«مرد غافلگیری‌ها»؛ پوتین، از جذب متحدان آمریکا تا چینش نظم جدید منطقه

وبگاه شبکه «المیادین» در تحلیلی به سیاست‌های «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه در قبال بحران‌های جهانی و شیوه کنش‌گری او در موضوعات منطقه‌ای پرداخته است؛ براساس این تحلیل، پوتین با جذب متحدان غرب‌آسیایی ایالات متحده آمریکا، نظیر ترکیه، امارات و عربستان نه تنها غرب را تحت فشار قرار می‌دهد بلکه به دنبال آن است تا با آشتی دادن کشورهای منطقه، نظم جدیدی را جایگزین وضعیت مطلوب واشنگتن کند. در ادامه، مشروح این گزارش را می‌خوانیم:

رئیس‌جمهور پوتین به دور از تمام آنچه در هشتمین ماه جنگ اوکراین به دست آورد یا به دست نیاورد، موفق شد با پیروزی‌های تاکتیکی در خاورمیانه به برتری آمریکا در اروپا پاسخ دهد. پیروزی‌های تاکتیکی‌ای که با هماهنگی و همکاری با «محمدها» (بن‌سلمان و بن‌زاید) همراه شد و این دو با هم بر سر تصمیم افزایش تولید نفت به توافق رسیده‌اند. این تصمیم در آخرین نشست سازمان «اوپک پلاس» و طی موضع واحدی از سوی ابوظبی و ریاض اتخاذ شد تا آمریکا و غرب با فشارهای بیشتری مواجه شوند.

این برای سرد شدن روابط ریاض-واشنگتن کافی بود و سپس منجر به تنش جدی بین آمریکا و عربستان شد که درست به خاطر موضع پوتین بود. زیرا زمانی که بن‌سلمان در جریان نشست گروه ۲۰ در اوساکا در ژوئن ۲۰۱۹ از سوی غربی‌ها «رانده شده» بود، تنها رئیس جمهور پوتین بود که کنار او ایستاد؛ نشستی که ۸ ماه پس از قتل جمال خاشقجی برگزار شد. علاوه بر این ممکن نیست که بن‌سلمان موضع «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا را طی مبارزات انتخاباتی و بعد از انتخابش به عنوان رئیس کاخ سفید فراموش کند؛ چرا که بایدن در حملات خود علیه ولی‌عهد سعودی، جزئیات پرونده محرمانه تحقیقات آمریکا در این جنایت را فاش کرد.

استقبال سرد و بی‌روح از بایدن در عربستان در جریان سفرش به جده در ۱۵ ژوئیه، اولین واکنش بن سلمان به سیاست‌های واشنگتن بود؛ سیاست‌هایی که قدرت واقعی بن سلمان را پس از خلاص شدن او از شر تمام رقبایش در خاندان حاکم سعودی در نظر نگرفت. بن سلمان با اعلام خود به عنوان نخست‌وزیری و انتصاب برادرش «خالد» به عنوان وزیر دفاع ثابت کرد که پس از به تخت نشستن به جای پدرش، او را به ولایت عهدی جدید ریاض منصوب خواهد کرد.

اما در مورد امارات، معادله همان معادله عربستان است. این کشور به لطف روسیه، پس از بالارفتن قیمت‌ها در پی جنگ در اوکراین، سودهای کلانی از فروش نفت و گاز به دست آورده و همچنان می‌آورد. علاوه بر این، فعالیت حداقل ۳۰۰۰ شرکت روسی در امارات متحده عربی است که گفته می‌شود در آغاز جنگ اوکراین میلیاردها دلار از روسیه و بازارهای جهانی فرار کرده‌ و حالا در ابوظبی در حال گردش هستند. علاوه بر این، نقش «واسطه‌گری» یا میانجی‌گرانه امارات در سطح تحرکات منطقه‌ای از سوی رئیس‌جمهور پوتین به عنوان یک عنصر حمایتی در سیاست خاورمیانه‌ای او تلقی می‌شود؛ زیرا او به تلاش خود برای گرد هم آوردن روسای جمهور سوریه و ترکیه یعنی «بشار اسد» و « رجب طیب اردوغان» ادامه می‌دهد.

این موضوع توضیح دهنده سفر ناگهانی «ابراهیم کالین» سخنگوی اردوغان، به جده در ۲۴ سپتامبر است. و بعد از آن، تماس تلفنی اردوغان و محمد بن زائد، یکشنبه هفته گذشته (۱۶ اکتبر)، یک روز پس از دیدار رئیس جمهور پوتین و اردوغان در نشست آستانه و گفت‌وگوهایی که درباره ایجاد یک مرکز بین‌المللی در ترکیه برای توزیع و انتقال گاز روسیه صورت گرفت. بسیاری این را «رشوه هوشمندانه» پوتین به اردوغان تعبیر کردند که در شرایط بسیار سخت اقتصادی و مالی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌کند. برخی حجم چنین سرمایه گذاری را در میان مدت و بلند مدت حدود ۵۰ میلیارد دلار تخمین زدند که به اردوغان کمک می‌کند تا بیشتر مشکلات داخلی آنکارا را حل کند. دولت اردوغان در صورت ایجاد چنین مرکزی، ترکیه را به یک کشور بسیار مهم در تمام جنبه‌های استراتژیک تبدیل می‌کند؛ البته این مرکز نیاز به فناوری‌های پیشرفته‌ای دارد که در ژاپن و آلمان یافت می‌شود.

ترکیه که حدود ۴۵درصد از گاز مصرفی خود را از روسیه و از طریق دو خط لوله وارد می‌کند؛ یکی از آن‌ها در مسیر یونان قرار دارد و از آنجا راهش را به  سوی اروپا ادامه می دهد. خط لوله سومی که نفت آذربایجان را انتقال می‌دهد نیز به آن متصل است و خط لوله ای موازی با آن، برای انتقال گاز ترکمنستان و قزاقستان برای بعدها نیز در حال احداث است. علاوه بر این، خط لوله چهارم گاز ایران را انتقال می‌دهد و خط لوله پنجم از کرکوک به بندر جیهان در دریای مدیترانه می‌رود؛ خطی که نفت عراق و کردستان را منتقل می‌کند و ممکن است در کنار آن خط لوله دیگری برای انتقال گاز کردستان وجود داشته باشد اما مهم‌تر از همه گاز قطر است.

اردوغان در همان زمان تمام روابط خود را به کار گرفت تا تل آویو را برای انتقال گاز اسرائیل به بندر جیهان متقاعد کند و به این ترتیب قبرس، مصر و بعدا لبنان را هم تشویق کند تا در این خط لوله مشارکت کنند. اردوغان می‌خواهد ترکیه را از نظر اقتصادی و در نتیجه سیاسی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی به مهم‌ترین کشور تبدیل کند. این امر اردوغان را بر آن داشت تا با عربستان سعودی، امارات، رژیم صهیونیستی (سازمان‌های لابی یهودی در آمریکا) و بعداً مصر آشتی کند. همه می‌دانند که رابطه با رئیس‌جمهور پوتین مهم‌ترین عنصری بود که اردوغان را در تاکتیک‌هایش قدرتمند کرد. پس از اینکه او از پایبندی به همه تحریم‌های آمریکا و اروپا امتناع کرد (هیئت آمریکایی این هفته وارد آنکارا شد تا درباره این موضوعات گفت‌وگو کند) و روابط نزدیک خود را با صربستان و مجارستان (دو متحد مسکو در اروپا) ادامه داد؛ اگر چه او همچنان به فروش پهپاد به کی‌یف ادامه می‌دهد.

حالا بحث‌ها در مورد مذاکرات روسیه و ترکیه برای ساخت یک راکتور هسته‌ای جدید در نزدیکی شهر سینوپ در دریای سیاه به منظور حمایت از روابط هماهنگی و همکاری انجام شد. اگر نگوئیم این وضعیت اتحاد بین آنکارا و مسکو است اما روند ساخت ۴ راکتور در جنوب ترکیه بر روی دریای مدیترانه همچنان ادامه دارد. اردوغان از تمام این مواضع مثبت روسیه برای ادامه سیاست‌های شناخته شده خود در سوریه، لیبی و عراق استفاده کرد؛ آن هم با توجه به فقدان اراده از سوی کشورهای عربی برای کنش‌گری مستقیم در این کشورها که ممکن است جزئیات آن پس از نشست سران کشورهای عربی مشخص شود.. و حالا اردوغان مشتاقانه منتظر نتایج آن است.

او سپس تصمیم خواهد گرفت که آیا با رئیس جمهور اسد آشتی کند یا نه، و با «عبدالفتاح السیسی» رئیس‌جمهور مصر بر سر پروژه‌ای مشترک برای رسیدگی به بحران لیبی توافق خواهد کرد. به ویژه پس از توافق اخیر بین طرابلس و آنکارا که اردوغان از طریق آن به دنبال به دست آوردن سهم سوریه از گاز و نفت لیبی است.تا در صورت عدم موفقیت در برنامه‌های خود برای گسترش خطوط لوله مشترک با ایتالیا به اروپا، که مدت هاست با رم در حال مذاکره است،  آن را به ترکیه منتقل کند.

همه اینها در حالی اتفاق می‌افتد که پوتین با دو شریک جدید خود، محمدین بن سلمان و بن زاید، درباره تعدادی از پروژه‌های مشترک در حوزه انرژی، یعنی نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع استراتژیک از جمله بحث‌های جدی برای فروش اس-۴۰۰ به ریاض، ابوظبی و قاهره گفت‌وگو می‌کند. و این دلیل دیگری برای دیوانگی واشنگتن خواهد بود که واضح به نظر می‌رسد آمریکا هم مانند اروپا خود را «باغی شگفت‌انگیز» می‌بیند و بقیه جهان را جنگلی می‌داند که فیل‌های آمریکایی در آن شادی می‌کنند. عبارت‌هایی که «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به گونه‌ی دیگری درباره آن صحبت کرد.

دیدگاهتان را بنویسید