آمریکا علیه ۸۵ میلیون نفر، صدها رسانه تولید کرده اما رسانه‌ای علیه چین و روسیه و اروپا راه نینداخته است

مسئله نزاع و تعارض آفرینی آمریکا با ایران به یکی از موضوعات تاریخی در عرصه سیاسی و حکمرانی تبدیل شده است. بطوریکه آمریکا در راستای فشار بر ایران و با هدف در تنگنا قرار دادن نظام سیاسی از تمام ابزار و قابلیت هایی که می تواند از طرق آن بر ایران فشار بیاورند در طول چند دهه گذشته استفاده کرده و از این طریق در نگاه حداقلی در تلاش برای محدویت سازی و در نگاه حداکثری به دنبال حصول به هدف ساقط سازی نظام سیاسی در ایران است.

واقعیت امر این است که آمریکا در حوزه تلاش های هژمونیک جهت قبولاندن نقش و جایگاه خود در قالب یکجانبه گرایی به دیگر کشورها از ابزارهای مختلفی استفاده می کند؛ مثلا در ارتباط با روسیه و چین و حتی اروپا سعی در استفاده از ابزار سیاسی و اقتصادی جهت اعمال فشار و محدودیت ها دارد اما آنچه برای ایران در این راستای از سوی واشنگتن دنبال می شود علاوه بر محدودیت آفرینی و فشار در حوزه سیاسی – اقتصادی، این نبرد حوزه های دیگر از جمله فرهنگی و تمدنی هم دنبال می شود. بطوریکه براساس آمار منتشر شده غرب برای ایران با 85 میلیون جمعیت 298 شبکه ماهواره ای به زبان فارسی ایجاد کرده است اما برای جامعه چینی زبانان با 5/1میلیارد نفر هیچ شبکه ای ایجاد نکرده است. در واقع همین موضوع می تواند مبنای پرسش های هستی شناسانه ای در ارتباط با نبرد همه جانبه غرب یا همان آمریکا علیه ایران باشد.

در حقیقت آمار ذکر شده در سطور بالا به خوبی می تواند نشان دهد که آمریکا یک نبرد تمام عیار را با ایران سیاستگذاری کرده است. نبردی که علاوه بر حوزه های اقتصادی – سیاسی در عرصه های فرهنگی و تمدنی نیز به طرز ویژه ای دنبال می شود. در واقع اهمیت عرصه فرهنگی – تمدنی این نبرد برای آمریکا آن قدر زیاد می باشد که آمریکا با سرمایه گذاری های کلان در این حوزه سعی در چالش آفرینی سیاسی از مدخل فرهنگی – تمدنی دارد. از این رو استفاده پرتکرار و مستمر از ابزار رسانه ای در این راستا یک برنامه هدفمند و سامان دهی شده در ذیل سیاستگذاری های نبرد فرهنگی – تمدنی می باشد.

شایان به ذکر است که آنچه از رهگذر بی خویشتن شدگی و الینه سازی فرهنگی – تمدنی از طریق رسانه ها با هدف ترزیق اجتماعی صورت می گیرد در یک محور فرهنگ سازی – ملت سازی – دولت سازی – نخبه سازی و در نهایت غربی سازی انجام می گیرد و هر کدام از این مراحل بطور ترتیبی و در ذیل سلسله مراتب هدف گذاری شده برنامه ریزی شده اند.

خلاصه کلام اینکه، سیاستگذاری های اعلامی و اعمالی واشنگتن علیه ایران و نظام سیاسی حاکم در ایران به دلیل ماهیت غرب ستیز آن، گویای این مطلب می باشد که در نزذ سیاستگذاران آمریکا، ایران یک ابر دشمن با ماهیت تهدید برای ارزش های غربی و آمریکایی محسوب می شود که در سیر نبرد با آن مدار فرهنگی و تمدنی باید از اولویت ها به شمار آید. نکته ای که گویا در داخل کشور کسی نسبت به اهمیت آن توجهی نداشته و ندارد و حتی گاهاً آن را کوچک می شمارند.

دیدگاهتان را بنویسید