بسیاری از مردم در اسارت تهیهی یک قطعه زمین بودند و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار بانکها و سودجویان و غارتگران بهسر میبردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم بهکلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغولهها و اتاقکهای تنگ و تاریک و خرابهها بهسر میبرند و چه بسا قسمت مهمی از درآمد ناچیزشان را بایستی برای اجارهی آن بپردازند، مشکل زمین باید حل شود و همهی بندگان خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند(امام خمینی(ره))
در ذیل اهداف متعالی انقلاب اسلامی، باید به مساله مسکن اشاره داشت. باتوجه به دغدغه امام خمینی (ره) برای پاسخ به مشکل مردم در تهیه زمین و مسکن، انتظار می رفت که ساختارهای حکومتی، مدیران نهادها و سازمان ها درتلاش برای حل این بحران اجتماعی، اقتصادی باشند. در دو-سه دهه اخیر از سهم دولت در بازار زمین و مسکن کاسته شده است. کاهش سهم دولت در عرضه زمین، تقویت بهرهوری از زمین و تقویت سیاستهای سمت عرضه از زمره مهمترین سیاستگذاریهای حوزه زمین شهری در دو دهه گذشته بوده که همگی آنها موجب کاهش مداخله مستقیم دولت در بازار زمین شده است.
توسعه رویکرد بازارمحور و پایان مهلت اجرای قانون زمین شهری در برنامه اول توسعه و تمدید نشدن آن باعث شد که قیمت زمین و سهم آن در ساخت مسکن افزایش پیدا کند در نتیجه افزایش قیمت مسکن آغاز شد و در طول این سالها نیز دولت نتوانست از ابزارهایی مثل مالیات برای تنظیم بازار زمین استفاده کند.ابزارهایی مانند مالیات پاسخگوی مشکل مسکن نیست. بخشی عمده ای از مشکل مسکن مربوط به زمین است. اتخاذ سیاست های اشتباه درحوزه شهرسازی و نگاه تک بعدی (غالبا اقتصادی که آن هم مورد بحث است) منجر به محدود شدن رشد افقی شهرها شده و با اتکای بیش از اندازه به الگوهای غربی مانند شهرفشرده و شهرسازی عمودی باعث افزایش سهم زمین از مسکن شده و دسترسی عادلانه به زمین را عملا غیرممکن ساخته و همین امر سبب مشکلات عدیده ای برای بخش عمده ای از جامعه شهری شده است.
انقلاب اسلامی به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت می کند، برای ساخت چنین تمدنی نیاز به اندیشه هایی برآمده از ارزش ها و اصول اسلامی است. حل مشکل مسکن نگاه تمدنی می طلبد. مسکن باید به موضوع مهم کشور تبدیل بشود، مسکن مناسب بسترساز تعاملات اجتماعی صحیح برای تربیت انسان جهت نقش آفرینی در جامعه است. ساخت مسکن به صورت آپارتمانی باتوجه به پهنه جغرافیایی ایران، الگوی مناسبی نبوده، این نوع از ساخت مسکن پیش از انقلاب شروع شد و متاسفانه پس از انقلاب نیز رشد پیدا کرد. آپارتمان ها به مثابه خوابگاهی هستند که در واقع تجلی زندگی ماشینی و بی روح عصر مدرن می باشند. سیاست های زمین و مسکن باید بازنگری شود. درحال حاضر زمین و مسکن به مثابه یک کالا در بازار خرید و فروش می شود که درآموزه های دینی ازاین کار نهی شده است.
نگرش نادرست به مقوله مسکن و زمین باید درگام دوم انقلاب تصحیح بشود. پیشنهاد می شود دولت و ساختارهای حاکمیتی تاملی در پارادایم، مکاتب و الگوهای شهرسازی داشته باشد. در گام دوم انقلاب باید پارادایم شهرسازی بر مبنای اسلام و زیست بوم ایران طراحی و اجرا بشود. وضعیت بغرنج کنونی در شهرها حاصل تقلید، تکرار و پیاده سازی تفکرات شهرسازی خارج از زیست بوم ایران است.
شهرسازی درگام دوم انقلاب باید به گونه ای باشد که گونه مسکن از آپارتمان سازی به الگوی مسکن ویلایی (خانه های حیاط دار) تغییر کند چراکه آپارتمان مخل برقراری ارتباط انسان و اعضای خانواده بایکدیگر است ودر نقشه تمدنی که به سمت آن حرکت می کنیم محلی از اعراب ندارد درحالی که خانه های حیاط دار ظرف زمانی ومکانی تکامل نهاد اجتماعی چون خانواده است.