نجوای سقوط/ از زمزمه‌های جدایی طلبی تا بحران فقر در انگلستان

وقوع سلسه‌ای از اتفاقات در انگلستان در سالهای اخیر باعث شده است برخی از پژوهشگران و فعالان عرصه علم و سیاست به نظریه پردازی بر اساس شواهد موجود در خصوص تاثیر و تاثرات این حوادث بر آینده این کشور و نظام بین الملل بپردازند، دو موضوع  بسیار پر اهمیت یعنی خروج انگلستان از اتحادیه اروپا در ژانویه 2020 که از آن به «برگزیت» یاد میشود و همچنین مرگ ملکه الیزابت دوم در سپتامبر 2022 دو دال مرکزی این گزارش را تشکیل می‌دهند، دو واقعه فوق معادلات و شرایط تازه ای را در صحنه داخلی و خارجی و بین المللی رقم زده است که قصد داریم در این گزارش به شرح آن بپردازیم.

نشانه‌های باخت انگلستان در قمار برگزیت 

دولت بریتانیا پس از خروج از اتحادیه اروپا و رها کردن آن نه تنها معضلاتی بر سر راه نفوذ خود در جهان یافته است بلکه عملا با کشور هایی همچون اسکاتلند و ایرلند شمالی نیز که خواستار ماندن در اتحادیه بودند نیز به چالش برخورده است، در ایرلند شمالی 55 درصد  از مردم متقاضی ماندن در اتحادیه بودند و 44 درصد رای به خروج از آن را داده بودند که اکثریت بر اساس سیستم رای گیری مدافع ماندن بودند، همین آمار در اسکاتلند نشان می‌دهد که 62 درصد مردم خواهان ماندن در اتحادیه بودند، این موضوع تضاد‌ها و چالش های اساسی را بر سر راه دولت بریتانیا در شرایط جدایی از اتحادیه ایجاد نموده است که اساسا جایگاه سلطنت این کشور را که نماد هویتی آنها بود خدشه دار کرده است.

بد نیست بدانیم که پادشاهی انگلستان عملا در سال 1707 درست زمانی که اسکاتلند پارلمان خود را منحل نمود و به ولز و انگلستان پیوست افتتاح شد، اما گمانه زنی‌ها و زمزمه های سقوط این پادشاهی سالهای زیادی است که بر خورشید این اتحاد سایه افکنده است و امروز بنظر می‌رسد انگلستان در شرایطی نامساعدی بیش از پیش قرار گرفته است، اولین کتاب مدرن با موضوع انحلال فروپاشی بریتانیا، توسط تام نایرن، روشنفکر سوسیالیست برجسته اسکاتلندی – در سال 1977 منتشر شد. نایرن با اطمینان کامل اظهار داشت: شکی نیست که دولت قدیمی بریتانیا در حال سقوط است.

تطبیق این ادعا با شرایط فعلی به ما می‌گوید که نشانه‌های این سقوط در حال هویدا شدن است برای مثال بطور مشخص سیاست های اسکاتلند که اکنون تحت سلطه حزب ملی اسکاتلند SNP است،  خروج از پادشاهی بریتانیال را برای خود یک ماموریت تعیین کننده می‌داند از سوی دیگر دعوا های مذهبی است که اولین بار، ایرلند شمالی اکثریت پروتستانی را که برای بیش از یک قرن ستون فقرات اتحادیه آن با بریتانیا را تشکیل داده بود، از دست داد.

نابودی دیر هنگام امپراتوری بریتانیا

اینها نشانه هایی است که پژوهشگران از آن به « به لرزه در آمدن ستون های بریتانیا » نام برده‌اند، اما با این حال برای آنکه بشکل قاطع از سقوط سخن گفت کمی ملاحظه لازم است. دال مرکزی بخش دوم این گزارش مرگ ملکه الیزابت دوم در سال گذشته بود که محققان آن را نشانگر « شکلی از نابودی دیرهنگام امپراتوری» می‌دانند. کارگزاران جهانی او که روزی  قریب به یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می دادند. زمانی که او درگذشت، به ندرت بیش از ده ها قلمرو ماورایی را تشکیل می‌دهند.

حتی کشورهای مشترک المنافع که حافظ شکل نمادین‌ و فرهنگی امپراتوری بودند امروز بسیاری معنای خود را از دست داده است. از دیگر چالش‌های مهم بر سر راه آینده بریتانیا اعضای برجسته ای مانند استرالیا و نیوزیلند هستند که آنها نیز تصمیم گرفته اند  با پیروی از کشور جزیره ای باربادوس که در سال 2021 به جمهوری تبدیل شد، پادشاه بریتانیا را به عنوان رئیس دولت کنار بگذارند، بی گمان چنین اقداماتی از سوی کشور هایی که خود را مشترک المنافع می‌نامند نوعی رفرم منافع و ساخت جدیدی از مفهوم هویت است که همگی انگاره بحران در بریتانیا را تقویت می‌کند.

نکته مهم و قابل توجه در تحولات این کشور آن است که عنصر هویت بعنوان حلقه اصلی پیوند دهنده کشورهای مشترک المنافع در مسیر ناسیونالیسم ملی دستخوش تحول شده است و امروز بعد از «برگزیت» که مورد حمایت مردمی این کشور قرار گرفت، رای دهندگان انگلیسی به طور فزاینده ای بر ناسیونالیسم انگلیسی تاکید می‌کنند که قبلا تحت عنوان هویت بریتانیایی مدفون شده بود. این چالش‌های فزاینده باعث می‌شود که بریتانیا نه تنها در مورد جایگاهش در نظم بین‌الملل، بلکه در مورد اینکه آیا می‌تواند همچنان به عنوان یک مکان واحد در نظر گرفته شود، مطمئن نباشد. دولتی که زمانی جهان را شکل داده است، ممکن است دیگر نتواند شکل خود را حفظ کند.

بریتانیا در قرن اخیر کوشیده است با ایجاد مراکز جدید قدرت در اسکاتلند، ولز و با روش های پیچیده در ایرلند شمالی به رقابت و اعمال قدرت بپردازد مصادف با این تلاش ها در زمان تونی بلر نخست وزیر پیشین پادشاهی متحده بریتانیا و ایرلند شمالی در جریان تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003 ، تلاش نمود شانه به شانه جورج دبلیو بوش رئیس جمهور ایالات متحده حرکت کند و با حضور در جنگ به دنبال تحکیم حس میهمن پرستی از دست رفته مشترک بریتانیا می گشت، اما ارزیابی های صورت گرفته در خصوص حضور ارتش بریتانیا در این جنگ برآورد شد که « ارتش بریتانیا از سال 2006 که در حال انجام دو عملیات پایدار در عراق و افغانستان بود حتی منابع کافی برای انجام کار نداشت» تحقیق پیرامون جنگ عراق که اختصاراً به آن تحقیق عراق یا گزارش «چیلکات» نیز گفته می‌شود، اشاره به جلسات تحقیق علنی و غیرعلنی از نقش بریتانیا در جنگ عراق دارد که به سرپرستی سر جان چیلکات انجام شد.

از تحقیر در جنگ 2003 عراق تا تراژدی فقر امروز

سر جان چیلکات عملکرد ارتش بریتانیا را در این جنگ« تحقیر آمیز » خواند، او گزارش می‌دهد که نیروهای بریتانیا در مدت حضور خود مجبور بودند برای پیشبرد اهداف خود  در شهر هایی مثل بصره و … با شبه نظامیان محلی معامله کنند، او ادامه می‌دهد که « پس از این شکست‌های دردناک، دیگر نمی‌توان قدرت نظامی را بخشی از جذابیت بریتانیایی دانست.» از سوی دیگر برگزیت که تا حدی تلاشی برای جبران زوال قدرت سخت بریتانیا بود امروز نتایج فاجعه باری به ارمغان آورده است، که آن به « تراژدی دنیوی فقر » نیز یاد می‌شود.

پس از آنکه دولت بریتانیا آخرین ارزیابی بودجه خود را در نوامبر گذشته اعلام کرد، پل جانسون، مدیر موسسه مطالعات مالی مستقر در لندن، گفت: «حقیقت این است که ما بسیار فقیرتر شدیم». او سیاست‌های فاجعه‌بار اخیر این کشور را – فهرستی که همراه با خود برگزیت، کاهش‌های نسنجیده در آموزش و سایر سرمایه‌گذاری‌های اجتماعی را شامل می‌شود – به «یک سری از اهداف اقتصادی خود» تشبیه کرد. بر اساس گزارش ناظر مخارج مستقل دفتر مسئولیت بودجه، انتظار می‌رود استانداردهای زندگی طی دو سال آینده به میزان هشداردهنده‌ای هفت درصد کاهش یابد و انقباض اقتصادی کشور تقریباً با روسیه برابری کند.

این آسیب‌ها را می‌توان به‌طور منطقی خودآزاری بریتانیا نامید، اما استفاده از این توصیف این سوال ناخوشایند را ایجاد می‌کند که از کدام خود ملی صحبت می‌شود. به هر حال، برگزیت قاطعانه توسط مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی رد شد، مردمی که دلایل خوبی دارند تا فکر کنند که افتضاح اقتصادی ناشی از آن بیهوده توسط انگلیسی ها به آنها تحمیل شده است.در پایان میتوان گفت که مجموعه اتفاقات فوق نشانه هایی از فروپاشی سیاسی و اجتماعی این کشور را هویدا می‌کند، بنظر می‌رسد ناسیونالسیم انگلیسی که تحت شرایط داخلی و بین المللی تقویت شده خود میتواند منشا جدی برای چالش های آتی این کشور باشد.

دیدگاهتان را بنویسید