پایگاه خبری “مدرن دیپلماسی” در گزارشی با بررسی اجمالی سه پرده از روند قدرت گیری چین در گذشته، حال و آینده این کشور، به طور خاص از تبدیل شدن پکن به یک قدرت برتر جهانی در سالهای آتی خبر میدهد و تاکید دارد که چینِ کنونی در دوره “شی جین پینگ”، به دلیل مواجه شدن با چالشهای امنیتی فزاینده از سوی قدرتهای غربی به ویژه آمریکا، دستورکارهای امنیتی را در دستورکار و اولویت قرار داده و رکود فعلیِ ایجاد شده در اقتصاد این کشور نیز تا حدی ناشی از همین مساله است و وضعیتی موقت دارد.
پایگاه خبری مدرن دیپلماسی در گزارش خود مینویسد: «مردم چین تا حد زیادی به واسطه تاریخ و فرهنگ غنی خود، احساس غرور دارند. در حال حاضر، چین دومین اقتصاد بزرگ و برجسته جهان است و در عین حال، ارتش و قدرت نظامی آن نیز جز برترینها در عرصه بین المللی است.
خیزش سیاسی و اقتصادی چین
قبل از سال 1978 میلادی، اقتصاد چین وضعیت مساعدی نداشت با این حال پس از انجام اصلاحات و اجرای پروژه آزادسازی اقتصادی در این کشور در سال 1979 و تحت رهبری “دنگ شیائو پنگ”، خیزش اقتصادی چین در حوزههای داخلی و بین المللی قابل تامل و گسترده بوده است. اگر به گذشته بنگریم و مثلا دوره زمانی میان سالهای 1953 تا 1978 میلادی را مورد توجه قرار دهیم، مشاهده خواهیم کرد که رشد اقتصادی چین 6.7 درصد بوده با این حال پس از انجام پروژه اصلاحات اقتصادی در چین در فاصله میان سالهای 1973 تا 2013، رشد اقتصادی چین به 9.5 درصد افزایش یافته است. در این چهارچوب، چین علی رغمِ برخورداری از یک اقتصاد رو به رشد، نفوذ سیاسی خود را نیز در اقصی نقاط جهان گسترش بخشیده است.
در دوران جنگ سرد، چین کنشگری جدی در عرصه معادلات بین المللی نبود با این حال، پس از سقوط شوروی در سال 1991، چین تبدیل به یک کنشگر برجسته در قالب سیاست بین الملل شد. در این دوران، چین رفته رفته خود را به مثابه یک بازیگر قدرتمند و قدرت نوظهور در عرصه بین المللی معرفی کرد.
با این حال، نکته قابل توجه این است که خیزش چین و اوج گیری قدرت این کشور در عرصه بین المللی، از سوی بسیاری از ناظران و تحلیلگران غربی به مثابه امری منفی و خطرناک تصویرسازی شده و میشود. در این راستا، به طور خاص پروفسور “جان میرشایمر” استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو در مقالهای با عنوانِ: “خیزش چین به هیچ وجه مسالمت آمیز نخواهد بود” میگوید: “اگر چین همچنان به روند خیره کننده رشد اقتصادی خود در دهههای آتی ادامه دهد، به احتمال زیاد آمریکا و چین وارد رقابتهای امنیتی شدیدی خواهند شد که به صورت بالقوه از این ظرفیت برخوردارند که به جنگهای گسترده و خونینی نیز ختم شوند. در این چهارچوب، اغلب همسایگان چین نظیر هند، ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی، روسیه و ویتنام، به آمریکا خواهند پیوست تا شاید بتوانند چین را مهار کنند. البته که این روند به عینه در حال اتفاق افتادن است. اگرچه شاهدیم که در مورد روسیه اندکی اوضاع فرق میکند و این کشور دوست و متحد راهبردی چین است و با غرب علیه پکن همکاری نمیکند”.
وضعیت کنونی چین
در شرایط کنونی، انتظار میرود که رشد اقتصادی چین بر اساس تخمینهای بانک توسعه آسیایی 3.3 درصد باشد (در بحبوحه محدودیتهای مرتبط با پاندمی کرونا). در عین حال، تخمینها حاکی از این هستند که این میزان رشد اقتصادی به 4.5 درصد در سال 2023 برسد. با این حال، در دو سال آینده انتظار میرود که تا حدی اقتصاد چین به دلایلی نظیر تداوم پاندمی ویروس کرونا و همچنین ایجاد برخی محدودیتهای صادراتی برای آن، در حالت رکورد و درجا زدن قرار داشته باشد.
البته که باید توجه داشت “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین و دبیرکل حزب کمونیست این کشور که به تازگی برای یک دوره سوم، در صدر قدرت سیاسی کشورش قرار گرفته نیز تا حد زیادی ملاحظات امنیتی و رفع دغدغههای کشورش در این حوزه را مد نظر و اولویت قرار داده و همکاران وی در دفتر سیاسی حزب کمونیست هم عمدتا از جمله شخصیتهای امنیتی هستند. از این منظر، اینکه اکنون شاهدیم تا حدی اقتصاد چین در موقعیت رکود به سر میبرد، کاملا طبیعی است.
در واقع، مواجه شدنِ چین در دوره شی جین پینگ با تهدیدات فزاینده داخلی و بین المللی موجب شده که این کشور نوعی تغییر راهبردهای کلان در حوزههای حکمروایی را به صورت موقت تجربه کند و بر گفتمان امنیتی بیش از گفتمان اقتصادی خود تاکید کند. رویکردی که صرفا جهت مقابله با فعال شدن حوزههای بحران زا از سوی غرب علیه پکن اتخاذ شده است.
آینده حامل چه نکاتی است؟
ابتکار “یک کمربند یک جاده، اصلیترین و مهمترین پروژه و راهبرد شی جین پینگ رئیس جمهور چین در دوره اول حضورش در قدرت به شمار میرود. اینطور تصور میشود که در پنج سال آینده، پروژه مذکور همزمان با اراده جدی چین جهت کسب موقعیت برتر سیاسی-اقتصادی در قاره آسیا و معکوس سازی روند توام با رکود اقتصادی چین، کامل شود.
البته که در این زمینه چین با برخی چالشهای اساسی نیز رو به رو است که از جمله آنها میتوان به افزایش جمعیت سالخورده، کاهش نرخ زاد و ولد، افزایش هزینههای بازنشستگی و البته افزایش قابل توجه بودجههای نظامی-امنیتی اشاره کرد. بر اساس آمارها و اطلاعات مجمع جهانی اقتصاد، 18.9 درصد از جمعیت چین که چیزی قریب به 267 میلیون نفر را شامل میشود، بالای 60 سال سن دارند و این جمعیت امکان دارد تا سال 2050، یک سوم از جمعیت کلی چین را تشکیل دهند.
در این راستا، تقویت بنیانهای نظام بهداشت و سلامت و رفاه جامعه چین میتواند کمک قابل توجهی را به این کشور کند تا هم نرخ زاد و ولد در چین افزایش یابد و هم جمعیت سالخورده این کشور نیز تا جای ممکن در سازوکارهای اقتصادی این کشور فعال باشند.
البته که در این مسیر آمریکا موانع و چالشهای جدی را برای چین ایجاد میکند. مسالهای که نمودهای عینی آن را در ماههای اخیر نیز شاهد بوده ایم. به طور خاص دولت بایدن اقدامات زیادی را انجام داده تا مانع از تبدیل شدن چین به یکی از اصلیترین قدرتهای تدارکاتی و اقتصادی جهان شود و در عین حال، واشینگتن جوسازیهای زیادی را نیز با محوریت سمساله تایوان (علیه چین) در دستورکار قرار داده است.
در این رابطه به طور خاص شاهد سفر چند ماه گذشته “نانسی پلوسی” رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان که با واکنش شدید چین همراه شد نیز بوده ایم. در این راستا، چین اقدام به اعزام 11 موشک بالستیک به آبهای نزدیک به تایوان کرد و البته که شرایط هنوز هم در این حوزه مبهم و غیرقطعی است.
چین اکنون با تغییرات گستردهای چه از منظر اقتصادی و چه سیاسی، همزمان با خیزش جهانی خود و نیتش جهت تبدیل شدن به یک قدرت برتر جهانی رو به رو است. جهان بدون تردید در سالهای آتی خیزش جهانی چین و نمودهای عینی آن را بیش از هر زمان دیگری حس خواهد کرد. در واقع چه کشور چین و چه دیگر کشورهای اقصی نقاط جهان، اوج گیری جهانی قدرت چین را به عینه حس خواهند کرد.»