مسعود فروغی سردبیر روزنامه «فرهیختگان» نوشت: ما آدمهای قدرشناسی هستیم، برای همین آدمی مثل «علی دایی» که سالها پیش در لباس تیمملی خوشحالمان میکرد را هنوز محترمانه دوست داریم. دایی مهندسی که آقای گل تاریخ فوتبال ملی ایران است نمونهای از تلاش و تلاش و تلاش است که نسخهای شرافتمندانه از موفقیت شد. درست است که دایی در لباس مربیگری آن چه که دوست داشت نشد ولی آنقدر در مستطیل سبز آمار فوقالعادهای از خودش به جا گذاشت که هیچکس نمیتواند او را انکار کند. آقای «آقای گل» در همین مراسم قرعهکشی جام جهانی قطر هم یکی از مهمانهای اصلی بود. روزی که دو افتخار داشتیم، هم تیم ما یکی از ۳۲ تیم جام بود که منتظر قرعهاش بودیم و هم علی دایی آن بالای سن حضور داشت.
ما آدمهای قدرشناس که دایی را با آن خوشحالی خاص بعد از گل زدن دوست داریم اما این روزها در شرایطی ویژه زندگی میکنیم؛ اعتراض، شعار، مرگ، آشوب و خبرهایی شوکه کننده از صبح تا شب. نام مهسا امینی آغاز ماجرا بود، اما بعد آماج تند حوادث گویا این یک ماه گذشته را طولانیتر از سی و اندی روز عادی تقویمی کرده است.
طولانی و تلخ. فضایی پر از حرفهای تند و تیز و شعارهای آنچنانی. با هر چیزی که قافیه یک فحش را جور کند، چیزی ساختند و سکوهای ورزشگاه روسفید شدند. تازه فهمیدیم آنقدرها که فکر میکردند آنجا برای زن و بچه مردم ناامن نبوده! خلاصه برای گرم نگه داشتن تنور خشم، هر چند روز نامی ناآشنا با پیشوندی غریب و محزون به اسمی مشهور تبدیل میشد: «مرحوم…»
مثل همین چند روز پیش که قرعه شایعات به نام اردبیل افتاد، میزانسن انتخابی هم انصافاً هولناک بود؛ مدرسه دخترانه و مرگ. خبر مثل آب راهش را پیدا میکند، اما برای انفجار به چاشنی نیاز دارد. چه چیزی بهتر از ورود چهرهای نامآشنا و ملی، اهل اردبیل و صریح. آقای علی دایی در پستی در اینستاگرامش از ضرب و شتم دختران دانشآموز همشهریاش خبر داده و از ریخته شدن خون یکی از آنها.
متأسفانه آقای گل این بار گل به خودی زده، ماجرا یک بحث میان مدیران کج سلیقه مدرسه با اولیای برخی دانشآموزان بهخاطر اجبار برای حضور در مراسمی خارج از مدرسه بوده است. مرگ هیچ دانشآموزی در حین این بحث و جدل واقعیت ندارد و داستان خیالی مرگ یکی از دانشآموزان کلاً دروغ بود. علی دایی مثل هر انسان دیگری خطا کرده. شاید مثل آن بازی حساس با کره جنوبی در جام ملتهای آسیا سال ۲۰۰۰ در لبنان، دایی آمد با برگردون توپ را از جلوی دروازه دور کند، اما اشتباهی توپ را تحویل بازیکن حریف داد و گل خوردیم و حذف شدیم. یا شاید مثل آن همه دعوای کمر شکن با علی کریمی در اردوی تیم ملی جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان. اینها گوشهای از تاریخ است. ما دیدهایم علی دایی وقتی اشتباه میکرد با تمام جانش به میدان میآمد و آن را جبران میکرد. اصلاً این تلاش رمز موفقیت دایی است. او حالا باید خطای بزرگش در ماجرای مدرسه اردبیل را جبران کند، چه آنکه دایی مثل آدمهای معمولی نیست و شجاعت اصلاح اشتباهش را دارد.
علی دایی در مقاطع مختلف فوتبال چه زمانی که بازی میکرد و چه آن زمان که مربی شد، مخالف کم نداشت. او هیچوقت از سر لجاجت با مخالفینش توپ را وارد دروازه خودی نمیکرد و حالا در مقام یک چهره معروف که مواضعش دیده میشود نمیتواند به بهانه لحن فلان فرد سیاسی یا خاطرات دوران ریاستجمهوری فلانی و یا بخش خبری چند و سی، روی اشتباهش پافشاری کند.