داسیلوی 77 ساله پس از پشت سر گذاشتن یک دوره انتخابات سخت و فشرده و در حالی که بولسونارو، رییس جمهوری حاکم، تمام ترفندها و تلاش های خود را برای جلوگیری از پیروزی این نامزد حزب کارگران برزیل به کار بسته بود، موفق شد روز گذشته در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری این کشور آمریکای جنوبی با کسب 60 میلیون و 344 هزار و 802 رای معادل 50/9 درصد کل آرا پیروز شود. بولسونارو که در مرحله نخست انتخابات در دهم مهرماه – 2 اکتبر- گذشته مانع کسب اکثریت مطلق آرا توسط لولا شده بود، این بار با اختلافی اندک و کسب 58 میلیون و 205 هزار و 466 رای معادل 49/1 درصد آرا در مقابل او تسلیم شد و به یکی از معدود روسای جمهوری برزیل مبدل گشت که فقط یک دوره چهارساله این کرسی را در اختیار داشته اند.
یورونیوز در این باره نوشت: این فشردهترین انتخابات و نزدیکترین فاصله بین دو نامزد نهایی ریاستجمهوری از زمان بازگشت برزیل به دموکراسی پس از حاکمیت یک سیستم دیکتاتوری نظامی طی سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ میلادی در این کشور محسوب میشود.لولا داسیلوا در واقع پیروز نهایی «قطبیترین» انتخابات تاریخ مدرن این کشور بزرگ آمریکای جنوبی شد که به رغم رقابت بسیار نزدیک و فشرده میان دو کارزار انتخاباتی، بدون هرگونه خشونت به انجام رسید.
لولا در شرایطی به پیروزی رسید که تا سه سال پیش، در پی اتهاماتی علیه او و همکارانش در پرونده موسوم به «کارواش»، او 580 روز را پشت میله های زندان گذرانده بود و در سایه همین رفتارها، افتراها، دروغ ها و ادبیات نامزدها علیه یکدیگر و دو قطبی حاکم بر انتخابات اخیر برزیل، بسیاری از ناظران از این انتخابات به عنوان «کثیف ترین انتخابات برزیل» یاد می کنند و خود لولا از نتایج آن به عنوان «پیروزی دموکراسی بر بربریت » نام برده است.
برخی تحلیلگران در برزیل پیشبینی کردهاند که بولسونارو در صورت شکست ممکن است نتیجه انتخابات را زیر سوال ببرد.
او یک نظامی سابق بود که با رفتارهای عجیبش و ایجاد تنش دائمی در روابط نهادهای کشور در طول چهار سال زمامداری، خاطره دوران دیکتاتوری را برای برزیلی ها زنده می کرد.
اما فارغ از اینکه واکنش رییس جمهوری بازنده چگونه خواهد بود، به نظر می رسد با پیروزی لولا عصر تازه ای در روابط ایران و آمریکای لاتین آغاز می شود.
در حالی که در دهه های اخیر روابط ایران و برزیل در مجموع روند رو به رشدی داشته اما از هنگامی که بولسونارو در انتخابات سال 2018 برزیل به ریاست جمهوری رسید و به یکی از نزدیکترین متحدان «دونالد ترامپ» رییس جمهوری راستگرای امریکا تبدیل شد، روابط تهران – برازیلیا بویژه در حوزه سیاسی و بین المللی رو به سردی و وخامت گذاشت.
بولسونارو یکی از معدود رهبران جهان بود که آشکارا از ترور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده شهیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بغداد به دست نظامیان امریکایی در 13 دی 1398 – سوم ژانویه 2020 میلادی – حمایت کرد و به خاطر ارتکاب این اقدام تروریستی به ترامپ تبریک گفت.
بولسونارو که به داشتن رفتارهای عجیب و غریب در زمینه فردی و سیاسی شهرت فراوان دارد، بیش از همه به علت عملکرد ضعیفش در مقابله با ویروس مهلک کرونا و به تمسخر گرفتن واکسیناسیون که موجب مرگ بیش از 670 هزار نفر در برزیل شد، زیر سوال و انتقاد بود. رفتارهای دیوانه وار او و علاقه اش به دیکتاتوری و سپردن کار به نظامیان موجب شده بود که بسیاری به او لقب «ترامپ برزیل» بدهند. حتی خود دونالد ترامپ رییس جمهوری سابق امریکا نیز در دور دوم انتخابات برزیل حمایت خود را از بولسونارو اعلام و او را «ترامپ استوایی» خطاب کرده بود.
اکنون اما با پیروزی دوباره لولا در انتخابات پس از دو دوره ریاست جمهوری او طی سالهای 2002 تا 2010 انتظار می رود نه تنها بلوک کشورهای چپگرا، مترقی و ضد امپریالیسم در منطقه امریکای لاتین تقویت شود بلکه مناسبات جمهوری اسلامی ایران و برزیل نیز بار دیگر در مسیر بهبود و پیشرفت قرار بگیرد.
با پیروزی لولا برای نخستین بار پنج قدرت اصلی اقتصادی امریکای لاتین توسط رهبران چپگرا اداره خواهند شد. این رهبران شامل لولا در برزیل، گوستاوو پترو در کلمبیا، لوپز اوبرادور در مکزیک، گابریل بوریچ در شیلی و آلبرتو فرناندز در آرژانتین هستند. اگر به اینها، دیگر کشورهایی که از مدتها پیش در اختیار چپگرایان هستند،نظیر ونزوئلا، کوبا و بولیوی را نیز بیافزاییم، آنگاه اهمیت نتایج اخیر انتخابات ریاست جمهوری برزیل را بیشتر درخواهیم یافت.
پیروزی لولا در برزیل، کشوری با بیش از 8 میلیون و 500 هزارکیلومتر مربع وسعت و 218 میلیون نفر جمعیت که به ترتیب در زمره پنجمین و هفتمین کشورهای بزرگ جهان قرار می گیرد، به معنای اوج گرفتن دوباره مخالفان سیاست های ایالات متحده امریکا در جهان و تلاش آنها برای بازنگری در نظم جهانی موجود است.
پیروزی لولا نه فقط برای ملت های امریکای لاتین بلکه برای همه کشورهایی که با سلطه غرب و سیاست های آنها علیه کشورهای مظلوم و مستقل مخالف هستند، یک فرصت بی نظیر خواهد بود و می تواند به تغییر آرایش قدرت در صحنه جهانی منجر شود.
از همین رو است که بسیاری از تحلیلگران مسایل منطقه و جهان، پیروزی لولا را به معنای بهبود شرایط ایران در صحنه بین المللی و تقویت روابط و مناسبات ایران با امریکای لاتین و دیگر کشورهای مستقل ارزیابی می کنند.
برزیل اگرچه از مدتها پیش یک شریک تجاری راهبردی برای ایران در منطقه آمریکای لاتین محسوب می شود اما این روابط دوستانه همواره تحت تاثیر شخصیت روسای جمهوری و دیدگاه سیاسی آنها فراز و نشیب های بسیاری را به خود دیده است.
سابقه روابط ایران و برزیل
سابقه روابط سیاسی ایران و برزیل به 120 سال قبل یعنی 1903 میلادی بر می گردد، اما این روابط در عمل از سال 1331 شمسی- 1952 میلادی- با امضای توافقنامه فرهنگی میان دو کشور شکل گرفت و با استقرار سفارت برزیل در تهران در سال 1961 میلادی عملیاتی شد.
در سایه این اقدامات، محمدرضا پهلوی در سال 1965 میلادی- 1344 شمسی -نخستین سفر رسمی خود را به برزیل انجام داد و دو کشور طی سالهای بعد نیز تفاهم نامه هایی برای گسترش روابط در حوزه های مختلف امضا کردند اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بروز جنگ تحمیلی اجازه نداد مناسبات تهران – برازیلیا از محدوده خاصی فراتر برود.
دولت برزیل با وجود روابط اقتصادی و نظامی نزدیکی که با عراق داشت، در جریان جنگ تحمیلی اعلام بیطرفی کرد و بنا به اعلام رسانه های برزیلی، در دوران 8 ساله دفاع مقدس، تجهیزات نظامی برای هر دو کشور می فرستاد اما با پایان جنگ تصمیم گرفت با امضای یک یادداشت تفاهم و ایجاد کمیسیون مشترک بلندپایه اقتصادی دو جانبه، روابطش را با تهران توسعه ببخشد.
با این وجود، اوج روابط تهران – برازیلیا به آغاز دوران ریاست جمهوری لولا داسیلو از سال 2003 میلادی (1382) باز می گردد. در آن زمان، دولت اصلاحات به ریاست «سیدمحمد خاتمی» سیاست نگاه به آمریکای لاتین و گسترش روابط با کشورهای چپگرای این منطقه را در پیش گرفته بود و لولا نیز به عنوان رییس جمهوری مقتدر و پرکار جایگاه مهمی در عرصه منطقه ای و بین المللی برای خود داشت.
ایران مصمم بود علاوه بر گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی، نفوذ خود را در همه مناطق جهان از جمله امریکای لاتین که استعدادی بی نظیر برای مخالفت با سیاست های یکجانبه امریکا داشته و تاریخی تلخ و سرشار از دخالت های واشنگتن در سرنوشت این کشورها اعم از کودتا و سرنگونی دولتهای مردمی پشت سر گذاشته است، افزایش دهد.
برزیل که در آن زمان رهبری کشورهای چپگرای امریکای لاتین را در دست داشت و اکنون قدرتی نوظهور و مهم در عرصه سیاست بین المللی به شمار می رود، سرزمینی مستعد برای گسترش روابط ایران هم بود. نوع تعامل با غرب از همان زمان تاکنون به عنوان یکی از مهمترین عوامل پویایی و تحرک یا انفعال در روابط دو جانبه تهران – برازیلیا تبدیل شده و همواره عاملی موثر در اوج و فرود روابط دو کشور در دولت های مختلف بعدی ایران و برزیل بوده است.
در سایه همین نگاه، لولا دا سیلوا در دوره قدرت گرفتن در برزیل طی سالهای 2003 تا 2010 میلادی اهمیت بسیاری به روابط با ایران می داد. نگاه او، تغییر زاویه تمرکز سیاست خارجی کشورش از کشورهای امریکای شمالی و اروپا به سوی آمریکای لاتین، آفریقا و خاورمیانه بود و ایران در این نقشه، جایگاهی برجسته و مهم داشت.
با همین نگاه، دولت لولا در طول سالهای نخست خود، اقدام به احیای نفوذ برزیل در منطقه خاورمیانه و تعمیق روابط با کشورهای این منطقه کرد. خاورمیانه به یکی از اولویت های سیاست خارجی برزیل تبدیل شد و در این چارچوب، ایران به عنوان یک شریک فوق العاده مهم نگاه می شد. این دیدگاه با استقبال ایران هم مواجه شد چرا که در همان زمان، جمهوری اسلامی نیز گسترش روابط با امریکای لاتین را به یکی از اولویت های خود تبدیل کرده بود.
تهران و برازیلیا مکانیسم مشورت دائمی در سطوح عالی میان خود را فعال کردند، رفت و آمدها میان دو کشور افزایش یافت و توسعه روابط همه سطوح سیاسی، اقتصادی،فرهنگی و علمی را فراگرفت. این وضعیت به سران دو کشور اجازه داد تا مذاکرات دوره ای و جامعی را در حوزه مناسبات دو جانبه و منطقه ای داشته باشند.
توسعه روابط تهران – برازیلیا در دوران لولا چنان مستحکم شده بود که تغییر دولت در ایران و به قدرت رسیدن «محمود احمدی نژاد» نه تنها تغییری در مناسبات دو کشور ایجاد نکرد بلکه موجب استحکام و تقویت آنها نیز شد و به سفرهای متقابل روسای جمهوری به پایتخت های یکدیگر انجامید.
در سایه این روابط، شرکت نفتی پتروبراس برزیل از سال 2003 میلادی اجازه اکتشاف در میادین نفتی ایران را بدست آورد و میزان تجارت برزیل با منطقه خاورمیانه 47 درصد افزایش یافت؛ رقمی که ایران در آن نقشی مهم داشت و در کنار افزایش قابل توجه صادرات خویش، به دومین واردکننده محصولات مختلف از برزیل در سطح منطقه مبدل گشت.
برزیل و برنامه هسته ای ایران
با این حال، یکی از مهمترین وجوه مناسبات ایران و برزیل در طول سالهای اخیر، تداوم روابط دیپلماتیک دو کشور با وجود تغییر دولت ها و نیز، مخالفت با اعمال تحریم های ناعادلانه بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران بوده است.
برزیل از همان هنگام که لولا در سال 2003 قدرت را بدست گرفت، همواره از حق ایران برای دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای دفاع کرده و بارها تاکید کرده است که مساله هسته ای ایران نه در شورای امنیت سازمان ملل بلکه باید در آژانس بین المللی انرژی اتمی حل شود.
در همین راستا، لولا در سپتامبر 2007 میلادی اعلام کرد:« ایران نه تنها حق دستیابی بلکه حتی حق تحقیق در باره انرژی صلح آمیز هسته ای را دارد و نبایستی این کشور فقط به صرف ظنین بودن غربی ها که می گویند در صدد ساخت بمب اتمی است، مجازات شود.»
وی یادآور شد:« تاکنون ایران هیچ جرمی را از نظر مقررات سازمان ملل در باره سلاح های اتمی انجام نداده است.»
«سلسو آموریم» وزیر امور خارجه برزیل نیز در همین چارچوب در نوامبر 2008 اعلام کرد که «برزیل تحریم های یکجانبه تحمیلی علیه ایران را چه از سوی امریکا و چه از سوی اتحادیه اروپا به رسمیت نمی شناسد و معتقد است دولت ایران باید به همکاریهای جامع خود با آژانس ادامه دهد زیرا این بهترین شیوه پرهیز از تحریم ها است.»
تلاشهای دولت لولا برای حل مساله هسته ای ایران تا آنجا پیش رفت که او خود در ماه می 2010 – اردیبهشت 1389- به تهران آمد و در همان ایام، سه کشور برزیل، ایران و ترکیه «بیانیه هسته ای تهران» را منتشر کردند. مطابق این بیانیه، ایران موافقت کرد در قبال تامین سوخت هسته ای برای راکتور تحقیقاتی اش، اورانیوم کم غنی شده خود را به ترکیه ارسال کند.
این بیانیه که در اوج بحران مساله هسته ای ایران انتشار یافت، با استقبال و حمایت گسترده جامعه جهانی روبرو شد اما امریکا به مخالفت با آن برخاست و از تهیه پیش نویس قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران خبر داد. این رفتار واشنگتن با انتقاد شدید برازیلیا مواجه شد. وزارت امور خارجه برزیل با صدور بیانیه ای، ضمن اعلام نارضایتی شدید از موضع امریکا تاکید کرد که کشورش به عنوان عضو غیردائم شورای امنیت علیه چنین قطعنامه ای رای خواهد داد و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از اینگونه روشها به کار خواهد بست. در همین راستا، برزیل در ژوئن 2010 علیه قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل رای داد.
با پایان یافتن دوران ریاست جمهوری لولا در سال 2010 و به قدرت رسیدن خانم دیلما روسف در برزیل، مناسبات دو کشور به دلیل انتقادات روسف از وضعیت زنان و حقوق بشر در ایران رو به افول گذاشت و حتی کار به آنجا رسید که روسف از ملاقات با «محمود احمدی نژاد» رییس جمهوری اسلامی ایران در حاشیه اجلاس سران کشورها موسوم به «نشست سران ریو + 20» در شهر ریودوژانیرو خودداری کرد.
مناسبات تهران – برازیلیا پس از آن و در دوران ریاست جمهوری «ژائیر بولسونارو» که از دوستان و متحدان ترامپ بود نیز شاهد بهبود و جهش چندانی نبود اما اکنون بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که با پیروزی لولا، بخت برای گسترش دوباره روابط دو کشور یار شده و لولا در دوره جدید ریاست جمهوری خود، گامهای جدی برای تقویت روابط با کشورهای مستقل و مخالف سلطه غرب از جمله جمهوری اسلامی ایران برخواهد داشت.
این سوابق و پیش بینی ها موجب شده است که از همین حالا، رسانه های وابسته به رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی در منطقه امریکای لاتین به جوسازی و اعمال فشارهای رسانه ای به منظور جلوگیری از احیا و گسترش روابط تهران – برازیلیا روی بیاورند.
آنها به وضوح می گویند که توسعه روابط با برزیل، به ایران کمک می کند تا تصویر خود را به عنوان یک قدرت جهانی تعمیق ببخشد، بر تحریم های غرب فائق شود، برای پیشبرد برنامه هسته ای خویش حامیان بیشتری در جهان بیابد و از همه مهمتر،بتواند به فشارهای واشنگتن از همان نزدیکی مرزهای امریکا یعنی کشورهای مهم آمریکای لاتین پاسخ بدهد.
در چنین شرایطی، روزنامه «ال پاییس» اسپانیا در گزارشی نوشته است: با پیروزی لولا انتظار می رود برزیل با قدرت به صحنه بین المللی بازگردد و هدایت امریکای لاتین به دست چپگرایانی بیفتد که به دوران اوج خویش برگشته اند.
این روزنامه یادآور شد: برای نخستین بار در تاریخ است که پنج قدرت اصلی منطقه امریکای لاتین (شامل برزیل، مکزیک، آرژانتین، شیلی و کلمبیا) توسط دولتهای مترقی رهبری می شوند و انتظار می رود از این پس، این غول آمریکای لاتینی به دنبال جایگاهی برجسته تر در مقابل دو رقیب اصلی تجاری خود یعنی چین و آمریکا باشد.