند ماه درگیری میان نیروهای ایران که کمک انگلیسیها را داشتند با اشغالگران پرتغالی، سرانجام پرتغالیها از این مناطق دست کشیدند و تسلیم شدند. ولی همین اتحاد شاه عباس با انگلیسیها باعث گسترش نفوذ آنها در منطقه شد و پس از افول قدرت پرتغال و قدرت گرفتن انگلیس، این نفوذ به سلطه آنان بر منطقه خلیج فارس انجامید. انگلیسیها برای حفظ سلطه خود در خلیج فارس تا نیمه دهه ۱۹۳۰ تلاش زیادی کردند تا ایران دارای نیروی دریایی موثر نشود و به مقابله با آنان نپردازد. هرچند نیروهای محلی زیادی به مقابله با آنان پرداختند که نام قهرمانانی چون رئیسعلی دلواری در این مبارزات میدرخشد.