حجاب، بهعنوان یک مسئله فرهنگی و اجتماعی، همواره در فضای ایرانی و به خصوص در طول تاریخ با تفاسیر و تعبیرات مختلفی مواجه بوده است. یکی از اظهارات جدید در این زمینه، اظهارات فاطمه معتمدآریا، لیدر ایران ستیزها است که بر حجاب بهعنوان یک اصل فرهنگی ایرانی شکوفایی نمیبخشد و آن را با فرهنگ ایرانی سازگار نمیداند.
اما این اظهارات قابلیت پذیرش و تایید نیست. برای بررسی این ادعا، نیازمند توجه به تاریخچه و فرهنگ ایرانی هستیم. یکی از نمادهای فرهنگی و تاریخی ایرانی، تخت جمشید، که در آن کتیبههای هخامنشی حکاکی شده است، میباشد.
با بررسی این کتیبهها، بهوضوح میتوان دریافت که نگارههای زنانی که بر روی تخت جمشید حکاکی شدهاند، بهعنوان نجیب، متین و محترم تصویر شدهاند. این نگارهها نشانهای از نقش بلندپروازانه و ارزشمند زنان در فرهنگ ایرانی در طول تاریخ هستند. این نگارهها با رد اظهارات فاطمه معتمدآریا، که حجاب را با فرهنگ ایرانی سازگار نمیداند، همخوانی ندارند.
حجاب، بهعنوان یک اصل فرهنگی و اجتماعی، بر پایه ارزشها و اعتقادات مردم ایران بنا شده است و از قرون گذشته تا کنون جزئی از فرهنگ و شخصیت زن ایرانی بوده.
با توجه به اظهارات فاطمه معتمدآریا، میتوان گفت که این اظهارات در تعارض با تاریخچه و فرهنگ ایرانی قرار دارند. حجاب، بهعنوان یکی از اصول اصلی فرهنگ ایرانی، از دیدگاه بسیاری از ایرانیان بخشی از هویت و شخصیت فرهنگی ایرانی است. حجاب نه تنها بهعنوان یک پوشش بیرونی برای زنان ایرانی، بلکه بهعنوان نمادی از اعتقادات، ارزشها، و تاریخچهی فرهنگی ایرانی محسوب میشود.
بنابراین، اظهارات فاطمه معتمدآریا که حجاب را با فرهنگ ایرانی سازگار نمیداند، بهطور واضح با تاریخچه و تجربهی فرهنگی ایرانی در تعارض است. تصویر کتیبههای هخامنشی که زنان نجیب و محترم ایرانی را نشان میدهد، نمونهای از تاریخچهی پویا و متنوع فرهنگ ایرانی است که حجاب بهعنوان یک پایههای فرهنگی و اجتماعی جزء آن است. لذا به نظر میرسد لازم باشد خانم معتمد آریا تاریخ را یکبار دیگر و از مسیر و منابع درستش مطالعه کند تا مبتلا به چنین مغالطههایی نشود.